سرزمین آغشته با خون و نگرانی مردم خسته از جنگ
. قرار است، دوشنبه ۲۴ سنبله دوحه میزبان بزرگ ترین نشست تاریخی میان نماینده گان دولت افغانستان و طالبان باشد. این نشست در واقع سرنوشت جنگ چهل سالهء افغانستان را رقم می زند و سرنوشت افغانستان و مردمش را تعیین می کند. درنشست مقدماتی در کنار داکتر عبدالله، حنیف اتمر وزیر خارجه، عبدالسلام رحیمی نمایندۀ ویژۀ رئیس جمهور در امور صلح و سید سعادت منصورنادری وزیر دولت در امور صلح؛ وزیران خارجۀ امریکا و پاکستان نیز در این نشست حضور داشتند و شماری مقام های ارشد کشور ها هم از طریق ویدو کنفرانس درنشیت مقدماتی اشتراک کردند. بیش از سی کشور جهان از این نشست نظارت به عمل می آورد.
در این نشست وزیران ۱۳ کشور مهم منقطه و جهان به ایراد بیانیه پرداختند. آنان افغان ها را به صلح و آشتی و همدیگر پذیری و مصالحه ترغیب کردند و در ضمن از جمهوریت و حقوق بشر و نظام مردم سالاری اعلام حمایت کردند. گفتنی است که ضمیر کابلوف، نماینده ویژه روسیه برای افغانستان و بهادر امینیان، سفیر ایران نیز در برنامه گشایش مذاکرات بینالافغانی شرکت کرده بودند، اما حضور محسوس و اثرگذار نداشتند؛ اما کابلوف در بیانیه ای مذاکرات جاری میان دولت و طالبان را در قطر آغاز برقراری صلح در سرتاسر افغانستان خواند. وزیر خارجۀ امریکا در سخنرانی خود از هیچ اصل و خواسته دو طرف حمایت نکرد، به شمول دستآوردهای ۱۹ سال گذشته افغانستان که با حمایت امریکا به دست آمده است. او بیشتر دو طرف را نصیحت کرد تا نظامی متناسب با ساختار و نیاز جامعه افغانستان به وجود آورند و گمانهزنیها در مورد بیطرفی امریکا در رفتن به طرف حکومت موقت، چیزی که مورد قبول دولت افغانستان نیست، را نیز دامن میزند. جوزف بورل نمایندۀ سیاست خارجی اروپا، وزیر خارجۀ ترکمنستان، یوسف بن احمد المعثمین منشی عمومی سازمان همکاری های اسلامی، شاه محمود قریشی وزیر خارجۀ پاکستان و سپرومنیم جی شنگر وزیر خارجۀ هند و کمالوف وزیر خارجۀ ازبکستان از سخنرانان دیگر در این نشست بودند. هر چند طالبان بر تعیین قطر به عنوان تسهیلکننده تاکید داشتند، اما حکومت افغانستان ترجیح داد که این روند بدون تسهیلکننده دنبال شود. زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه امریکا برای صلح افغانستان با آنکه تایید کرد امریکا و سایر کشورهای همکار در روند صلح افغانستان در صورت نیاز تمایل دارند که نقش تسهیلکننده را داشته باشند، اما او ترجیح داد که مذاکرات بدون تسهیل کننده به افغان ها محدود شود.
افغانستان این سرزمین غرقه در خون و آتش و مردم خسته از جنگ آن بیش از ۴۱ سال بدین سو بدترین روزگاری را پشت سر می گذارند که در تاریخ معاصر نظیرش را کمتر می توان مشاهده کرد. هرچند پس از امضای توافقنامهء امریکا با طالبان امیدها برای صلح اندکی بارور شد و اما هر روزی که از امضای آن توافقنامه می گذرد. فضای این توافقنامه را چانه زنی های برتری طلبانه و تفوق جویانه در فراز و فرودی از بازی های سیاسی و نظامی و استخباراتی چنان مبهم و پیچیده ساخته است که بجای گسترش چتر امید، برعکس موجی از نگرانی ها و وسوسه های بیش از افزون فضای کشور را فراگرفته است. در فضای تاریک و اندوهبار آن آرزو های انسان خسته از جنگ و انتحار و انفجار و وحشت و دهشت این سرزمین هر روز بیشتر از روز دیگر به یاس بدل می شود. همگان سرنوشت خویش را در گرو گفت و گو های بین الافغانی تیره و تار تلقی می کنند. حال که قرار است پس از گفت و گو های مقدماتی مذاکرات اصلی در روز دوشنبه ۲۴ سنبله در قطر آغاز شود.
