گروۀ داعش پس از تهاجم امریکا بر عراق ظهور کرد. جنگ عراق (که با نامهای اشغال عراق و عملیات آزادسازی عراق[۵] نیز شناخته میشود) یک عملیات نظامی است که در )۲۰ مارچ ۲۰۰۳( با حمله یک ائتلاف بینالمللی به رهبری امریکا و بریتانیا به عراق آغاز شد.[۶] نیروهای اصلی حملهکننده به عراق شامل ارتشهای آمریکا، پادشاهی متحد بریتانیا و لهستان بودند؛ ولی ۲۹ کشور دیگر از جمله جاپان، کره جنوبی، ایتالیا، اسپانیا و… با فرستادن بخشی از نیروهای نظامی و اکمالاتی خود به همراهی با نیروهای ائتلاف، در اشغال عراق نقش داشتند. همچنین برخی شرکتهای قراردادی تأمین نیروی نظامی و امنیتی، با فرستادن دهها هزار نفر جنگجو خود که دارای تابعیت کشورهای مختلف بودند، مسئولیت تأمین امنیت بخشهای وسیعی از مراکز مهم تجاری عراق از جمله چاهها و مراکز پالایش نفت را بر عهده داشتند.[۷]
این جنگ با خروج آخرین تیپ رزمی آمریکایی در ۱۹ اگست ۲۰۱۰ به گونۀ رسمی پایان یافت. هر چند بعد از آن هم حدود ۵۰ هزار نیروی آمریکایی برای آموزش سربازان عراقی در این کشور باقی ماندند. در آن هنگام زمانِ خروج این نیروها با توافق دو کشور تا پایان سال ۲۰۱۱ اعلام شده بود.[۸] خروج آخرین سربازان آمریکایی از این کشور در دسامبر ۲۰۱۱ اتفاق افتاد.[۹ دولت و ارتش عراق در طول سه هفته پس از حملهٔ آمریکا و همپیمانانش در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۸۱ (۲۰۰۳) نابود شد. ایالات متحده دستکم دوبار کوشید تا با حمله های هوایی، صدام را به قتل برساند؛ اما هر دو بار هدف، مورد اصابت واقع نشد. با شروع ماه اپریل نیروهای ائتلاف بخش زیادی از عراق را اشغال کرده بودند. مقاومتهای بسیار ضعیف ارتش عراق یا به راحتی در هم میشکستند یا تبدیل به تاکتیکهای پارتیزانی میشدند. این وضعیت، نشاندهندهٔ خروج کنترل از دستان صدام حسین بود.
مخالفت ها برضد نیروهای امریکایی در عراق آغاز شد و گروههای طرفدار صدام به مقاومت پرداختند و به دنبال این مقاومت القاعده با اغتنام از فرصت وارد عراق و بعد سوریه شد. نخستین فرماندهان القاعده چون زرقاوی از افغانستان وارد عراق شد که بعد ها گروۀ داعش را تشکیل داد.
تشکیل داعش برمیگردد به سال 1996 که طالبان قدرت را در افغانستان گرفتند و اسامه حاضر به همکاری با طالبان شد و این همکاری سبب شد که اسامه در یازدهم سپتمبر 2001 حمله بر امریکا را سازماندهی کند که این تجربه در اصل بر می گردد به دوران جهاد افغانستان که هزاران شهروند عربی زیر نام بریگارد های سبز اسلامی به جهاد افغانستان پیوستند که رهبران جهادی جنگدیده و استراتیژیست های کارآزموده را در میان عرب ها تربیت کرد. در این میان ابو مصعب الزرقاوی پیکارجوی اردنی بود که بیش از هر کس دیگری و به همه جهات میتوان او را پدر داعش قلمداد کرد. زرقاوی که ترک تحصیل کرده بود به خاطر جرایم جنسی و مواد مخدر به زندان افتاد و پس از رفتن به درس های آموزش اسلام در مسجدی در عمان، پایتخت اردن، به اسلام روی آورد. او همزمان با عقب نشینی ارتش شوروی در افغانستان در سال ۱۹۸۹ برای پیوستن به گروههای جهادی به پاکستان رفت. با این وجود برای همکاری با این گروهها آنجا ماند. وی مدت کوتاهی پس از بازگشت به اردن به جرم فعالیتهای مرتبط با تروریسم بازداشت و زندانی شد؛ اما در یک عفو عمومی آزاد شد. وی برای نخستین بار در سال ۱۹۹۹ با اسامه بن لادن و ایمن الظواهری ملاقات کرد؛ اما دو رهبر القاعده از او چندان خوششان نیامد. او را فردی خشن و کله شق میدانستند و خالکوبیهای متعددی که یادگار دوران گذشته زندگی او بود را دوست نداشتند. ولی زرقاوی شخصی پرجاذبه و بسیار فعال بود و هر چند به القاعده نپیوست ولی بالاخره او را به فرماندهی یک مرکز آموزشی در هرات گماردند. در آنجا او با نظریه پردازی به نام ابوعبدالله المهاجر همکاری میکرد که نوشتههای او بعدها راهنمای خونریزیهای سلفیها شد. ابوعبدالله المهاجر در کتاب خود با عنوان “الهیات جهاد” که معمولا الهیات خونریزی نامیده میشود مینویسد:”بیرحمی و خشونت، سر بریدن برای خداوند و پیامبر رضایت بخش است.” نوشتههای افراطی ترین شیوههای اعمال خشونت و کشتن شیعیان به عنوان کافر و کشتن همکاران آنها به عنوان مشرک را از دیدگاه مذهبی توجیه میکند. کتاب دیگری که به عنوان راهنمای عملی و حتی مشابه کتاب “نبرد من” (کتاب آدولف هیتلر که مبنای نظری حکومت نازیها شد) برای داعش و گروههای مشابه قبل از آن قلمداد میشود “مدیریت خشونت یا توحش” به قلم ابوبکر ناجی است که در سال ۲۰۰۴ روی شبکه اینترنت منتشر شد.
در نتیجۀ حمله های امریکا برای سقوط طالبان اسامه بن لادن مخفی شد و زرقاوی وسایرین فرار کردند؛ اما این جنگجویان که در جنگ تربیت شده بودند به میدان تازۀ رزمی نیاز داشتند. هنوز دیری سپری نشده بود که اقبال به آنان روی آورد وامریکا آمریکا و متحدانش در مدت کوتاهی این میدان نبرد را در عراق به وجود آوردند. اشغال عراق در بهار ۲۰۰۳ آنطور که بعدتر مشخص شد با توجیههای غیرواقعی اتفاق افتاد. برخلاف ادعای آمریکا و متحدانش مشخص شد که عراق سلاحهای کشتار جمعی نداشته و از تروریسم بین المللی نیز حمایت نمیکرد. زرقاوی با تشکیل گروهی به نام توحید و جهاد به سرعت همکاریهای عملی با هستههای مخفی باقی مانده از رژیم صدام حسین را شروع کرد. به این ترتیب دو شاخه در هم تنیده از شورش سنیها شکل گرفت، یکی گروههای جهادی مسلح و دیگری ناسیونالیسم سنی عراقی به سازماندهی بعثی های طرفداران صدام حسین.
گروه زرقاوی مسئولیت چند حمله مرگبار را در ماه اگست ۲۰۰۳ به عهده گرفت که الگویی شد برای حمله های بعدی. بمبگذاری انتحاری با یک موتر باربری حامل مواد منفجره در مقر سازمان ملل متحد در بغداد که “سرجیو ویرا د ملو” سفیر و ۲۰ تن دیگر از کارکنان سازمان ملل متحد را به قتل رساند که یکی از حملههای مرگبار آن زمان به حساب رفت. یک بمبگذار انتحاری دیگر هم با انفجار موتری در نجف، آیت الله محمد باقر حکیم روحانی سرشناس شیعه و ۸۰ نفر از پیروان او را کشت. بمب گذاران جهادیون سلفی بودند؛ اما امکانات تهیه و تدارک آن حمله ها را شبکه زیرزمینی بعثی ها تامین کرده بود. به گفتۀ سازمان سیا، مردی با نقاب بر چهرۀ که نیکلاس برگ، گروگان امریکایی را سر برید، زرقاوی بود و وی علت این انتقامجویی را آزار و اذیت زندانیان در زندان ابوغریب بغداد از سوی نظامیان امریکایی عنوان کرد. نبرد امریکا در بغداد بر ضد شورشیان شدت گرفت و همزمان با تشدید نبرد با آمریکا و زرقاوی بالاخره با اسامه بن لادن بیعت کرد و گروه تحت فرمان او به شاخه رسمی القاعده در عراق بدل شد؛ اما شیوۀ مبارزاتی زرقاوی متفاوت بود. او به حمله به مساجد و بازارهای شیعیان و راه اندازی کشتارهای فرقه یی زیاد علاقمند بود؛ اما رهبری القاعده به خاطر نگرانی از تاثیر آن بر افکار عمومی مسلمانان با این روشها موافق نبود. ولی زرقاوی بی توجه به نگرانی رهبران القاعده به حمله های خشونت بار خود ادامه داد و پس از مرگ اش به جانشینانش منتقل شد. وی دربهار سال ۲۰۰۶ در یک حمله هوایی آمریکا به مخفیگاه اش در شمال بغداد کشته شد. جسد او از روی خالکوبیهایی که هیچگاه نتوانسته بود پاک کند به سادگی شناسایی شد.
