( ما چه بخواهیم ،چه نخواهیم باید با خطر زندگی کنیم، بد تر ازاین ها در پیش داریم) اگر واقع بینانه به چهره گرد آلود و خونین کشور خود بدون لجاجت های کینه توزانه وشماتتهای سلیقه گرانه نگاه کنیم در فجایع چهل سال آخر به طور غیر قابل تصور به چشم انداز های مواجهیم ، که نظیر آن را در سقوط و تجزیه کشور های دیگر فقط درتاریخ خوانده ایم، ازلحاظ اعتقادی،بازار رسم و رواجهای مزخرف و جاهلانه پر رونق تر و گرم تر از حقایق دین اسلام گردیده و قران را هرکس به میل و دلخواه خود تعبیر می نماید. ازلحاظ اقتصادی روابط چپاولگرانه و غارتگرانه در جامعه قاعده گردیده است، ازلحاظ اجتماعی، ملت فاسد وبی خاصیت گردیده،در روابط عمومی بد اخلاقی مرسوم واحساس مسئولیت مشترک به خاطر سرنوشت مشترگ ابلهانه وساده لوحی محسوب میگردد،از لحاظ سیاسی قشر حاکم از اقتدار خود به نفع خود وبه ضرر اکثریت با استفاده های ابزاری به وعده های کاذبانه ادامه می دهند و مردم رابه آینده بی اعتماد و مانع هرگونه تغییرات و اصلاحات سیاسی و اقتصادی می گردند. افغانستان این سرزمین پر آوازه که درتاریخ کشور های جهان با کوه های سربه فلک کشیده، دره های خروشان، مردم سلحشور و آزادی دوست خود که در طول تاریخ سرسختانه وبی قرار و متحد از مادر وطن دفاع نموده اند ولی طی چهل سال جنگهای داخلی وتحریک بیگانگان به قبرستان فرزندان خود تبدیل گردیده است. ما قدر این کشور را که سرتاسر آن زیباست نداریم چون به زیبایی ها ارج نمی گذاریم، خداوند زیباست و زیبایی ها را دوست دارد دراین چهل سال هر دوره از دوره دیگر سیاه تر و ننگین تر بوده است.
ملت به آن اندازه فاسد گردیده است که مانند مرده های متحرک به زنده ماندن قانع وحق اعتراض و وتو را بر علیه تصمیم های ضد ملی ندارن. مردم ما دربهار سیاسی امسال درمعرض آزمایش خطرناک تر قرار گرفته اند،اگرچه دیگران سرنوشت مارا رقم میزنند،اما ادامه وضع کنونی برای همه قابل تحمل نیست. حتی این دولت ناکام و ناکارآمد برای امریکا نیز ملول انگیز گردیده است و همکاری و استقبال کشور های منطقه از گروه رادیکال طالبان و نیروهای سیاسی مخالف دولت حمایت و پشتیبانی کشورها از پایان این وضع غیر قابل تحمل است. آیا طالبان حاضر خواهد گردید با شرایط که دولت پیشنهاد می نماید آشتی نمایند.؟
ظاهرن منطقی به نظر میآید چگونه میتوان نقش گروه را که هیجده سال در برابر بزرگترین قدرت جهان و سرمایه دار ترین کشورهای متحد آن به نام (آزادی افغانستان) از اشغال بیگانگان مقاومت کردند چشم پوشی نمایم، جنبشی که دراین راه کشتند و کشته شدند. طالبانی که نام شان تا هنوز ازلیست سیاه تروریسم حذف نگردیده است، اما چون بازیگرفعال توجه جهان را بخود جلب گردانیده،خبرنگاران ،سیاستمدارن وتحلیلگران که به الفاظ رکیک انان رانفرین و دشنام می دادند امروز با افتخار با آنان عکس یاد گاری می گیرند. گروه رادیکال که منطق وگرایشهای اسلامی آنان با اکثر کشور های اسلامی و حتی پیروان مذهب امام حنفی وسایر مذاهب وفرقه های اسلامی درداخل افغانستان فرق دارد، زادگاه فکری انان دانشگاه الاحضر مصر نیست،درشمال غرب پاکستان و آن سوی خط دیورند رشد نموده، گرایش وهابی دارن، تمام کشورهای جهان به جزء پاکستان و امارات مخالف جهانبینی فکری و وهابیگرانه آنان هستند .گرایشهای افراطی طالبان درتاریخ طوفان های سیاسی ما بسیار شباهت با وافراطگرایی های