هرچند نماینده گان دو طرف در نشست مقدماتی ابراز امیدواری کردند که مذاکرات به سود مردم افغانستان و برای یک افغانستان مستقل به پیروزی برسد. اما با توجه به اصرار سخنگویان طالبان و تاکید آنان به حکومت اسلامی، هنوز زود است که به نتایج این گفت و گو ها بیش از حد خوش بین بود. از همین رو است که با آغاز گفت و گو ها نگرانی های مردم هم رو به افزایش است. در این شکی نیست که زنان و مردان این سرزمین همه نگران نتایج گفت و گو های بین الافغانی اند و بیشتر این نگرانی ها مشترک هستند؛ اما نگرانی زنان دراین زمینه بیشتر از مردان است. زنان نگران آن اند که مبادا پله های بلند پیشرفت را که طی نوزده سال گذشته پیموده اند، دوباره از آن به زیر افتند و به عصر سیاه و تاریک طالبانی سقوط کنند. زنان هراس دارد که مبادا گفت و گو ها به سود طالبان پایان یابد و آنان دوباره محکوم به زندان در خانه ها شوند و تمامی حقوق انسانی چون حق زنده گی و حق آزادی بیان و آزادی رسانه ها و حق انتخاب شدن و انتخاب کردن و حق کار و حق آموزش و … را از دست بدهند و حقوق آنان مورد معامله قرار بگیرد. از این نگرانی زنان پیدا است که آنان به زمامداران و سیاستگران کشور شان باورمند نیستند و شناختی که از آنان دارندو از دست تنگی ها و وابستگی های آنان آگاهی کامل دارند. از این رو می ترسند که حقوق آنان را در دست نخست مورد معامله قرار ندهند. هرچند تا کنون مذاکرات آغاز نشده و اجندای گفت و گو های معلوم نیست تا مواضع دو طرف آشکار شود و احتمال رسیدن به نقطۀ تفاهم و عدم تفاهم روشن شود؛ اما تاکید سخنگوی طالبان بر حکومت اسلامی همه شمول هم مایۀ نگرانی و هم مایۀ امید است. از سویی هم معلوم نیست که گفت وگو ها چگونه بدون قید و شرط یا مشروط آغاز می شود. حکومت افغانستان پیش ازهمه برای آتش بس در آغاز مذاکرات تاکید خواهد کرد. به گزارش رسانه ها طالبان در گذشته پیش شرط های غیر رسمی را مبنی بر امارت اسلامی، اردوی اسلامی، انحلال نیرو های دفاعی و امنیتی، تغییر در قانون اساسی، نوعیت حکومت و چیز های دیگر ارایه کرده اند و حال دیده شود که چقدر سر آن سخنان خود محکم ایستاد هستند و یا از خود انعطاف نشان می دهند. واضح است، در صورتی که طالبان یه خواست های قبلی شان اصرار کنند. در آن صورت نه تنها به آتش بس که کمترین خواست مردم افغانستان است، نزدیک نخواهند شد که گفت و گو ها به چالش و حتا بن بست خواهد رفت و پای میانجیگران منطقه ای و بین المللی را به میدان مذاکرات بین الافغانی خواهد کشاند.
حال که چشم های پر از امید مردم ما به سوی دوحه دوخته شده تا خبر های خوشی از آنجا برای شان برسد. اما حال پرسش این است که آیا نشست فردا را نقطهء عطف یا فرصت طلایی در تاریخ افغانستان می توان خواند و به نتایج مثبت آن می توان امیدوار بود؟ چقدر عوامل داخلی و عوامل منطقه ای وجهانی برای به نتیجه رسیدن مذاکرات مساعد است و آیا ارادهء سیاسی حامیان افغانستان و طالبان برای پایان جنگ در این کشور به نقطهء قوت غیرقابل بازگشت رسیده است که تمامی عقربه های حرکت به سوی جنگ را توقف بدهد. از همه مهم تر این که دو طرف به چه میزانی آمادهء انعطاف پذیری برای شکستاندن خطوط سرخ و حرکت به طرف خطوط سبز هستند. از همه مهم تر این که چقدر عقلانیت کشور های حامی تروریزم بویژه پاکستان و ایران برای بازگشت از سیاست های خصمانه به سیاست های مسالمت آمیز تنازل کرده است تا طرف های درگیر به ویژه طالبان عقبه های شان را خالی ببینند و ناگزیر برای رسیدن به نقطهء تفاهم مشترک شوند. واضح است که تغییر استراتیژی های هند و پاکستان و هند چین و ایران و آمریکا عربستان و ترکیه و مصر ترکیه به مثابهء عوامل تعیین کنندهء خارجی سرنوشت گفت و گو های بین الافغانی قابل تامل است. در همین حال آگاهان در اسلامآباد از مخربان مختلف که میتوانند به صورت بالقوه مصالحه در افغانستان را مختل سازند، ابراز نگرانی میکنند. دهلی نو میگوید به طالبان نباید در حکومت آینده افغانستان اجازه ورود داده شود. مقامات هند همچنان مذاکرات مداوم بین ایالات متحده و طالبان را عقبنشینی از منافع هند در منطقه میدانند.