کشته شدن زرقاوی و ظهور البغدادی:
در جنوری ۲۰۰۶، القاعده تشکیل«شورای مجاهدین»به عنوان سازمانی فراگیر و متشکل از القاعده و پنج گروه شورشی دیگر را اعلام کرد.از نظر بسیاری تشکیل این شورا به منزله تلاش القاعده برای نشان دادن همکاری با میزبانان سنی و فقدان کوشش برای تسلط بر آنان بود.در این راستا در اپریل ۲۰۰۶ این شورا اعلام کرد که یک فرد عراقی به نام عبد اللّه راشد البغدادی به عنوان رهبر این سازمان منصوب شده است.هرچند در مورد هویت واقعی بغدادی سؤالاتی وجود دارد. با این همه گروههای شورشی بعثی به شورای مجاهدین نپیوستند. القاعده عراق حد اقل تا زمان مرگ زرقاوی تحت پوشش شورای مجاهدین عمل کرد.
مرگ زرقاوی در سال ۲۰۰۶ القاعده عراق را با مشکلاتی در عرصه رهبری مواجه ساخت. علاوه بر این افزایش شکافها و اختلافات بین القاعده و گروههای سنی فرصتهای پیشرفت و موفقیت این گروه را کاهش داد. هرچند القاعده عراق سعی کرد با اقداماتی مانند ساختاربندی مجدد، پیوندها و همکاریهای خود با سایر گروههای سنی را افزایش دهد و همچنین بسترهای مساعد برای تداوم فعالیت خود در عراق از جمله نگرش مثبت جمعیت سنی را فراهم سازد، اما موفقیتهای این گروه قابل ملاحظه نبود. ازاینرو بود که به تدریج شکافها و اختلافات بین القاعده عراق و سنیها به همراه مؤلفههایی مانند اقدامات آمریکاییها و دولت عراق باعث افول و تضعیف این گروه در عراق شد.
در مجموع میتوان ظهور و افول القاعده در عراق را تابعی از روابط گروههای داخلی عراق و به ویژه نحوه رفتار و رویکرد گروههای سنی در این کشور محسوب کرد.با بروز رویکرد مخالفتآمیز در قبال روند سیاسی جدید از سوی سنیها و تشدید شکافها و منازعات بین گروههای داخلی عراق، بسترهای مناسبی برای ظهور و سازماندهی القاعده عراق به وجود آمد.اما عملکرد القاعده در عراق به تدریج به واکنش گروههای سنی در مقابل آن منجر شد که تضعیف و افول القاعده عراق را در پی داشت.
کشته شدن زرقاوی در ماۀ می ۲۰۰۶ سبب کاهش تمرکز و افزایش شکافها و اختلاف های القاعده عراق با سایر گروههای شورشی شد. در این هنگام القاعده تلاشهایی را برای سازماندهی مجدد خود و ایجاد جذابیت برای عراقیها آغاز کرد. بعد از زرقاوی ابو ایوبالمصری مشهور به ابو حمزه المهاجر به رهبری شورای مجاهدین و القاعده رسید. المصری استراتژی زرقاوی برای حمله به نیروهای ائتلاف و غیرنظامیان شیعی به منظور ایجاد جنگ فرقهیی را ادامه داد. در اکتبر ۲۰۰۶، المصری تشکیل سازمان«دولت اسلامی عراق»را اعلام کرد که القاعده عراق و سایر گروههای متحد حمله های خود را تحت پوشش این گروه انجام میدادند. دولت اسلامی عراق جایگزین شوراهای مجاهدین شد و در اپریل ۲۰۰۷، ایجاد کابینه یی متشکل از وزیر جنگ(المصری)، رئیس کابینه(البغدادی)و هفت وزیر دیگر را اعلام کرد.
بغدادی چند ماه پس از حملۀ امریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، گروه شورشی بهنام «جیش اهل السنه و الجماع» را تاسیس کرد. اقدامی که موجب بازداشت او در فوریه ۲۰۰۴ توسط نیروهای امریکایی مستقر در فلوجه عراق شد. آقای بغدادی ۱۰ ماه در کمپ بوکو زندانی شد و در همین مدت کوتاه خود را به عنوان خطیب نماز جمعه و امام جماعت زندانیان مسلمان مطرح کرد و هدایت دینی آنها را برعهده گرفت. آقای البغدادی با استفاده از نفوذ مذهبی خود در میان زندانیان، تلاش کرد تا اتحادی میان جنگجویان وفادار به صدام حسین و تندروهای اسلامی برقرار کند، اقدامی که او پس از آزادی از زندان نیز دنبال کرد. او سپس با سخنگوی القاعده در عراق که توسط یک شهروند اردن بهنام ابومصعب الزرقاوی اداره میشد، تماس گرفت. سخنگوی القاعده عراق چنان تحت تأثیر تحصیلات دینی البغدادی قرار گرفت که او را نامزد اصلی ماموریت تبلیغی القاعده در سوریه کرد.
البغدادی به دلیلشان بالای مذهبی از یکسو و توان بالای بسیج همزمان اسلامگرایان افراطی و جنگجویان وفادار به صدام حسین به سرعت به رده فرماندهی رسید و همزمان به عضویت کمیتۀ شریعت خلافت اسلامی درآمد و به مشاور ابو عمر البغدادی، خلیفه عراق بدل شد. البغدادی سپس به عضویت در کمیته هماهنگی خلافت اسلامی عراق منصوب شد و هماهنگی فرماندهان این گروه را در عراق برعهده گرفتپس از کشته شدن بنیانگذار خلافت اسلامی عراق در اپریل سال ۲۰۱۰، شورای مرکزی خلافت اسلامی عراق، ابوبکر البغدادی را عنوان به خلیفه برگزید. او بلافاصله بخشهایی از سازمان نظامی خلافت اسلامی را که توسط نیروهای ایالات متحده تخریب شده بود، بازسازی کرد و پس از شروع ناآرامیهای سوریه در سال ۲۰۱۱ دستور تاسیس شعبه سوری خلافت اسلامی را صادر کرد. بدین ترتیب جبهه النصره در قالب سرمایهگذاری البغدادی در اعتراضهای مردمی علیه حکومت بشار اسد شکل گرفت.
در نوزدهم اپریل ۲۰۱۰ نیروهای مشترک عراقی و آمریکایی در عملیاتی در منطقه الثرثار منزلی را که ابوعمر البغدادی و ابوحمزه المهاجر (ابوایوب المصری) در آن پناه گرفته بودند، هدف قرار دادند. با شدت گرفتن تبادل آتش، جنگندهها آن منزل را بمباران کردند که در نتیجه هر دو این افراد کشته شدند. یک هفته بعد، این گروه در بیانیهیی به هلاکت این دو تروریست اذعان کرد و پس از حدود ده روز ابوبکر البغدادی به عنوان جانشین و سرکرده جدید تروریستهای دولت اسلامی عراق، تعیین شد. سرانجام در اپریل ۲۰۱۳ ابوبکر البغدادی سرکرده “دولت اسلامی در عراق” در پیامی صوتی ادغام “جبهه النصره” و “دولت اسلامی در عراق” را اعلام کرد تا بدین ترتیب گروه “دولت اسلامی عراق و شام” یا همان Islamic State of Iraq and Levant شکل بگیرد. این گروه از آن پس با نام مخفف داعش معروف شد و اوضاع در دو کشور عراق و سوریه با ادغام این دو گروهک، بهم ریخت.
البغدادی بهزودی با ابومحمد الجولانی، فرمانده جبهه النصره که قصد داشت با شورشیان سنی سوریه در نبرد با رییسجمهور سوریه ائتلاف کند، دچار اختلاف عقیده شد. او معتقد بود که گروه خلافت اسلامی باید پیش از سرنگونی بشار اسد، حکومت مستقل خود را از طریق فتوحات جنگی شکل دهد. بر همین اساس، آقای البغدادی در بهار سال ۲۰۱۳ ضمن اعلام «خلافت اسلامی عراق و شام»(داعش) از ادغام جبهه النصره به داعش خبر داد. زمانی که ایمن الظواهری، رهبر وقت القاعده از بغدادی خواست تا استقلال جبهه النصره را به آن برگرداند، او با امتناع از این دستور زمینه اخراج گروه داعش از القاعده را فوریه سال ۲۰۱۴ فراهم کرد. داعش سپس با گسترش جبهه جنگ در سوریه، پیشروی در شرق این کشور را آغاز کرد و دستور تصرف مناطق بیشتری در غرب عراق نیز توسط آقای البغدادی صادر شد.
در جون ۲۰۱۴ مهمترین موفقیت داعش با تصرف موصل ـ دومین شهر بزرگ عراق ـ به دست آمد. با سقوط موصل و انتشار تصویرهایی از فرار نیروهای ارتش و پولیس از صحنه جنگ، عراق دچار بحران سیاسی شد. تصرف تکریت، زادگاه صدام حسین، پیروزی بزرگ دیگر داعش در این مدت بود. آنها در ماههای بعد نیز پیشرویهای زیادی داشته و تا یک سال بعد حدود حدود نیمی از خاک سوریه و بخشهای شمال غربی عراق را در تصرف خود دارند.
کمتر از یک ماه بعد از سقوط موصل و تکریت، داعش با انتشار ویدیویی رهبر خود ابوبکر بغدادی را “خلیفه یا رهبر همه مسلمانان جهان” خواند. ابراهیم عواد ابراهیم البدری معروف به ابوبکر البغدادی در تابستان ۱۹۷۱ در شهر سامراء عراق به دنیا آمد. او که با نامهایی همچون دکتر ابراهیم و ابودعاء نیز شناخته میشد در یک خانوادۀ سنی مذهب که خود را از تبار پیامبر اسلام می دانستند، رشد و نمو کرد. البغدادی از نوجوانی عاشق تلاوت قرآن و مقید به رعایت دقیق احکام فقهی دین اسلام بود. چنان که خانوادهاش او را «مومن» لقب داده بودند و خطاهای شرعی خود را با گوشزدهای ابوبکر تصحیح میکردند. او با حمایت خانوادۀ نه چندان متمول خود وارد دانشگاه بغداد شد و در سال ۱۹۹۶ مدرک کارشناسی مطالعات اسلامی را اخذ کرد و سپس در سالهای ۱۹۹۹ و ۲۰۰۷ موفق به کسب مدارک کارشناسی ارشد و دکترا در رشتۀ مطالعات قرآن از دانشگاه صدام شد. البغدادی تا سال ۲۰۰۴ به همراه دو همسر و ۶ فرزندش در محلۀ توبچی واقع در غرب بغداد ساکن بود و در مسجد محله به کودکان قرآن میآموخت. در عین حال ابوبکر به عضویت تیم فوتبال مسجد محله درآمد و به سرعت به ستاره این تیم بدل شد. او به ترغیب عمویش به عضویت گروه اخوان المسلمین درآمده بود ولی به سرعت به گروههای تندروی اسلامی و شاخه سلفیهای فعال در عراق گرایش پیدا کرد.