کمونیستهای ما بعد از کودتای ثور دارد ،آنان مارکس را نا خوانده با مطالعه رساله ای الفبای کمونیسم شرایط را برای افراطگرایی امروز مساعدتر گردانیدند. درحالیکه هدف مارکس تقسیم و توزیع ابزار تولید از استثمار ظالمانه در امد اضافی وجاگزینی انسان سالاری بر زمین سالاری و سرمایه سالاری بود. امریکا درسال ۲۰۰۱ به وعده تامین امنیت و جنگ با تروریسم سلطنت طالبان را سرنگون کرد،امروزاز انان تضمین می طلبد تا امنیت امریکا را تهدیدنه نمایند .امریکا قرارداد امنیتی را با افغانستان امضاء نمود، نتوانست امنیت را تامین وبر داعش پیروز گردد، مخاطب امریکا از امضاء این قرارداد کشور های منطقه بود ونه افغانستان که هر نوع مداخله مستقیم نظامی کشورهای همسایه جنگ بر علیه امریکا و کشور های ناتو تلقی خواهدگردید. امریکا با استفاده از تجربه شوروی سابق که از افغانستان خارج گردید ومردم افغانستان را تسلیم سرنوشت نمود که منجر به جنگ داخلی،ویرانی شهر کابل و قتل اهالی این شهر گردید در افغانستان باقی می ماند، خروج امریکا معنای شکست بزرگترین امپراطوری در طولانی ترین و پر مصرف ترین جنگ در جهان باز تاب خواهد یافت، درتاریخ خروج امپراطوری ها از قلمرو اشغالی منجر به سقوط و فروپاشی امپراطوری ها گردیده است،چنانچه امپراطوری شوروی فروپاشید،و شاید هم موضعگیری امریکا درواقع امضاء فرمان طلاق دولت نام نهاد وحدت ملی باشد.عصبانیت ارگ و روی گردانیدن سران مجاهدین که بیشتر ازهمه احساس خطر می نمایند زیاد ترازهرزمانی دیگر باعث تقویت روحیه طالبان گردیده است.حامد کرزی این روباه حیله گر با دارودسته خود که هرکدام مانند موشهای صحرایی کثافات خودرا گرد لانه های خود پنهان نموده، نماز جماعت را به امامت طالبان اقتدا نمودن درواقع بیعت نمودن که شما برادران ناراضی نمی باشید بلکه امام وپیشوا هستدید.ایا طالبان به این آسانی دوباره براریکه قدرت تکیه خواهند زد؟ آینده پاسخ این سوال را خواهد داد. کلاسیک ها میگویند گرفتن قدرت آسان است ولی حفظ قدرت مشکل تر از گرفتن قدرت است.طالبان داد از آزادی افغانستان می زنند و اگر بدانند آزادی یعنی مسئولیت . طالبان شهد شیرین قدرت و زهر تلخ شکست را چشیده اند.آیا طالبان می توانند باسروصورت آراسته و برنامه های منطقی و انسانی توانایی خودرا در تامین صلح وبازسازی افغانستان نشان بدهند؟مردم تشنه امنیت اند، بدون امنیت ثبات اقتصادی و سیاسی نا ممکن است، ولی اگر اصالت فردی ،ازادیهای بیان ومطبوعات محدود ویامنع گردد بی احترامی به خون شهیدان و خیانت به آینده کشور خواهد بود،اگر هدف تنها ایجاد امنیت، بدون درنظرداشت کرامتها و ارزشهای انسانی باشد در آن صورت زندان ها بهترین مکان های امنیت می باشد. پیشگویی ها می تواند خوشبینانه و بد بینانه باشد ولی جامعه پارچه پارچه ما تنها در مثلث مقدس خدا،وطن و انسانیت ونه مقوله های وارداتی که با رشد تاریخی جامعه ما مطابقت ندارد،باید متحد گردند،خدا محوری عشق به وطن و انسانیت است و انسانهای خدا محور خدمت به وطن و احترام به انسانیت را دین دینی،ملی و انسانی خود می دانند و افراد جامعه با احساس مشترک واطمینان خاطر درمقابل وطن و احترام به آزادی وحقوق همدیگر رفتار می نمایند، آنگاه مردم بادار وحکومتها پاسدار و جامعه بااخلاق و پربرکت میگردد.شرایط فوقالعاده دشوار گردیده همه در معرض امتحان قرار داریم، ما چه بخواهیم،چه نخواهیم باید در خطر زندگی کنیم،بد تر ازاین درپیش داریم.
دکتورعلی احمد کریمی – امریکا