با توجه به پیچیده گی جنگ و صلح افغانستان و نقش تاثیر گذار کشور های منطقه و جهان در آن گمانه زنی ها بر این است که حرف اول در نشست دوحه را هیئت های دو طرف نمی زنند؛ بلکه کشور های کمک کننده به گروه های تروریستی و دولت افغانستان خواهند زد. حال پرسش این است که آیا دو طرف مذاکره کننده جقدر به نکات بالا پی برده اند تا با اتخاذ تصمیم های مستقل و ملی بجای باز کردن گره با دندان آن را با دست باز نمایند از چالش آفرینی ها و مشگل سازی ها در مذاکرات بگذرند و از تمامی چالش های گذشته بحیث فرصت برای نجات و رستگاری افغانستان سود جویند. آیا دو طرف چه قدر به این درک رسیده اند که با عبور از انحصار طلبی های قدرت و پیمودن کوه و کتل های ایده ئولوژیک راه را برای رسیدن به تفاهم باز کنند. آیا طالبان به این نتیجه رسیده اند که نشست بین الافغانی نمی تواند برد و باخت باشد؛ این برد و این باخت به سود مردم افغانستان و منافع ملی آن نیست. تنها در سایهء برد- برد است که دو طرف برنده و در نتیجه سرفرازی آن شامل حال مردم افغانستان خواهد بود. این در صورتی ممکن است که دو طرف با رویکردی رئالیستیک به مذاکره بپردازند در مورد شرط های کلان و غیر قابل عبور مانند تشکیل حکومت موقت و تغییر قانون اساسی و الغای نیرو های دفاعی و امنیتی تنازل نمایند تا بالاخره صلح به جای صلح آمریکایی و پاکستانی و ایرانی و غیره صلح افغانستانی باشد که ضامن ثبات دایمی در این کشور باشد. این در حالی است که هیچ گاهی به نیات نیک آمریکا و پاکستان و ایران و سایر کشور ها نسبت به افغانستان و مردمش نمی توان امیدوار بود و بدون دل بست. این در حالی است طالبان درک کرده اند که به زور نمی توانند بر افغانستان مسلط شوند و این درک می تواند چراغی بر فراز راهء مذاکره کننده گان دو طرف در دوحه باشد.
با توجه به گفته های بالا مردم افغانستان سخت نگران مذاکرات اند و دراین میان نگرانی همه و بویژه زنان موجه و قابل تامل است. این در حالی است که در چهاردههء گذشته بیشترین رنج را زنان این سرزمین خسته از جنگ متحمل شده اند. زنان بودند که عمری رنج به زندان کشیدن ها و کشتار های جمعی و بیرحمانهء شوهران و فرزندان خود را با گوشت و پوست احساس کردند و فضلی از زنده گی شان را در پیمودن راه میان زندان پلچرخی و محل های بود و باش شان بسر رساندند. بازهم این زنان بودند که سال های زیاد غم فراق فرزندان خویش را در جبهه های جنگ احساس می کردند و با غم های بی پایان هم آویز بودند؛ اما در موجی از درد های بی پایان بازهم امیدوار روزی بودند که نبرد فرزندان شان برضد تهاجم شوروی به پیروزی می رسد و خوش بختی و آزادی و شگوفایی ها به سراغ آنان می آید؛ اما صدها دریغ و درد که بازهم به آرزو های این زنان آنانی بازی کردند که زنان دردمند و صبور و مقاوم افغانستان آنان را عنقای آزادی و پرنده های نجات و پیام آوران آزادی و آگاهی و عدالت می خواندند. زنان آرزو داشتند که رنج های بی پایان خود را در آغوش پیروزی رزم آوران آزادی درمان یافته تلقی خواهند کرد؛ اما دیری نگذشت که پیام آوران آزادی بجای دست نوازش کشیدن بر سر زنان مظلوم و ستمدیدهء این سرزمین برعکس بر سر های آنان میخ کوبیدند و حتا از بریدن و دریدن سینه های بی کینهء آنان هم دریغ نکردند و جنایت های بدتر از این را در حق زنان روا داشتند.