این گروه همچنین نام خود را از “دولت اسلامی عراق و شام” به “دولت اسلامی” تغییر داد تا نشان دهد گسترهاش از عراق و شام فراتر است و در رویای تسلط بر قارهها است. داعش در این دوران اقدام به چاپ اسکناس با واحد دینار داعش و گذرنامه، ایجاد پلیس، صدور نفت، راهاندازی شبکهٔ تلویزیونی و برگزاری گشتهای گردشگری کرد. دقیقا چند ماه بعد بزرگترین سد موصل به دست داعش افتاد. به دلیل ضعف ساختاری این سد و نیاز دائمی به تزریق بتون، هرلحظه نگرانی از شکستن آن و راه افتادن سیلابی مرگبار وجود داشت. همزمان، داعش به سنجار شهر ایزدیها حمله کرد و سپس گزارشهایی از اعدامهای دسته جمعی شهروندان و تجاوز جنسی به زنان منتشر شد.
بعد از تسلط بر موصل، غنایم میان شورشیان داعش تقسیم شد. ارتش عراق که از سال ٢٠٠٣ با کمک آمریکا تجهیز شده بود، مقدار قابل توجهی مهمات، موتر های زرهی و سلاحهای پیشرفته خود را رها کرده بود که به دست داعشیان افتاد. آنها همچنین حدود ٥٠٠ میلیون دلار از شعبه بانک مرکزی عراق در موصل برداشتند. با سقوط ارتش در شمال عراق، داعشیان به موازات رود دجله به سمت جنوب پیشروی کردند. شهرها و روستاها یکی بعد از دیگری سقوط کردند. شهر بیجی و پالایشگاه عظیمش را یک روزه تصرف کردند و برای تصرف زادگاه صدام حسین به سمت تکریت – یکی از مقرهای مخالفان سنی دولت رفتند. از جمله این مناطق، شهر سنجار بود که بیشتر ساکنانش ایزدی بودند. یک اقلیت مذهبی تاریخی که داعش آنان را کافر می دانست. پس از گذشت دوماه، داعش دوباره دست به پیشروی زد و مناطق وسیعی از شمال عراق که تحت کنترل نیروهای کرد بود را تصرف کرد. صدها مرد ایزدی که موفق به فرار نشده بودند، به قتل رسیدند. زنان و کودکان غنیمت گرفته شدند تا به عنوان برده جنسی خرید و فروش شدند. هنوز هزاران زن و کودکی که دچار چنین سرنوشتی شدند، مفقود بودند.
در هفتههای بعد از آن، خبرنگاران و کمک رسانان آمریکایی و بریتانیایی بیشتری جلوی دوربین به قتل رسیدند. استیون ساتلاف خبرنگار آمریکایی، دیوید هینس و الن هنینگ، کمک کننده گان بریتانیایی و پیتر کاسیگ کمک کنندۀ آمریکایی قربانیان داعش بودند که همگی در برابر دوربین و در ویدیوهایی که با کیفیت بالا تهیه شده بودند و حاوی بیانیههای تبلیغاتی و هشدارهای تکان دهنده بودند، سلاخی شدند. در فاصله چند ماه، داعش از گروهی ناشناخته، در مرکز توجه جهان قرار گرفت و نامش سر زبانها افتاد. دوازده هزار کیلومتر دورتر، تونی ابوت، نخست وزیر وقت استرالیا داعش را نسخه نوظهور و نفسگیر وحشت افکنی خواند و گفت :”بربریت قرون وسطایی، با جدید ترین تکنولوژی پا گرفته و درحال گسترش یافتن است.” این گونه وحشت آفرینی ها از سوی یک شبکۀ تروریستی که با شبکه های استخباراتی رابطه دارد، امری عادی است و حامیان شان هم ناگزیر اند تا این گونه قربانی ها را بپذیرند.
اسلحه و تجهیزات و موتر های زرهی داعش: کارشناسان می گویند که داعش در فاصله میان کوبانی در مرز میان ترکیه و سوریه تا بغداد پایتخت عراق حدود ۲۰۰۰ میل سلاح و بیشتر از ۴۰ هزار قطعه مهمات جنگی را به دست آورده و سپس براساس اطلاعات تولیدی این تسلیحات به شمول نمره مسلسل بررسی های خود را برای تثبیت مسیر ارسال آنان آغاز کرده اند. این پژوهش ها توسط اتحادیه اروپا و وزارت امور خارجه آلمان تمویل گردیده اند. رسانه ها در زمان سقوط موصل خبر از افتادن هزاران میل اسلحه و موتر های زرهی امریکایی بدست داعش خبر دادند و پیش از آن هم سازمان ملل از توزیع اسلحه بوسیله امریکایی ها به داعش خبر دادند. چنانکه به باور پاتریک ویلکن، متخصص کنترول تسلحیات از سازمان عفو بین الملل، موارد متذکره احتمالاً بخشی از واقعیت را تشکیل می دهد. به گفته او در مسیر انتقال و توزیع این سلاح ها همه طرف های دخیل می فهمیده اند که این سلاح ها هرچند در اوراق قرارداد آن طور دیگری نوشته شده اند، برای مناطق جنگی در عراق و سوریه در نظر گرفته شده اند. ویلکن در گفتگویی با دویچه وله افزود: “خیلی عجیب و غریب خواهد بود، اگر کشورهای دخیل هدف این تسلیحات را نمی دانسته اند.” ویلکن در گفتگو با دویچه وله تأکید کرد که در بحران سوریه می توانست جریان انتقال اسلحه به موقع قابل تشخیص باشد، “اما زمینه کنترول وجود نداشت که این تسلیحات پس از آنکه به منطقه می رسند، سرانجام سر از کجا در می آورند.” به باور کارشناسان داعش دارای ۲۵۵۰ عراده موتر تویتا و ۸۰۰ موتر زرهی داشت که از سربازان عراقی، دولت خودمختار نینوا و ارتش آزاد عراق بدست آورده بود.
شکست داعش در سال ۲۰۱۵ :
در روزهای پایانی سال 2014 و ابتدای سال 2015 میلادی، عراق صحنه خشونتهای پیاپی و گسترش سیطره داعش بود. بحران سیاسی عراق، و ازهم پاشیده شدن ارتش، مقابله با داعش را کند و در بسیاری از مناطق ناممکن کرده بود. اما به مرور پیشروی ارتش تازه سازماندهی شده عراق، به سمت تکریت آغاز شد. چند روز بعد داعش از زادگاه صدام حسین رانده شده است. این اولین پیروزی بزرگ ارتش عراق از آغاز درگیریها بود. در این نبرد، نیروهای بسیج مردمی یا حشد الشعبی هم حضور کلیدی داشتند. عملیات آزادی سازی تکریت ( به کمک ایران)، الانبار (در سال ۲۰۱۶ در موجی از اختلاف درونی داعش)، فلوجه (در پنجاه کیلومتری بغداد) و جدایی جبهۀ النصره در واقع نقطۀ عطفی در زنده گی سیاسی و نظامی داعش بود که النصره بعد ها خود را جبهۀ فتح الشام خواند. گروه “جبهة النصره لاهل الشام” در اواخر سال 2011 با نام رسمی جبههٔ یاری اهل شام، تشکیل شد. این گروه، گروهی اسلامگرای سلفی و شاخه رسمی شبکه القاعده در سوریه بود. جبهه نصرت جزو اولین گروههای معاند نظام سوریه بود که فاز اعتراضات را به فاز نظامی تغییر داد. از آن زمان تاکنون رهبر این گروه ابومحمد الجولانی نام دارد و اعضای آن در 11 استان از 14 استان سوریه، بهویژه در ادلب، حلب و دیرالزور، فعالیت کردهاند.
سال 2017؛ سال پایان داعش :
عملیات آزادی سازی موصل در واقع برابر بود به سال پایان داعش که شش ماه بعد از آغاز عملیات موصل، یعنی اپریل ۲۰۱۷ از سوی ارتش عراق اعلام شد و از داخل شدن به شهر قدیم موصل خبر دادند. در آخرین روزهای جون 2017 نیروهای امنیتی عراق خبر دادند که داعش مسجد جامع تاریخی نوری را منفجر کرده است. این مسجد جایی بود که ابوبکر بغدادی اعلام خلافت کرد. حیدر عبادی این اقدام داعش را نشانه شکست این گروه خواند. کمتر از یک ماه بعد هم با ادامه عملیات موصل، حلقه محاصره داعش تنگتر شد و در نهایت 9 ژوئیه 2017، حیدر عبادی اعلام کرد که داعش از موصل رانده شد. دولت دلیل کُندی عملیات را حضور غیر نظامیان اعلام کرد. دو ماه بعد نیز ارتش عراق عملیات جدیدی را برای تصرف غرب موصل آغاز کرد. سازمان ملل اعلام کرد که داعش حدود ۱۰۰ هزار نفر را به عنوان سپر انسانی نگه داشته است. ارتش سوریه پس از آزاد سازی موصل در مارچ سال۲۰۱۷ از آزاد سازی شهر تاریخی تدمر خبر داد و آزادسازی تدمر ضربه سختی به تروریستهای داعش وارد کرده است. ارتش عراق چندی بعد خروج داعش تعلفرو حویجه خبر داد که بعدتر از فرار داعش از شهر راوۀ عراق و بوکمال در سوریه سخن گفت که در این ازاد سازی ها نقش شش سالۀ ایران در مبارزه با تکفیری ها برای پایان سیطرۀ داعش و پایین کشیدن پرچم این گروه در “ابوکمال” موثر بوده است. سردار قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران ایران، پایان سیطره داعش بر سرزمینهای اسلامی را اعلام کرد.
