جوانشیر حیدری٬شاخهء دیگری از نخلستان هنر و فرهنگ و سینمای مملکت ما شکست : نوشته های : عمر ننگیار و محمود

سعدیا ؛ مرد نکو نام نمیرد هرگز
مرده ان است که نامش به نکویی نبرند
دوستان و عزیزان! شخصیت بهنام و  فرزانه زنده یاد جوانشیر حیدری دگرروی این کره خاکی با ما هم نفس نیست، ولی در هر نفس با ما هست.

 زنده یاد حیدری عاشقانه زیست، عاشقانه به هنر رو آورد و عاشقانه تا پایان زندگی در این راستا با وجود کمبودی های امکانات رزمید . او از اوان جوانی سالیان۱۳۵۴ هجری شمسی حینکه دانشجو پوهنتون کابل بود بطوراماتور در گروپ تیاتر کمیته کلتوری پوهنتون کابل به فعالیت اغاز نمود با او یکجا با دایرکت استاد عزیزالله هدف و زنده یاد استاد بیسد نمایشنامه های زیادی را در ادیتوریم پوهنتون کابل به نمایش گزاشتیم که مهمترین ان «متخصص فراری»، نوشته استاد جنید شریف، «وقتی بلی ګفتن» نوشته زنده یاد جلال نورانی،« اطفاییه» نوشته عزیز نسین و نمایشنامه در سه پرده بنام «خسیس» نوشته مولیر فرانسوی که این اثرتوسط زنده یاد استاد بیسد دایرکت گردیده بود، تقریبن در همه ی این نمایشنامه ها نقش رول های اساسی به او سپرده شده بود که خیلی ها عالی ان را بازی کرده است. او در ستیژ هنری ادیتوریم پوهنتون کابل هنر واستعداد بلند هنری اش را در جمع همبازی هایش درتیاتر اماتور بنمایش گزاشت که بعد ها همه ی گروپ ما به رادیو تلویزون راه یافت . روانشاد جوانشیر حیدری باز هم با عشق فراوان به بازی نقش ها در چندین فلم سینمایی و تلویزونی استعداد هنری اش را بنمایش گزاشت که بعد چند فلم را خود ساخت که یکی از فلم های بلنداش بنام « بابا» بود .

  • جادوګر سبز، الماس شرق از کار های بعدی اش است . دو هفته قبل حین صحبت تلفونی برایم ګفت: اګر اوضاع امنیتی کشور اجازه بدهدبرنامه ی دیګری ساخت فلم را در دست دارم یک ماه بعد مسکو می ایم روی سناریو ان مشوره خوایم کرد. ای وای که استاد اجل سناریوی زندگی اش را طور دیگر رقم زده بود، بلی این مرد بزرگ وعیار ، صمیمی ویار بعد از ۶۸ بهار زندگی که عاشقانه زیست، عاشقانه کار کرد و سخاوتمندانه محبت داد امروز خاك بر رخ کشید.
  • هیچ تلخی نیست بر دل تلخ تر
  • از فراق دوستان پرهنر
  • حیدری عزیز ؛ تو در زندګی زیاد تپیدی ، نوشتی، افریدی اکنون ارام بخواب تو در متن جامعه ی هنری کشورت زنده خواهی بود روحت شاد،یادت گرامی

