وطن در قبضه ای استمگران است
جوان و پیر دایم در فغان است
شب و روز در تلاش اند و به زحمت
پی یک لقمه نان هر سو دوان است
همه در آتش تبعیض سوزند
غنی آرام با اطرافیان است
نه مال و جان مردم در امان اند
نی پرسان باشد و نی پاسبان است
ز خون خلق فربه شد ستمگر
غریب لاغر فقط یک استخوان است
همه جا جرسی و بنگی فراوان
خمار آلوده در خواب گران است
به دنیا همچو ملک خود ندیدم
همیشه جنگ و در رنج و زیان است
لب مردم نموده خنده را گم
پریشان خاطر و اندر فغان است
تقاضای همه ابنای کشور
همه در فکر صلح جاویدان است
سمند آز میتازد غنی باز
به کسب قدرت ثانی دوان است
الا ای هموطن هوشیار باشی
غنی مکار در روی جهان است
ثنا بشکن قلم بس کن شکایت
که گوش حق شنو آنجا گران است
محمد اسحاق ثنا
ونکوور کانادا