البغدادی از اردوگاۀ بوکا تا رسیدن به مقام رهبری داعش :
. نیروهای آمریکایی بغدادی را بازداشت کردند و او سال ۲۰۰۴ را در زندانی به نام اردوگاه بوکا (نام یکی از آتش نشان های رخداد یازدهم سپتمبر) در جنوب عراق سپری کرد. در این زندان حدود ۲۰ هزار زندانی نگهداری میشدند و دانشگاهی بود که بسیاری از رهبران داعش و سایر گروههای جهادی از آنجا فارغ التحصیل شدند. این زندان برای نشر و ترویج جهانبینی اسلام تندروانه، فرا گرفتن روشهای خرابکاری و برقراری تماسهای مهم یک فرصت خوب بود.
بغدادی در این اردوگاه با بسیاری از فرماندهان نظامی بعثی آشنا شد که بعدها با آنان، همکاری مرگبارش را آغاز کرد. آمریکاییها به بغدادی که آن زمان شناخته نشده نبود و فرد گوشه گیری بود، مشکوک نشدند. او را مردی خطرناک تلقی نکردند و از زندان او را آزاد کردند؛ اما این جای پرسش است که چگونه مردی که در خونبار ترین حمله ها دست داشت، امریکای ها به ساده گی چنین داوری کردند. بغدادی توانست در سلسله مراتب رهبری گروههای جهادی بدون وقفه پیشرفت کند. این در حالی بود که افکار عمومی عراق از او هیچ شناختی نداشت. وقتی که بغدادی در سال ۲۰۱۰ رهبری را به دست گرفت به نظر میرسید که فرصت نمایش “توحش” برای جهادیها در عراق به پایان رسیده است؛ اما یک فرصت معجزه آسای دیگر در کشور همسایه عراق و در بهترین مقطع از راه رسید. بهار ۲۰۱۱ و آغاز جنگ داخلی سوریه صحنه دیگری برای مبارزه و رشد این گروهها را فراهم کرد. اکثریت سنی جمعیت سوریه علیه رژیم سرکوبگر بشار اسد قیام کرده بودند.
بغدادی اعضای خود را به سوریه فرستاد. در دسامبر ۲۰۱۱ بمب گذاریهای انتحاری در دمشق شروع شد که به نظر میرسید کار جبهه نصرت باشد. در ماههای بعد این گروه با القاعده بیعت کرد. رهبر آن یک جهادی سوری به نام ابو محمد الجولانی بود. ابوبکر البغدادی او را فرستاده بود؛ اما او طرح خود را در سر داشت. جبهه نصرت با وجود رقابت با سایر گروههای شورشی سوری به خاطر روشهای جنگی موثر و شجاعانه توانست موقعیت خود و در نتیجه کمکهای مالی خارجی، پیوستن پیکارجویان خارجی و حمایت القاعده را تضمین کند. این گروه در شیوه برخورد و نگرش سلفی خود نسبتا میانه رو بود و روی برقراری تماس و جلب حمایت مردم محلی نیز سرمایه گذاری کرد.
جبهه النصره به زودی از کنترل بغدادی خارج شد و او از این امر ناراضی بود. او در اپریل ۲۰۱۳ تلاش کرد دوباره کنترل آن را به دست بگیرد و اعلام کرد که جبهه نصرت در تشکیلات جدید او موسوم به دولت اسلامی عراق و شام، تحت رهبری او قرار دارد. به این ترتیب گروه موسوم به دولت اسلامی یا داعش متولد شد؛ اما ابومحمد جولانی دوباره شورش کرد و با رهبری القاعده بیعت کرد که پس از کشته شدن اسامه بن لادن در سال ۲۰۰۱ اکنون رهبر آن ایمن ظواهری است. ظواهری به ابوبکر البغدادی دستور داد که به همان “دولت اسلامی عراق” بازگردد و جبهه النصره را به عنوان شاخه القاعده در سوریه به حال خود رها کند؛ اما بغدادی فرمان رهبری القاعده را نادیده گرفت و پیش از پایان سال ۲۰۱۳ جنگ بین داعش و جبهه النصره شروع شد. در درگیریهای شدید و خصمانه صدها نفر کشته شدند و بالاخره جبهه نصرت با کمک سایر شورشیان متحد خود توانست، داعش را از بخش گسترده یی از نواحی شمالی سوریه بیرون براند. بازهم داعش توانست شهر رقه مرکز ولایتی در شمال شرق سوریه را تصرف کرده و آنرا پایتخت خود اعلام کند. بسیاری از جنگجویان خارجی نیز که به جبهه نصرت پیوسته بودند، از این گروه جدا شده و به صفوف داعش پیوستند؛ چون آنرا قاطعتر میدانستند. در اوایل سال ۲۰۱۴ القاعده به گونۀ رسمی ارتباط خود را با داعش قطع کرد. پس از این رویا های بلند پروازانۀ داعش به یاس بدل شد و در منطقۀ کوچکی محدود شد که با بیرون شدن نیرو های امریکایی از عراق فرصت تازه یی برای اوجگیری داعش آغاز شد.
اوجگیری داعش وفعالیت های بغدادی:
با رفتن نیرو های امریکایی در پایان سال ۲۰۱۱ از عراق منطقه های سنی نشین یکبار دیگر دستخوش ناآرامی و شورش ګردید که برضد سیاستهای فرقه یی نوری مالکی نخست وزیر وقت عراق قیام کرده بودند. سنیها احساس میکردند سرکوب و به حاشیه رانده شدهاند و در نتیجه خشمگین بودند. با تصرف شهر موصل داعش به سرعت وارد یک مرحله جدید شد، مثل موشکی بود که فیر شده باشد. داعش دیگرتنها یک گروه تروریستی پنهانکار نبود و ناگهان به یک ارتش جهادی بدل شد که قلمرو گسترده یی را در کنترل خود داشت، بر میلیونها نفر حکومتی میکرد، و نه فقط حکومت عراق بلکه تمام جهان را به چالش کشید.
این تغییر در ۲۹ جون ۲۰۱۴ با اعلام تاسیس “دولت اسلامی” به جای همه تجسم های پیشین این گروه و تشکیل خلافت خود خوانده آن اعلام شد. چند روز بعد خلیفه ابراهیم ابوبکر البغدادی در محراب مسجد جامع نوری موصل ظاهر شد و از مسلمانان جهان خواست تا با او بیعت کرده و به جهاد بپیوندند.
این گروه با انتخاب نام فراگیر “دولت اسلامی” و اعلام خلافت به فراتر از عراق و سوریه می اندیشید. هدف آن جهانی شدن بود. اعلام “خلافت” در اسلام معنای مهمی دارد. باوجودی که بهترین حالت ممکن است ولی اسامه بن لادن و سایر رهبران القاعده به خاطر هراس از شکست هیچگاه چنین کاری نکردند. بغدادی با این اعلان بر سازمان مادر پیروز شد و برای کسب رهبری جهاد جهانی، داعش را در رقابت مستقیم با القاعده قرار داد. این اعلان بغدادی، اقدام بلندپروازنه ای بود که به گونۀ عملی مدعی جانشینی پیامبر شد که پیروانش قرار است، اسلام را در منطقه های جدیدی که تصرف خواهند کرد توسعه دهند.
از منظر بسیاری از پژوهشگران و مراجع اسلامی، اگر از نظر رهبران کشورهای عربی و مسلمان بگذریم، چنین ادعایی توسط رئیس یک گروه خشونت طلب و افراطی هیچگونه مشروعیتی ندارد و هیچ حرکتی برای به رسمیت شناختن این خلافت جواز شرعی هم ندارد؛ اما رجعت به این سنت و یادگار هزاره گذشته برای برخی از اسلام گرایان رمانتیک و گروههای اسلام گرای همفکر داعش در کشورهای دیگر جالب بود.
چهار ماه پس از اعلام خلافت خودخوانده یک گروه اسلام گرای تندرو با ابوبکر البغدادی بیعت کرد و چند ماه بعد نیز گروه موسوم به انصار بیت المقدس که در سینای مصر فعال است به خلافت پیوست. در مارچ ۲۰۱۵ نیز گروه بوکو حرام با داعش در نیجریه اعلام وفاداری کرد. به فاصله یک سال داعش در یازده کشور صاحب گروههای وابسته و یا شاخه های محلی شد، هر چند فقط در پنج کشور از جمله سوریه و عراق مناطقی را در کنترل دارد.
این گروه افزون بر میراثهای باستانی مشهور، کلیساها و صومعههای مسیحیان، مساجد و حرمهای شیعیان و هر آنچه را که در آن نشانی از پیکره بود ویران کردند و حتا عناصر تزئینی را از مساجد سنیها پاک کردند . حدود یک ماه پس از تصرف شهر موصل واحد های رزمی داعش مقبره عون الدین که حتا از یورش مغول جان سالم به دربرده بود را نیز ویران کرد. تمام این جنایات در راستای دیدگاه ناب گرایانه داعش از اسلام صورت گرفت که بربنیاد آن هر حرم و زیارتگاهی یا نماد تصویری از هر آنچه که خداوند نباشد و تمام ساخت و ساز های غیرمسلمانان نماد کفر و بت پرستی تلقی میشوند. بربنیاد همین باور ها پادشاهان و شاهزادگان عربستان سعودی تا به امروز بدون تابوت و در قبرهای بدون نشان دفن میشوند.