سوانح جوانشیر حیدری از قلم آقای محمود

نوشته آقای شاه محمد محمود
سوگمندانه جوانشیر حیدری عزیز را از دست دادیم
امروز صبح خبر تکاندهنده یی وفات نابهنگام دوست و برادر عزیزم حیدری، روانم را فروریخت. باورم نمیشد که جوانشیر را به این زودی از دست بدهیم. او همصنفی دوران جوانی، همراز و برادر به جان برابرم بود. او را زمانیکه صنف هفتم لیسه حبیبیه بودم شناختم به زودی در کنار برادر و دوست عزیزم احمدراتب نجم مسیر دانش و تحصیل را درآن لیسه به پایان رسانیدیم. او تحصیلات را در پوهنحی ساینس دیپارتمنت بیولوژی پیشبرد اما هر روز یا در پوهنتون یا در منزل شان در جمال مینه با یکدیگر دید و بازدید داشتیم . فضای گرم خانواده شان دوستان و عزیزان را همیشه گردهم نگهمیداشت. شب نشینی در کنار دوستان و عزیزان به خاطر ازدواج شان را فراموش نکرده ام . غذای که با دستان پر مهر مادر جان و خواهران عزیز مان تهیه میشد طعم آن را هنوز حس میکنم.
وظایف او را در قوای بشری شاهد بودم . ازدواج و به دنیا آمدن فرزندان عزیز او را به خوبی به یاد دارم . هدایای که ازسفر های هند و ایران برایم اورده بود تا هنوز نزدم موجود است.
جان محمد حیدری که در سالیان پسین همه او را به نام جوانشیر حیدری می شناختند برخی سال تولدش را ۱۹۵۲ م = ۱۳۳۰ هـ ش نوشته اند به حساب من او در اوايل سال ۱۳۳۲ هـ ش مطابق ١٩٥٣ م در چنداول کابل متولد شد .و بعداً در جمال مینه مسکون گردیدند. دوره ابتداییه را به مکتب جمال مینه به پایان رسانید و از آن پس شامل لیسه حبیبیه شد. و در سال ۱۳۵۱ هـ ش به درجه بکلوریا از آن لیسه فارغ گردید. به زودی شامل کار در ریاست قوای بشری گردید و از جانبی هم به پوهنحی ساینس پوهنتون کابل موفق گردید. یک سال از پوهنتون کابل تآجیل گرفت. و به وظیفه خویش ادامه داد. در همین مدت و در سن جوانی ازدواج کرد.
اما سال بعد به تحصیل خویش ادامه داد. در سال ۱۳۵۴ زمانیکه عضویت شورای فرهنگی پوهنتون را داشتم در یکی از برنامه هنری از حیدری دعوت نمودم تا در نمایشنامه یی اشتراک نماید. او به کمال میل پذیرفت و به زودی پله های هنری را در تیاتر پوهنتون پیمود. از اولین درامه های مشترک من با حیدری عزیز به نام « بلی گفتن » از نویسنده وطن جلال نورانی و به تعقیب درامه دیگر به نام « خسیس» از نویسنده شناخته شده فرانسوی مولیر با دایرکتر و رژیسوری استاد بیسد و همبازی حبیبه عسکر و خانم ابراهیمی و سایر محصلان پوهنتون کابل ؛ برای جوانشیر حیدری موفقیت های هنری را به ارمغان آورد و از آن پس او مسیر تیاتر و سینما را برگزید.
در فلم های مجسمه می خندد، دهکده‌ها بیدار می‌شوند ، حادثه، گناه، الماس شرق ( زندگینامه احمدظاهر ) ، رویا،‌ سربند نقش بازی کرد.همچنان فلم‌های بابا، مجاهده، جادوگر سبز، صبح روشن شام تاریک، آخرین شب، آخرین شعر و چند فلم دیگر به کارگردانی جوان‌شیر حیدری روی پرده سینما رفته است.
خدمات جان محمد جوانشیر حیدری را در عرصه سینما و تیاتر هرگز نمیتوان فراموش کرد . او نه تنها هنرمند سینما؛ بلکه دابرکتر و نویسنده توانا در این عرصه بود. وظایف ریاست افغان فلم ، ریاست اتحادیه سینماگران افغانستان را نیز به عهده داشت. حیدری افزون بر رییس سینماگران افغان عضویت شورای رهبری انجمن بین‌المللی (پیوند) در تاجکستان و عضويت انجمن دوستی افغانستان – چین را هم به عهده داشت.
اما او از بیماری قلبی رنج می‌برد و علت مرگ او نیز بالارفتن فشار خون گفته شده است. بنابر بیان یکی از همکاران او نبی تنها، که او به تازگی در شهر مسکو، پایتخت روسیه به‌خاطر تکلیف قلبی‌اش عملیات شده و عصر دیروز (دوشنبه، ۳۰ جدی) به افغانستان برگشته بود.آقای حیدری در شفاخانه‌ی صدری ابن‌سینا صبح روز سه‌ شنبه، اول ماه دلو، درگذشت. روحش شاد ویادش گرامی باشد. برای فرزندان و خانم و برادران و دوستان شان صبر و تسلیت میگویم.

سایت ماریا دارو وفات شادروان جوانشیر حیدری را به تمام هنرمندان سینما رادیو ٬تلویزیون ٬ ملت هنردوست وطن و خانواده محترم حیدری تسلیت میگوید. حیدری گرامی جایت در سینما افغانستان خالیست. روانت شاد وپیکرت آسوده باد.