قوت و ضعف های وحدت آهنین امریکا در چیست؟ .فقدان عدالت اجتماعی و یک جانبه گرایی های خودخواهانه مهم ترین عامل سقوط و زوال امپراطوری ها درتاریخ است.
قانون اساسی در تمام کشور های دنیا مادر تمام قوانین به حساب می آید. در قانون اساسی، دولت ها با شهروندان خود قرارداد اجتماعی را امضاء می نمایند که براساس آن دفاع از حقوق طبیعی افراد جامعه،عدالت های اجتماعی، تمامیت ارضی و منافع ملی تضمین میگردد. .در قانون اساسی امریکا مردم سرچشمه قدرت اند و مردم حق اعتراض و وتو را برعلیه تصمیم های خود سرانه دولت دارند. درامریکا ۵۰ ایالت در امور داخلی خود ازدولت مرکزی آزاد وخود گردانند که این اصل ضامن مهم در شکوفایی وحدت و مانع تجزیه و فروپاشی فدراسیون گردیده است.
هویت سازی آمریکایی که همه اقوام و اقلیت ها از جمله مهاجرین در امریکا شهروندان مساوی الحقوق اند و از آزادی های فردی،سیاسی ،مذهبی و بیان برخوردارند نیز چون اصل عمده در تحکیم وحدت امریکا کمک نموده است . درامریکا تمام افراد جامعه از کودکی به روحیه وطن دوستی آمریکایی تربیت میگردند . وطن دوستی بطور افسون انگیز به رشد روند همگرایی ها به اتحاد کشور کمک نموده است.درسرتاسر امریکا وقتیکه کودکان شامل مکتب میگردند سوگند وفاداری را به بیرق و تمامیت ارضی آن که غیر قابل تجزیه است یاد می نمایند. اقلیت های ساکن و میلونها مهاجر دراین کشور در روند همگرایی دریک دیگ بزرگ آمریکایی جوش و شستشوی میگردند، خصلت ها وهویت های سابق خودرا می شویند تا مانند یک آمریکایی جلوه نمایند. الگوی امریکایی به هنجار های مانند حقوق بشر،دموکراسی،برابری زنان،مبارزه بافساد و جنایت های سازمان یافته چون عالی ترین مظهر ارزش ها تبلیغ وتلقین میگردد. در قانون اساسی امریکا ریس جمهور فرد اول کشور است اما با وجودی صلاحیت های که دارد مالک و بادار مردم نیست و کارمندان دولتی مزدوران ،چاکران ،فرمانبرداران سر به زیر و متعلق به رئیس جمهور نیستند. قانون والاتر و فراتر از همه است. برای مردم مهم آن نیست که رئیس جمهور چه میگوید بلکه مهم آنست که آیا رئیس جمهور آنچه را میگوید خود به آن باور دارد.؟ فرد اول حق ندارد تنها فرمان بدهد بلکه باید هنر فرمانبری را که بر گزیده مردم است نیز بداند. امریکا از بزرگترین کشور های اقتصادی،نظامی و مدرن دنیاست. در دکترین سیاست خاریجی خود نیازمند پاسخ و عذرخواهی در مقابل کسی نیست. امریکابه خود اجازه می دهد که در روابط بین المللی به صورت یک جانبه رفتار نماید و مطابق جبر وضرورت باهر کشور مانند افغانستان وارد جنگ گردد.اما در امور داخلی مجبور به پاسخ و عذر خواهی میگردد. مطبوعات چون نهاد مستقل ازدولت، بر رفتار دولت کنترول دارد. نسل جوان در حیات سیاسی و اجتماعی فعال و متحرک اند. افزایش تفاوت های طبقاتی میان فقرا و سرمایه داران به وحدت امریکاچالش برانگیز گردیده است. این چالشها روح امریکا را پژمرده ساخته است.مردم قدرت و توانایی اقتصادی و عدالت اجتماعی امریکایی را در زندگی روزمره خود احساس نمی نمایند. مردم می دانند که دولت با ذکر ارقام و آمارفریبنده حقیقت های تلخ اجتماعی پنهان می نماید. طوفان بهار خشم و خون امریکایی به دنبال قتل خودسرانه جورج فلوید سیاه پوست درسرتاسر امریکا جاری گردید و در عمل نشان داد که بی عدالتی های موجود در داخل برای اکثریت غیر قابل تحمل گردیده است. بهار امریکایی چرخش عظیم درتاریخ امریکا در زمینه های حقوق مدنی، عدالت اجتماعی در مرکز سرمایه داری جهان گردید . سیاه،سفید،سرخ،زرد و تمام مردم جهان نفرت و انزجار خودرا برعلیه بی عدالتی ونژادگرایی نشان دادند. مردم آمریکا فریاد می زنند که صلح وکرامتهای انسانی بدون عدالت نا ممکن است .خود سری های پولیس بیم فروپاشی وحدت امریکا را حتی درمیان نخبگان سیاسی و نظامی افزایش بخشیده است . بهار آمریکایی چون بزرگترین حادثه بزرگ تاریخی تنور تضاد های رقبای سیاسی را در امریکا داغ تر گردانیده است.یک جانب خواستار کاهش بودجه پولیس واصلاحات میگردد، جانب دیگر برای سرکوب اعتراض کنندگان تهدید به زور می نماید.تهدید های ترامپ با استفاده از زور حتی به مخالفت وزارت دفاع آمریکا هم مواجه گردیده است.اکثریت اتفاق نظردارند به هراندازه که فشار های زور گویانه بیشتر گردد سنگر های مقاومت را قوی تر ومشت های گره خورده جوانان را برعلیه پولیس وبی عدالتی های اجتماعی کوبنده تر خواهد گردانید. بحران های بی عدالتی اجتماعی ریشه عمیق در سیستم ظالمانه سرمایه داری و دیوان سالاری امریکا دارد. سازشهای پشت پرده میان رقبای سیاسی قادر به خاموش ساختن آتش فشان بی عدالتی های اجتماعی نه خواهد گردید. به نوشته این قلم وبا تجربه که ازدرون به انقلابهای رنگی درکشور های مختلف دارم ،بیطرفی ارتش امریکا در امور داخلی و دور اندیشی مشاورین رئیس جمهور، امریکا را از وقوع انقلاب رنگی نجات داد. اگر ترامپ مانند رهبران سیاسی سایر کشور های، پای طرفداران سفید پوست را به خیابانها می کشانید خطر جنگ داخلی، عمر فروپاشی ومرگ وحدت آمریکارا سریع تر می گردانید. دانشمندان امریکا بیم دارند که ادامه بی ثباتی های سیاسی،اقتصادی واجتماعی عواقب خطرناک وغیر قابل پیشبینی به وحدت امریکا خواهد داشت . دانشمندان مهم ترین عامل آنرا تفاوت ها و تضاد های شدید اجتماعی میان اکثریت فقرا و اقلیت سرمایه داران می دانند. اقلیت سیاه پوستان دیگر مایل نیستند که مانند قهرمان کتاب “دلبند” نوازادان خودرا از ترس اینکه برده نگردند بکشند. سیاه پوستان امروز به خاطر آزادی از زنجیر ها ستم و یوغ بی عدالتی های اجتماعی بیدار گردیده اند و باور دارند تا زمانیکه بی عدالتی ادامه داشته باشد،کرامت ها،ارزشهای انسانی،رفاه اجتماعی ،صلح و وحدت واقعی واژه های میان تهی و پیش افتاده بیش نه خواهد بود.
دکتور علی احمد کریمی امریکا