دو ماه بعد از اعلام خلافت داعش، حمله داعش به اقلیم کردستان عراق پای حمله های هوایی امریکا بر این گروه را به میدان کشید که آمریکا برای دفاع از شهر اربیل مرکز این اقلیم و همچنین مقابله با خطر نسل کشی ایزدیها حمله ها هوایی به داعش را آغاز کرد. به فاصله کوتاهی چهارده کشور دیگر به این کارزار هوایی پیوستند. امریکا به زودی عملیات هوایی برضد داعش را در سپتامبر۲۰۱۴ به خاک سوریه گسترش داد. حمله های هوایی ائتلاف به رهبری آمریکا تعادل قوا در آن جبهه را تغییر داد. داعش صدها نفر از نیروهای رزمیاش را از دست داد و برای انتقام، به خارج ار مرزهای سوریه و عراق پاگذاشت. در سه سالی که از اعلام خلافت خودخوانده داعش در سال ۲۰۱۴ گذشت حداقل ۱۵۰ حمله در ۲۹ کشور در سراسر جهان توسط داعش و یا با الهام از این گروه انجام شد که بر اثر آنها بیش از دو هزار نفر کشته شدند. مقامات پنتاگون میگویند در جریان حملات هوایی نیروهای ائتلاف در عراق و سوریه در فاصله اگست ۲۰۱۴ تا پایان سال ۲۰۱۶ حدود ۵۰ هزار پیکارجوی داعش کشته شده اند. با توجه به اینکه حدود ۱۰ میلیون سنی در مناطق تحت کنترل داعش زندگی میکردند، اکثر نیروهای این گروه در منطقه جذب میشد. بدون شک اگر این گروه به کنترل این مناطق ادامه میداد به زودی نسل جدیدی از پیکارجویان جوان از منابع محلی پا به میدان میگذاشت.
شکست داعش :
این پیروزی های داعش زودگذر بود و شبه نظامیان شیعه مورد حمایت ایران که حضور آنها تحت تاثیر تهدید داعش تقویت شده بود، توانستند مناطق شمال شرقی شهر بغداد و در جوار مرز با ایران را از داعش پس گرفته و آنها را به سمت غرب برانند تا اینکه در مارچ ۲۰۱۵ شهر تکریت زادگاه صدام حسین واقع در درههای رود دجله را تصرف کردند. در ماۀ می ۲۰۱۵ نیروهای داعش شهر رمادی پایتخت این استان را تصرف کردند. در همان زمان آنها مناطق بیشتری را در سوریه از جمله شهر باستانی پالمیرا را تصرف کردند. این پیشرفت باوجود عقب نشینیها باز هم قدرت داعشت را به نمایش گذاشت. این پیشرفت داعش امریکا را واداشت تا با اعزام چندین هزار مشاور و مستشار آمریکا روی تسلیح و آموزش واحدهای کلیدی نیروی مخصوص – واحدهای ضد تروریستی- عراق دوباره تمرکز کند. قرار بود، این نیروها در عملیات بیرون راندن داعش نقش مهمی ایفا کنند.
ضد حمله منظم و برنامه ریزی شدۀ امریکا برضد داعش در ولایت انبار شروع شد و در پایان سال ۲۰۱۵ و اوایل سال ۲۰۱۶ نیروهای عراقی در یک عملیات دشوار و پرتلفات با حمایت هوایی ائتلاف توانستند، شهر رمادی را پس بگیرند. بخش اعظم این شهر سنی نشین ویران و جمعیت وسیعی از ساکنان شهر آواره شده بودند. در عین حال تنشهایی هم در مورد استقرار شبه نظامیان عموما شیعه مورد حمایت ایران در قلب مناطق سنی نشین وجود داشت؛ ولی باز هم آنان در داخل شهر مستقر نشدند. از اوایل سال ۲۰۱۶ به فاصله کوتاهی پس از تصرف رمادی نیروهای دولتی و حشد الشعبی پیشروی به سوی فلوجه را شروع کردند که در واقع این آغاز استراتیژی همه جانبۀ امریکا برای نابودی داعش بود.
خطوط کلی این استراتژی در فبروری۲۰۱۶ توسط جنرال شون مک فارلند سرفرمانده نیروهای رزمیائتلاف به رهبری آمریکا تشریح شد. وی هدف این عملیات را نابود کردن غدۀ مادر داعش درعراق و سوریه با فروپاشی دو مرکز قدرت آن در موصل و رقه، مبارزه با سلولهای سرطانی داعش که در سایر نقاط جهان و حفاظت از کشورهای خود در برابر حملههای احتمالی عنوان کرد. توقف بعدی در راه موصل تصرف فلوجه بود که پس از حدود یک ماه نبرد، بمباران و حملات هوایی بالاخره در اواخر ماه ۲۰۱۶ و با هزینه سنگینی برای غیرنظامیان پس گرفته شد. پیکارجویان داعش از همه روشها و تاکیتکهای جنگی از جمله تلههای انفجاری، تک تیراندازها و بمب گذاریهای انتحاری استفاده میکردند و این پیشروی را برای نیروهای مهاجم بسیار دشوار و خطرناک میکرد.
با وجود تلفات سنگین نیروهای دولتی عراق، بخصوص واحدهای مخصوص ضد تروریستی، به فاصله کوتاهی توجه به هدف بزرگ، یعنی شهر موصل جلب شد. با توجه به اینکه دوره ریاست جمهوری باراک اوباما در پایان سال میلادی به پایان میرسید آمریکاییها عجله داشتند. شهر موصل که در دوران صلح ده برابر فلوجه و یا رقه (به اصطلاح پایتخت خلافت) بود به هیچ وجه هدف ساده یی نبود. این شهر در سال ۲۰۱۴ ظرف چند ساعت به تصرف داعش درآمد. عملیات آزادسازی موصل بالاخره در اواسط اکتبر ۲۰۱۶ آغاز شد و به این ترتیب داعش از زمان تصرف این شهر حدود دو سال و نیم وقت داشت تا مواضع خود را مستحکم کرده و خود را برای دفاع آماده کند.
ارزیابیهای مختلف میگفتند بین ۲ تا ۱۲ هزار نیروی داعش در شهر موصل موضع گرفتهاند که به احتمال زیاد هسته اصلی آنها رقمی بین ۴ تا ۵ هزارنفر است. در مقابل نیرویی حدود ۱۰۰ هزار نفر متشکل از نیروهای دولتی و شبه نظامی از جمله ارتش عراق، واحدهای پولیس فدرال، پیشمرگان کرد، شبه نظامیان حشد الشعبی و حتی داوطلبان سنی و سایر اقلیتها صف آرایی کردند. نبرد حدود ۹ ماه طول کشید. نیروهای دولتی به مرور و پس از تصرف روستاهای اطراف موصل بالاخره وارد بخش شرقی این شهر شدند و اواخر جنوری دولت عراق این شهر را آزاد شده اعلام کرد. پس از آن نبرد در بخش غربی و بافت قدیمی با کوچهها و خیابانهای باریک آغاز شد. محلات اطراف مسجد جامع و باستانی نوری همانجایی که ابوبکر بغدادی دقیقا سه سال قبل از آن، خلافت خود خوانده داعش را اعلام کرد آخرین بخشهای شهر موصل بود که به تصرف نیروهای دولتی درآمد.
از شواهد اینطور برمیآید که خود داعش ترجیح داده بود که این مسجد را ویران کند تا به دست “نیروهای کفر” نیفتد. حیدر عبادی نخست وزیر عراق این رویداد را به “رسمیت شناختن شکست” داعش توصیف کرد. او گفت این رویداد نشانه “سقوط خلافت داعش و یک پیروزی نظامیبزرگ است.” پس گرفتن موصل، در حقیقت یک دستاورد عظیم و ضربه بسیار سنگینی برای برنامه حکومتی داعش بود. آنطور که یک مقام ارشد غربی در شمال عراق توصیف کرد این شهر ” قلب تپنده داعش” بود و در عالم واقعیت از رقه اهمیت بسیار بیشتری داشت؛ ولی این پیروزی هزینه سنگینی داشت. ماهها تدارک و نبرد برای بیرون راندن چند هزار پیکارجو با وضعیتی که موصل عملا بدون هیچ دفاعی در سال ۲۰۱۴ به دست داعش افتاد تفاوت فاحشی دارد. طبق برخی ارزیابیها بیش از ۴۰ هزار غیرنظامیکشته شدند. حداقل هزار و ۲۰۰ پرسنل نظامی و انتظامی عراق هم جان خود را از دست دادند. میزان خسارات مالی حدود ۵۰ میلیارد دلار تخمین زده میشود. صدها هزار تن از ساکنان شهر که عمدتا سنی هستند آواره و بیخانمان شدند و ادعاهای فراوانی درمورد اذیت و آزار غیرنظامیان مطرح شد.
در هفتههای بعد داعش بخش دیگری از قلمرو خود در عراق را از دست داد. تا پایان اوت ۲۰۱۷ این گروه از تلعفر شهر مهمی که جاده استراتژیک موصل به سمت سوریه را کنترل میکند بیرون رانده شد. یک ماه بعد، شهر حویجه در غرب کرکوک یکی دیگر از پایگاههای مهم داعش توسط نیروهای دولتی و شبه نظامیان وابسته به حکومت تصرف شد.
