آیا هیچ از بربادی و تباهی درس عبرت نمیگیریم؟ یک بار بخوانید تا از عمق واقعیت ها آگاه شوید!

 

   ما مردم افغانستانبه استثنای انسانها با شرف و نجیب  وفداکارپشت موبایل و کامپیوترها پنهان شده و اکثر در شبکه های اجتماعی همدیگر را با شور و شوق تمام با  جملات  فوق مخاطب قرار میدهیم، و کوشش می کنم بار ملامت روزگار تیرهء افغانستان را به گردن همدیگر بیاندازیم.  این در حالی است که از ده ها پشت دعوای مسلمانی داریم!  آیا دین محمد امین و ابراهیمِ خلیل همین بود؟                          آیا به راستی ما انسان هستیم، یا فقط به شکل آدم زاده شده ایم؟                                              آیا هیچ از بربادی و تباهی درس عبرت نمیگیریم؟                                                        برعکس، بر خون همدیگر تشنه تر میشویم؟                                                                        چشم بینای که خداوند برما داده، کجا شده؟

آیا پشتون های پابرهنه ننگرهار وهلمند وکه از دست همین تروریست های وحشی ازاین کوه به آن کوه واز این قریه به آن قریه فراری هستند را نمیبینیم؟ پس چرا فقط چهارطالب و تروریستِ مزدور که پشتو حرف میزنند را میبینیم؟

آیا نمیبینید که هرروز مکاتب همین ولایت های پشتون نشین ما به آتش کشیده میشود؟ آیا عقل تان قبول میکند کسی خانهء خودش را آتش بزند؟

آیا مااز حال روزِ پیرزنان وپیرمردان تاجک در دور دست های بدخشان وتخار وهرات بغلان وغیرهوشکم گرسنه اطفال شان خبر داریم؟ یا فقط چهارآدم تاجک که با پکول و دستمال سوار موتر های شیشه سیاه هستند و جز ضرر، نفع به تاجیکان نداشته اند را میبینیم؟

آیا نمیبینیم سربازان تاجک تبارِ ما در کنار سایر هموطنان اش در هر گوشه این سرزمین بدبخت هرروز قربانی می شوند؟

اگر همت دارید، بروید و یکبار از پیرمردان و پیرزنان پا افتادهء پنجشیر و پروان و بدخشان هلمند و ننگرهار وکندهار فاریاب وجوزجان غزنی و دایکندی بپرسید که هرروز چندشهیدرا به قریهء شان میبرند!

آیا از آوارگی هزاره ها مخصوصا در ایران خبر داریم؟ بروید و نمونه اش درپُل سختهببینید که ایران با هزاره ها چه کرده؟

آیا عقل قبول میکند در قرن بیست و یک انسانها در مغاره های کوه زندگی بکند؟  بروید وضعیت را در بامیان ببینید!

آیا جایی دیده اید که هزاره ها خدای دیگری را عبادت کرده باشند ویا پیروی از پیامبر دیگری، که واجب القتل شمرده میشوند؟ حتا اگر بکنند، آيا خداوند به ما اجازه داده، کسی را بکشیم؟

آیا گاهی بر لبان ترکیده کودکان دایکندی و بهسود دایمیرداد درعین دهقانی خیره شده ایم تا بدانیم آن کودکان برای زنده ماند چه جبری را تحمل میکنند؟ یا فقط چهار شیخ چپن کشال را میبینیم که عقل شان فقط به نفع خود شان کار میکند؟

این همه بدبختی، این همه نابسامانی، این همه جبر روزگار که مارا رسوای خود و بیگانه ساخته، کافی نیست، که به جان هم افتاده ایم؟  نفرت پراکنی، توهین همدیگر، حقارت و زشت گویی در کجای تاریخ دردی را دوا کرده که ما عاشق آن شده ایم؟

 چرا نمیتوانیم مانند انسان همدیگر را دوست داشته باشیم؟ وبرای  وحدت  کشور  خویش  کار نکنیم؟

  حداقل کاریست که بدون پرداخت پول که از دست همهء ما ساخته است.

اگر باور داریم که همه ما را خداوند آفریده، نه شاگردی داشته ونه شریکی ونه خود ما در انتخاب رنگ و قوم نژاد و زبان خود نقش داشته ایم، پس چرا جز خود از دیگران نفرت داشته باشیم؟

بیاید نعوذ بالله خداوند را دروغگو ثابت نکنیم، حال که ما را انسان آفریده، انسان بمانیم!

کارِ زیادی ازمن و امثال من ساخته نیست اما حداقل اگر این صدا به گوش های عدهء ازاین دست آدم ها برسانیم  ودرخوبترین حالت تغییرِ در طرز تفکر شان ایجاد بکنیم ، خوشبختی بزرگی خواهد بود، اگر هیچ حاصلی نداشته باشه هم ضرر نکرده ام و حداقل وجدان خویش  را تاحدی راحت ساخته ایم.

شما دوستان هم اگر در پخش ونشر صدای  مظلومان وطن  با همدیگرآن یاری کنید و دراین راه همصدا شوید، مطمئنا در کار نیکی شریک بوده اید.” لطفاٌ  بروح پاک  شهدای  وطن  دعا کنید  و ازتخریب  همدیگر دست بردارید. تا اب  بر آسیاب  دشمن  نریزید. والسلام