با به قدرت رسیدن طالبان ِآسیاب سنگ ستم بیشتر بر سر های نحیف زنان و مادران این سرزمین به چرخش درآمد و زنان آخرین آرزو های شان برای زنده گی را، پرپر شده از هر زمانی یافتند. این زنان بودند که هنوز رنج های جبهه و زندان و پایوازی فرزندان و شوهران شان را فراموش نکرده بودند که مورد شلاق طالبان قرار گرفتند و به جرم بیرون شدن از خانه توهین و مجازات شدند. حالا که بحث برسر مذاکرات بین الافغانی است و طالبان سخن از امارت اسلامی می زنند و شلاق های شان را برای کوبیدن مردان و زنان این سرزمین در حال تیز کردن اند. این خواست طالبان زنان را به یاد آن خاطره های سیاهء می افگند که طالبان خلاف شرع شریف زنان را محکوم به خانه ماندن کردند و حق کار و آموزش و آموختن را از آنان گرفتند. این سبب شده که حال زنان بیش از مردان نگران مذاکرات بین الافغانی باشند تا مبادا استدلال های چند نمایندهء زن در دوحه تحت فشار های داخلی و خارجی چوبین شود و وزنهء امارت یک دست و متحد و سیطره جویانه بر وزنهء جمهوریت ناتوان و نایکدست و نامتحد و پر از فساد غلبه حاصل کند و در نتیجه در نخستین گام تیغ از حقوق زنان بیرون کند.
تنها زنان نگران آیندهء مذاکرات بین الافغانی در دوحه نیستند؛ بلکه نگرانی مردان هم کمتر از زنان نیست. مردان ابن سرزمین در کنار زنان مظلوم آن خوب به یاد دارند که چگونه طالبان به گونهء وحشیانه وارد شهر کابل شدند و چنان حکومت پولیسی و استخباراتی را به کمک آی اس آی در کشور حاکم ساختند و فضا را چنان تیره و وحشتناک ساخته بودند که انسان فکر می کرد که گویی مغز او از هم می پاشد ومی ترکد. مردان این سرزمین خاطره های زشت تری از امارت طالبانی دارند و هنوز هم داغ های کیبل طالبان بر پشت و پهلوی های شان نقش بسته است و هرگز آن دهشت های طالبان را فراموش نمی کنند که چگونه آنان ناوقت های شب دروازه های مردم را می کوبیدند و به بهانه های گوناگون مردان خانه را به حوزه ها برده و زندانی می کردند و از آنان اسلحه و موتر تقاضا می کردند. تمامی این اتهام ها را فقط بربنیاد یک شکایت نادرست یک متهم که بهانه آن را رها می کردند، بر یک کس وارد می دانستند. طالبان آن شخثص را وادار می ساختند که تنها زمانی از چنگال پیگرد آنان رهایی می یابد که موتر و یا اسلحه ایرا به کیسهء طالبان بریزد. این جنایت طالبان چنان آفتابی بود که خاطره های شلاق زنی های آنان را به جرم ریش کوتاه تحت پوشش قرار داده بود. در آن زمان هم امریکا حامی طالبان بودند و برای مقام های ارشد آن از طریق پاکستان معاش می دادند و آنان را تقویت می کردند (احمد رشید روزنامه نگار پاکستانی) امریکایی ها تا یازدهم سپتمبر حتا حاضر به دادن اسلحه به مسعود نشد که مبادا طالبان سقوط کند.(جنگ اشباح)هرگاه ملاعمر حاضر به تحویلی اسامه به آمریکا می شد، دیگر مشکلی میان آمریکا و طالبان وجود نداشت. اکنون هم سرخوان گفت و گو ها آمریکا است و بازه مانند توافقنامۀ پاکستان محور دوحه احتمال هرگونه معاملۀ امریکا با طالبان ممکن است و چنین خطری بازهم موجود است. مردم ما حق دارند که نسبت به گفت و گو های دوحه نگران باشند و نگرانی آنان موجه و قابل تامل است. یاهو