به این ترتیب داعش در عراق (در زمان نوشته شدن این گزارش) فقط شهر قائم و مناطق اطراف آن واقع در سواحل رود فرات و جوار مرز با سوریه در غرب استان انبار را در کنترل دارد. حضور آن در عراق به شدت محدود شده ولی این سازمان هنوز با نابود شدن فاصله فراوانی دارد.
این در حالی بود که داعش در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ در سوریه قلمرو گسترده یی را در کنترل داشت، به نظر میرسید کسی یک بطری جوهر سیاه روی نقشه ریخته است. به گونۀ عملی تمام نواحی بین رود فرات تا ابوکمال در مرز عراق، به سمت شمال دیرالزور و رقه، سد طبقه و از آنجا تا جرابلس در مرز با ترکیه را در تصرف داشت که برای داعش یک گذرگاه مرزی حیاتی بود. علاوه بر این شهرها و روستاهایی در شرق و شمال حلب از جمله دابق افسانه ای و مناطق دیگری در جنوب از جمله پالمیرا و میدان های نفتی اطراف آن را در کنترل خود داشت؛ اما دوران موفقیت چندان طول نکشید . اگر داعش در عراق فقط با یک ائتلاف متشکل از نیروهای گوناگون روبرو بود در سوریه باید همزمان با سه ائتلاف میجنگید.
آمریکا از گروههای شورشی سوری، که تمرکزشان بیشتر روی سرنگونی بشار اسد بود، ناامید شد و درجستجوی متحدی که بتواند با داعش بجنگد به کردهای سوریه روی آورد. شبه نظامیان کرد به نام “یگان های مدافع خلق” جنگ آزموده هستند. آمریکا تا حدی که توانست شبه نظامیان عرب و اقلیتهای دیگر را به این مجموعه افزود و آنرا نیروهای دمکراتیک سوریه نامید. این ائتلاف برای آمریکا، به مطلوبترین نیروی زمنی برای جنگ با داعش در سوریه است. بنابراین در پایین ۲۰۱۷ منطقه های تحت کنترل داعش در سوریه مثل عراق بسیار محدود شد. تنها تکههای کوچکی از منطقه های مرزی در اطراف شهر قائم در غرب عراق و ابوکمال در شرق سوریه در کنترل آنها باقی مانده بود. بیرون راندن پیکارجویان داعش از این منطقه ها لزوما ساده نخواهد بود. آنان منطقه های به شدت عشیره یی هستند که به احتمال زیاد در برابر اعمال قدرت دولت مرکزی مقاومت خواهند کرد. ولی در هر صورت و به هر شکل طرح داعش برای بنای یک حکومت اسلامی در این دو کشور به عنوان مرکز رشد خلافت جهانی به شکست قطعی انجامیده است.
بسیاری از رهبران و فرماندهان این گروه نیز کشته شدهاند هر چند خود ابوبکر بغدادی توانست از تعقیب و شکار بگریزد. او در سپتامبر ۲۰۱۷ در یک نوار صوتی بر تداوم مبارزه تاکید کرد. از جمله کسانی که کشته شدن آنها قطعی شده میتوان به محمد اموازی معروف به “جان جهادی” اشاره کرد که در حمله پهپاد در اواخر ۲۰۱۵ در سوریه کشته شد. ولی رهبری گروه از مدتها پیش، وقوع این وضعیت را پیش بینی کرده بود. در ماه مه ۲۰۱۶ ابومحمد عدنانی مردی که نفر دوم در سازماندهی این گروه تلقی میشد و سخنگو و مسئول عملیات برون مرزی آن بود در یک بیانیه طولانی مرحله بعدی حیات داعش را پیش بینی کرده بود. او خطاب به آمریکایی ها گفت:”شما هیچگاه پیروز نخواهید شد. شما شکست خواهید خورد. فکر میکنید کشتن یک رهبر یا رهبر دیگر پیروزی است؟ آن یک پیروزی دروغین خواهد بود. و یا شما فکر میکنید که معنای شکست، از دست دادن شهرها و قلمرو است؟ آیا [در سال ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸] که ما شهرها را در عراق از دست دادیم و بدون کنترل هیچ شهر و قلمرویی در صحرا بودیم شکست خوردیم؟ و اگر شما موصل یا رقه را بگیرید، و همه شهرها را تصرف کنید و ما به وضعیت قبلی خود بازگردیم فکر میکنید شما پیروز شده و ما شکست خوردهایم؟ مطلقا نه! شکست واقعی از دست دادن اراده و انگیزه برای جنگیدن است.”
کمترین توقعی که از دوران پس از آزادی موصل میشد داشت این است که بمب گذاریها و حملات انتحاری در بخشهای مختلف عراق به خصوص در مناطق شیعه نشین که بیشتر از همه هدف حمله قرار میگرفت کاهش یابد. ولی این حملات ادامه یافت. مرکز مبارزه با تروریسم ارتش آمریکا گزارش داد که در اواسط سال ۲۰۱۷ در بخش شرقی و به اصطلاح آزاد شده شهر موصل هر ماه به طور متوسط ۱۳۰ مورد حمله روی میدهد. این حملات در سوریه نیز ادامه یافت. داعش با وجود از دست دادن بخش وسیعی از قلمرو خود در دمشق و نقاط دیگر بمب گذاری میکند. هر چند در پاییز ۲۰۱۷ واضح بود که حکومت بشار اسد با حمایت ایران و روسیه در حال پیروزی است الگوی نهایی برای کنترل قدرت و حکومتگری در مقیاس کشوری هنوز کاملا نامشخص است.
فروپاشی “حکومت” داعش در عراق و سوریه پیامدهای ژئوپلیتیک مهمی خواهد داشت ولی فقط اندکی از آنها برای آمریکا و متحدان منطقهای این کشور مثبت خواهند بود. در همان زمانی که دونالد ترامپ با شعار و پیامهای توئیتر به “ایران شیطانی” و حمایت آن از تروریسم حمله میکرد حکومت ایران بدون سرو صدا از تمام اقدامات آمریکا علیه داعش بهره برد. ایران و آمریکا در کارزار علیه داعش در عراق همکارانی بودند که با یکدیگر گفتگو نمیکردند و همیشه فاصله خود را حفظ میکردند. حمله های هوایی آمریکا و تجهیزات آن کشور در پیروزی نیروهای دولتی عراق نقش تعیین کنندهای داشت. اما شیعیان مورد حمایت ایران نیز در برخی از نبردها مشارکت داشتند که به پیروزی انجامید و حضور آنها را گسترش داد. اوج و افول داعش در عراق میزان نفوذ ایران در آن کشور را تقویت کرده است. باوجود اینکه فاصله اقدامات و نقش آمریکا و ایران در سوریه بسیار بیشتر از مسئله عراق بود، ایران در حمایت از رژیم بشار اسد و آمریکا در حمایت از شورشیان سوری، هر دو با داعش میجنگیدند و شکست آن در نهایت به نفع رژیم بشار اسد و حامیان ایرانی آن خواهد بود.
آخرین عملیات برضد داعش :
نیروهای دمکراتیک سوریه آخرین عملیات تهاجمی خود علیه این گروه را در آغاز ماه مارچ شروع کردند. آخرین بقایای این گروه در روستای باغوز در شرق سوریه سنگر گرفته بودند. با آشکار شدن حضور شمار زیادی از غیرنظامیان در این روستا، عملیات این ائتلاف کند شد. در این فاصله هزاران زن و کودک، از جمله شهروندان خارجی، از نبردها و کمبود شدید مواد غذایی اولیه گریختند تا به اردوگاه های آوارگان “اس دی اف” بروند. بسیاری از جنگجویان داعش هم باغوز را رها کردند؛ اما باقی ماندگان این گروه با به کار گیری بمبگذاران انتحاری مقاومت شدیدی نشان دادند.
مصطفی بالی یک سخنگوی نیروی دیموکراتیک سوریه که متحد امریکا است، در اواخر ماۀ مارچ اعلان کرد که قریه باغوز در شرق سوریه از چنگ داعش آزاد ساخته شده و این نیرو ها پیروزی برگروه تندرو دولت اسلامی را اعلان کردند. وی اعلان کرد که دوره حاکمیت خود خوانده داعش در سوریه و عراق پایان یافت.
این در حالی است که جنگجویان این گروه همچنان در برخی از کشور ها مانند، مصر، افغانستان، نایجریا و دیگر کشور های منطقه نفوذ دارند و تا هنوز به رهبری شان وفادار هستند و اداره های استخباراتی می گویند، جنگحویان و فداییان آنان در فکر حمله های تازه بر کشور های غربی می باشند. ایالات متحده امریکا به این باور است که ابوبکر البغدادی رهبر این گروه تا هنوز در عراق بسر می برد. بشار جعفری نماینده سوریه در سازمان ملل متحد نیز گفت، گروه داعش تا هنوز در سوریه به گونۀ کامل از بین نرفته است. وی مدعی شد، این نیروهای حکومت سوریه با حمایت روسیه و ایران بودند که بر علیه گروه داعش جنگیدند، نه ایالات متحده امریکا. اسد و متحدان ایرانی او تعهد کرده بودند که تمام سوریه را دوباره تصرف می کنند. در همین حال، ترکیه تهدید کرده است که نیروهای دیموکراتیک سوریه را که به عنوان یک گروه تروریستی می داند، از بین می برند؛ اما حضور دائمی نیروهای ایالات متحده در شمال – شرقی سوریه ممکن است، از این نیرو های دفاع کند.
گفتنی است که داعش بعد از حمله سال ۲۰۰۳ آمریکا به عراق از دل گروه القاعده سر برآورد. این گروه در سال ۲۰۱۱ به شورش علیه حکومت بشار اسد رئیس جمهور سوریه پیوست و تا سال ۲۰۱۴ بخش هایی از خاک دو کشور را اشغال و در آنجا “خلافت اسلامی” اعلام کرد. داعش زمانی بر سرزمین هایی تسلط یافت که در حدود هشت میلیون نفر تسلط داشت و میلیاردها دالر از فروش نفت، اخاذی، سرقت مسلحانه و آدم ربایی درآمد داشت. سقوط باغوز لحظه یی مهم در عملیات علیه داعش است. دولت عراق در سال ۲۰۱۷ علیه این گروه اعلام پیروزی کرده بود؛ اما این گروه فاصلۀ زیادی با شکست کامل دارد. در آن زمان مقام های آمریکایی معتقد بودند که حدود ۱۵ تا ۲۰ هزار فرد مسلح در منطقه همچنان به داعش وفادار هستند و احتمال آن می رفتت که بسیاری از آنان به صورت “هسته های خوابیده” عمل کنند. امریکایی ها در آن زمان گفتند که این گروه ضمن تلاش برای بازسازی خود، شاید دوباره به ریشه هایش به عنوان یک گروه شورشی باز خواهد گشت.
مدتی بعدنیروهای دموکراتیک سوریه، شکست کامل داعش را در سوریه و پایان خلافت خودخواندۀ این گروه را اعلام کردند. نیروهای دموکراتیک سوریه، گفتند که صدها تن از جنگجویان داعش خود را به آنان تسلیم کردند و اعلان کردند که داعش، هیچ بخشی را در سوریه در دست ندارد. مصطفی بالی، یکی از مقامهای نیروهای دموکراتیک سوریه در مارچ ۲۰۱۹ اعلام کرد: «نیروهای دموکراتیک سوریه، نابودی کامل خلافت خودخواندۀ داعش و نیز در اختیار گرفتن صددرصد قلمرو آنان را اعلام میکند.
داعش در اوج قدرتش حدود ۸۸ هزار کیلومتر مربع از خاک عراق و سوریه را تصرف کرده بود. رشته شکست های جدی این گروه در سال ۲۰۱۶ شروع شد و سال بعد از شهر موصل عراق بیرون رانده شد. به این ترتیب بغدادی و پیروانش از پایگاهی که در آن اعلام “خلافت” کرده بودند محروم شدند. این گروه در ماه اکتبر ۲۰۱۸ از شهر رقه، مهم ترین پایگاهش در سوریه، هم رانده شد. شکست های داعش در سراسر ۲۰۱۸ ادامه داشت که با عقب نشینی آن از باغوز به اوج رسید. “نیروهای دمکراتیک سوریه” تحت هدایت کردها در ماه مارچ ۲۰۱۹ کنترل باغوز را به دست گرفتند و پایان “خلافت” داعش را اعلام کردند.
امریکا تصمیم به خروج نیرو های خود از سوریه کرد و ترامپ اعلام خروج نیرو های امریکای را از سوریه اعلان کرد. پس از خروج نیرو های امریکایی اردوغان بالای کرد ها حمله کرد و تا سی کیلومتری خاک سوریه پیش رفت و با میانجیگری امریکا و روسیه در منطقۀ کردستان آتش بس برقرار گردید. این عمل امریکایی ها مورد خشم و نفرت کردها را برانگیخت که در کنار نیرو های امریکایی برضد داعش جنگیده بودند. پس از آن شایعاتی به نشر رسید که گویا البغدادی به در سرحدات خط دیورند منتقل شده است. این شایعه زمانی داغ شد که یک تصویر البغدادی در حالی رسانه ها به نشر سپردند که لباس های محلی مردم افغانستان به تن کرده بود. مقام های روسی همزمان با این تصویر ها پیهم امریکایی ها را متهم به انتقال داعش از سوریه وعراق به افغانستان می کردند و این اتهامات هنوز هم ادامه دارد. روس ها مدعی اند که امریکا می خواهد با استفاده از داعش از برتری جویی های اقتصادی چین و برتری جویی های نظامی روسیه و فشار بر ایران استفاده کند. این در حالی است که تا کنون چندین بار خبر کشته شدن اسامه نشر شده و اما بعدتر نوار های صوتی او به نشر رسید که حاکی از زنده بودن او بود. در همین حال روسیه ادعای ترامپ را رد کرد و مقام های روسی مدعی اند که در اصل نیرو های امریکایی در محل اختفای بغدادی هرگز پرواز نکرده و نیرو های آن هم در آن محل عملیات نکرده اند.
ترامپ رئیس جمهور امریکا به تاریخ ۲۷ اکتوبر در یک اعلان غیر منتظره خبر کشته شدن البغدادی را تایید کرد. ترامپ ادعا کرد که طیاره های امریکایی و نیرو های امریکا بغدادی را در سوراخی دنبال کردند و تا آنکه او با چشمانی گریان و ترسیده خود را منفجر گردانید. وی گفت، ابوبکر بغدادی در جریان عملیات کماندوهای آمریکایی خودکشی کرد. به گفتۀ ترمپ بغدادی با سه فرزند کوچک اش و ابو الحسن المهاجر، سخنگوی این گروه کشته شد. ترامپ بغدادی را ترسو و بزدل خواند. در همین حال رابرت اوبراین مشاور امنیت ملی آمریکا به تلویزیون انبیسی گفت انتظار دارد بقایای جسد ابوبکر بغدادی که پس از انفجار متلاشی شده مثل جسد اسامه بن لادن “احتمالا به دریا انداخته شود.” بدون تردید امریکایی ها جسد بغدادی را مانند اسامه پس از تحقیقات طبی به دریا خواهند افگند. هدف از این کار پیشگیری از تبدیل شدن قبر او به زیارت است، زیرا امریکا هراس دارد که قبر او به زیارتگاۀ افراطیون و از سویی هم قبر او به نماد ” رهبری مظلوم” بدل نشود. این برای همه شگفت آور است که چگونه جنازۀ اسامه و بغدادی از نظر ها مخفی می مانند و از سویی هم سگی به پاس تعقیب بغدادی مقام قهرمانی پیدا می کند. این موضوع شک و تردید ها را در مورد زنده گی و مرگی آنان دامن می زند. گروه داعش فردی به نام ابو ابراهیم الهاشمی القریشی را منحیث جانشین بغدادی معرفی کرده است. یک پژوهشگر در دانشگاه سوانسی بریتانیا که بر گروه داعش تمرکز دارد گفته است که نام این شخص نا آشنا است اما ممکن یکی از افراد بلند رتبه این گروه، به نام حج عبدالله باشد که وزارت خارجۀ ایالات متحده نیز او را جانشین احتمالی بغدادی خواند بود.
شگفت آور این که آقای ترامپ ادعا کرد که او در “اتاق عملیات” کاخ سفید تصاویر “واقعا شگفتانگیز” آن را “مثل اینکه فیلم تماشا کنی” دیده است. اما روزنامه نیویورک تایمز نوشت، تصاویر بیرون مخفیگاه ابوبکر بغدادی به دونالد ترامپ نشان داده شده، آنچه را در داخل مخفیگاه اتفاق افتاده، رئیس جمهور آمریکا از زبان فرماندهان نیروی ویژه (دلتا) شنیده است. به نوشتۀ این نشریه، وقتی در گفتگو با شبکه ایبیسی از مارک اسپر وزیر دفاع آمریکا در باره “گریه و زاری” ابوبکر بغدادی سوال شد گفت “از این جزئیات اطلاعی ندارد” و “احتمالا رئیس جمهور فرصت پیدا کرده با فرماندهان اجرای عملیات صحبت کند.” نیویورک تایمز همچنین از قولی مقامی که نامش را فاش نکرد نوشت “آقای ترامپ تصاویر محل عملیات را زنده دریافت نمیکرده چرا که ارتش آمریکا در سالهای اخیر از ارسال زنده تصاویر دوربینهای روی کلاهخود به اتاق عملیات کاخ سفید پرهیز دارد چون این تصاویر اغلب خشن و سردر گم کننده هستند.”
ژنرال مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا گفت که نیروهای آمریکایی به حفاظت از میدان های نفتی در برابر تهدید پیکارجویان داعش ادامه خواهند داد هرچند “در پایان نیروها را به کشور برمی گردانیم. حال دیده شود که نیرو های امریکایی تا چه مدت دیگر در سوریه باقی می مانند. رئیس ستاد ارتش امریکا در حالی از حضور دوبارۀ نیرو های امریکایی در سوریه سخن می گوید که بعد از اعلام خروج نیرو های امریکایی، نیرو های ترکیه بر هم پیمانان پیشین امریکا یعنی کردها حمله کردند. گمانه زنی هایی و جود دارد که عملیات به جان بغدادی هر طوری که باشد، بهانه یی برای حضور دوبارۀ نیرو های امریکایی در سوریه داد. ترامپ زمانی که امر خروج نیرو هایش از سوریه را صادر کرد و به دنبال آن ترکیه بر کرد ها حمله ور شدند. ترامپ تحت فشار کانگرس و سایر همپیمانان اروپایی خود قرار گرفت و خروج این نیرو ها را بی موقع خواندند.
آیا با کشته شدن بغدادی گروهء داعش نابود می شود و یا برعکس اعضای آن به مثابهء مار رخمی هار تر خواهند شد و بر عطش خون آشامی این گروه افزوده خواهد شد. رخداد های گذشته نشان داده که با مرگ رهبر یک گروهء تروریستی نه تنها آن گروه نابود نشده، برعکس رهبر تازه نفس دیگر رهبری گروه را به عهده گرفته و با انرژی تازه تر برای گروهء خود سر و سامان و حتا تحرک بیشتر بخشیده است. از همین رو است که باور ها بر این است که مرگ همچو رهبران تروریستی اکثر اوقات مصرف استخباراتی دارند و در ضمن از این واقعیت پرده بر می دارد که مرگ این رهبران بیشتر هدفمندانه و گزینشی است و شبکه های استخباراتی در مراحل حساس حیات سیاسی و نظامی این گروه ها تصمیم به کشتن رهبران آنان می نمایند. بغدادی هم زمانی از سوی امریکایی ها کشته می شود که داعش در ظاهر در سوریه و عراق شکست خورده و بدون تردید کشته شدن بغدادی نفخ تازه یی برای اعضای این گروه می دمد تا با رهبری جدید و ساز و برگ جدید فعالیت های تروریستی شان را افزایش بدهند. چنانکه از حضور دوبارهء نیرو های امریکایی در سوریه به بهانهء حفاظت تاسیسات نفتی سوریه می توان به این نکته پی برد که امریکا منتظر تشدید عملیات داعش است. چنان که رسانه ها گزارش دادند که پس از کشته شدن بغدادی در فعالیت های داعش در سوریه کاهش نه که افزایش هم آمده است. این موضوع به این واقعیت صحه می گذارد که این گونه مرگ ها دستوری است و در زمانی از سوی استخبارات امریکا صورت می گیرد که رهبران همچو گروه ها از جنگ خسته شده و تمایل به مصالحه و سازش می کنند. چنان که امریکا ملا منصور رهبر طالبان را زمانی کشت که او تمایل به گفت و گو با حکومت افغانستان داشت و گفت و گو ها را با ایران و روسیه آغاز کرده بود و امریکا در بازگشت از تاجکستان و پس از ملاقات با پوتین او را در سرحد میان پاکستان و ایران هدف قرار داد. هرگاه امریکا بخواهد در طرف چند روز تمامی رهبران گروه های تروریستی طالب و غیر طالب را نابود می کند و اما این کار را نمی کند، البته بخاطری که کشتن هر کدام آن هزینه و هدف خاصی دارد و تا زمان رسیدن آن فرصت مناسب از کشتن شان خودداری می کند. کشته شدن مرموز ملاعمر و ترور اسامه بوسیلهء نیرو های امریکایی، کشتن ملا منصور و حالا هم بغدادی هر یک به غرض اهداف خاصی صورت گرفت و اوباما شکار اسامه را امتیازی برای برد انتخاباتی خود و ترامپ هم بغدادی را هدف برد انتخاباتی خود قرار داد که این نشان دهندهء آن است که هدف از کشتن رهبران تروریستی نه نابودی این گروه ها بل حیات دوباره دادن به آنان است. مثلی که دیدیم با کشته شدن اسامه القاعده دوباره سازماندهی شد و اکنون در افغانستان، عراق، سوریه و کشور های افریقایی و حتا جنوب شرق آسیا فعال تر از زمان اسامه است و با کشته شدن ملاعمر و ملا منصور طالبان نیرومندتر شدند و به همین گونه داعش هم حیات دوباره پیدا خواهد کرد. دیدیم که چگونه با آوردن نوری المالکی پس از صدام بوسیله ایران و امریکا چگونه سنی ها در موصل زیر ضرب سپاهء قدس و حشد شعبی ها قرار گرفت و نابود شد و از زیر خاک و خاکستر آن داعش ظهور کرد و امروز می بینیم که هزاران عراقی با سر دادن مرگ بر ایران و رهبران آن خواهان بیرون شدن نیرو های ایرانی از عراق و مداخلهء این کسور اند. شاید شماری بگوبند که در عقب این تحرکات دستان خارحی ها است و با این گفته از این واقعیت چگونه مب توان طفره رفت که قیام عراقی ها برضد استبداد و مداخله است که هبچگاهی قابل توحیه نبست. به همین گونه در سوریه گروهء النصره وابسته به القاعده نیرومند شد و در بدل آن بشار اسد نوکر پوتین و آخوند های ابران شد و با گرفتن بیش از ۷۰ میلیارد از ایران هزاران یوری را کشت. مثلی که سلیمان پدرکلانش نوکر فرانسه و حافظ الاسد نوکر روسیه بود. این ظهور و زوال رهبران گروه های تروریستی و رهبران مستبد در جهان حکایت از دور استبداد و استکبار در تاریخ دارد که این گروه ها و این رهبران ابزاری در اختیار قدرت های شیطانی اند که در تبانی با آنان برای سرکوب و نابودی ملت های شان توظیف شده اند تا قدرت های کلان زیر چتر خشونت های آنان اهداف خود را به پیش ببرند. بنا بر این کشته شدن بغدادی صدها بغدادی دیگر را روی صحنه خواهد آورد و جنگ افروزی و آتش افروزی در منطقه افزایش خواهد یافت. انتظار نابودی داعش از سوی شماری پس از کشته شدن بغدادی خیالی بیش نیست و احتمال خون آشامی و قدرتمندی بیشتر این گروه نیز می رود.
در افغانستان این سناریو به گونۀ دیگری و حتا خطرناک تر از عراق و سوریه تکرار شد. امرکایی ها در نخستین روز های قیام مردم افغانستان رزمنده گان در برابر رژیم کمونیستی را یاغی و باغی و گاهی هم شورشی می خواندند و حتا در صدد برقراری رابطه با کابل شدند؛ اما با هجوم ارتش سرخ به افغانستان زمانی که توانایی ها و حماسه آفرینی های مردم افغانستان در برابر رژیم تحت حمایت شوروی و ارتش متجاوز آن را درک کردند و به پیروزی آنان در برابر تهاجم باورمند شدند. رزمنده گان افغانستان را مبارزان راۀ آزادی خواندند و بعد تر هم مجاهدین راۀ آزادی و این ماۀ عسل مجاهدین هم زود سپری شد و آنگاه که نیرو های شوروی از افغانستان بیرون شدند و دو سال بعد از آن رژیم نجیب توان رویارویی با مجاهدین را از دست داد و در سراشیبی سقوط قرار گرفت. امریکا از بنیاد گرایی را به مثابۀ کمربند سبز خطرناک تر از کمونیسم خواند و در صد بستین کمربند سبز بنیاد گرایی شد که خمینی هم برای قوام بخشیدن این کمربند از سوی امریکا فرصت یافت تا بر ایران مسلط شود. امریکا با بستن دوسیۀ کمربند سبز ضد کمونیسم، به مشورۀ بریتانیا و کمک عربستان سعودی و پاکستان تحریک طالبان را به رهبری آدم گم نامی به نام ملاعمر بوجود آورد که در گزینش آن آی اس آی پاکستان نقش تعیین کننده را داشت. امریکا در فرصت دیگر بعد از حادثۀ یازدهم سپتمبر و انکار ملاعمر از تسلیمی اسامه به این کشور حکومت طالبان را سرنگون کرد و طالبان در ظرف چند روز از جغرافیای افغانستان گم شدند و طیاره های پاکستان در تبانی با امریکا و توافق هر دو کشورصدها جنگجوی پاکستانی و طالب و رهبران آنان را از شمال افغانستان به کویته و پشاور انتقال دادند. زمانی که خلیل زاد موفق نشد تا یک گروۀ پشتون را جانشین جبهۀ مقاوت شمال در افغانستان بسازد. پاکستان بار دیگر در تبانی پنهانی با امریکا سناریوی احیای طالبان را روی دست گرفت و به گفتۀ رابرت گیتس در کتاب “وظیفه” کرزی برایش گفته بود که جبهۀ شمال خطرناک تر از طالبان اند و به همین اساس بود که کرزی و و اتمر که وزیزر داخلۀ او بود، برنامه انتقال طالبان از جنوب به شمال را روی دست گرفتند. کیتس این موضوع را در کتاب خود توضیح داده است. بازهم دیدیم که چگونه اتمر با یک بازی زیرکانه در تبانی با آقای کرزی و کشاندن قانونی، عطا نور، محقق در جبهۀ پیشین شمال اختلاف ایجاد کرد تا قطعۀ بازی را به سود آقای غنی به میدان افگند. این بازی در حالی روی دست گرفته شد که آقای کرزی و اتمر رگ های خواب اشخاص یاد شده را پیش تر یافته بودند و به ضعف های آنان پی برده بودند و توانستند که از همان نقطه رخنه کنند و تیغ از دمار شان بیرون کنند. این آقایان در حالی دست همکاری با اتمر را فشردند که پیش ازآن اتمر بار هم متهم به تقویت داعش در افغانستان شده بود. این شایعات همزمان به آن جان گرفت که روسیه بار ها داعش را یک گروۀ دست ساخت امریکا برای تهدید کشور های آسیای میانه، روسیه و چین می خواند. این موضوع گمانه زنی هایی را تقویت می کرد که گویا داعش جانشین طالبان از سوی امریکا مطرح است.
هنوز زود است که با مرگ بغدادی پایان حیات داعش و خلافت خود خواندۀ این گروه را قبول کرد؛ زیرا گروه های تروریستی به قول معروف “هفت جان ” اند و زود نمی میرند. وابستگی های پیچیدۀ این گروه ها با شبکه های شیطانی جهانی سبب بقای آنان شده است. البته به دلیل این که این نیرو ها برای بقای شان حاضر به هر نوع معامله گری و تن دادن به ذلت اند. این ویژه گی آنان سبب شده تا آنان هر از گاهی خود را با در اختیار قرار دادن در دست شبکه های استخباراتی گاهی پنهانی و گاهی هم آشکارا به حیات ننگین خود ادامه بدهند. از این رو بعید نیست که مرگ بغدادی یک روی از دو روی یک سکۀ بازی های مبهم و پیچیدۀ استخباراتی است که می تواند، نفخی تازه را بر روح جنگجویان گروۀ داعش بدمد، خلاف انتظار کشته شدن بغدادی بجای سقوط، ظهور مجدد این گروه را با سر و سامان دیگر در پی داشته باشد. یاهو