وقتی جلددوم کتاب پرمحتوای شامل تواریخ وگزارشات طبی وصحی افغانستان، ازدست کوشان عزیزبدستم رسید، ودرهمین لحظه یادم ازسوگند ماندگار هیپوکرات، پدرطبابت جهان میآیدکه محصلان بعداز فراغت فاکولتۀ طب، بشمول بنده، به آن ارج گذاشتیم، ومن که بعداً مدیرنشرات شدم، ترجمۀ آنرا ازمتن فرانسوی درقفسۀ اخبار فاکولته نصب نمودم . همچنان فلم طبی علمی راکه راجع به رابرت کو (کاشف میکروب توبرکلوز) مستقیماً در ادوتیوروم دانشگاه کابل ترجمه و به نمایش گذاشتم که درآن تاریخچۀ این کشف بزرگ باتفصیل واستناد تذکر یافته بود .
بهرحال، داکتردستگیردر پیشگفتارخود چنین نوشته: » جلددوم تاریخچۀ طبابت درافغانستان که از (زردشت تااین اواخر) عنوان دارد بامعلومات بسیار مختصر دربارۀ (قدیم ما) شروع وبا(طب هندی) و(طب یونانی) بدرقه شده، عناوین دلچسپ یکی بعددیگری تقدیم می گردد .
مرحوم محمدسعیدفیضی درجلددوم (افغانستان وجهان…) معلومات بس گرانبهایی دربارۀ (موضوع وهدف تاریخ) تهیه نموده اندکه یک قسمت آنرا من حضورشماعزیزان تقدیم می کنم: شاکرمصطفی یکی ازدانشمندان نامی اسلام است دربارۀ تاریخ که علم است چنین نظرمیدهد: موضوع تاریخ کشف حقایق است درمورد تلاشهاودستآوردهای انسانهای گذشته ومیگوید هدف تاریخ شناخت گذشته است واین براساس فطرت انسان است که درصدد دانستن گذشتۀ خودمیباشد وبداند پدرش چگونه بود وچگونه پرورش یافته است.
حضرت علی کرم الله وجهه میفرماید: تاریخ مایۀ حیرت است وازتاریخ باید عبرت گرفت وحیرت کرد وباید حیرت هاوعبرت هاراباحوادث روز تطبیق کرد وازین اجتهاد وانطباق بردانایی وتوانایی خویش افزود.
… مرحوم محمدابراهیم عفیفی مینویس: باید سئوال شودکه آیاما از تجارب واشتباهات گذشتۀ تاریخ خود استفاده کرده از اشتباهات جلوگیری توانسته ایم ؟ متاسفانه رسیدگی به جواب این سئوال منفی است. مانه تنها از اشتباهات گذشتۀ خود متحسس نشده وجلوگیری نکرده ایم، بلکه با (قوۀ چند) همان اشتباهات را تکرارنموده ایم. «….
درصفحۀ 34 کتاب نخست تاریخچۀ طب هندی راچنین مطالعه خواهید کرد: … طب هندی که ما پرکتشنرهای طب عنعنوی رابنام حکیمجی می شناسیم، تاریخ بسیارقدیمی داشته، این طب باستانی هند با ایور ویداکه علم الحیات معنی دارد، شروع میشود… اتارواویدا که قبل از آیورویدا وجودداشته 114 سرودهای روحانی یاافسونگری برای تداوی امراض باخودداشت . ایرویدای عنعنو هشت شعبه یاجزء داشته، دربارۀ وظایف مختلف بدن توضیحات دارد، ازاین روبعضی آیورویدا را علم هشت جزئی هم میخوانند…
همچنان درصفحۀ 58 مولف گرامی راجع به طب یونانی چنین معلومات عرضه میدارد: وقتیکه سکندرمقدونی درسال 330قبل ازمیلادبصوب سرزمین مابحرکت افتاد، باخود اطبای یونانی رانیزآورد، وقتیکه وی ازوطن مارانده شد، یکتعدادازآن طبیبان درمناطق مختلف افغانستان امروزباقی مانده مسکن گزین شده به حرفۀ طبابت خود دوام دادند. اصطلاح طبیب های یونانی از همین جانشئت کرداست. ازجانب دیگر نفوذ دولت موریای هندوستان و تجارت شان ازرراه ابریشم، طبیبان خودرازیرنام حکیم جی بوطن مامعرفی نمودند ، بدین ملحوظ قبل ازاسلام طبابت درافغانستان باستان یک مخلوطی از پرکتس طبابت اطبای یونانی وحکیم جی هابود که تاهنوزهم بقایای شان درینسو آنسوی وطن مابه نظرمی رسد…
طب یونانی که درافغانستان پیاده شد، طبابتی است که توسط حکیم و اطبای یونانی چون امپیدوکلوس، هیپوکرات وجالینوس وغیره در پرکتس بود وبه آتن ومصر وشرق میانه تدریس میشد. ازطریق اطبای یونانی درقشون سکندر این طبابتت چنان درتار وپود مردم ماریشه دوانیدکه تاامروزپرکتس طب یونانی درافغانستان رایج است…
داکتردستگیردرسلسلۀ معرفی سیرمسلک شریف طبابت راجع به عصر جدیدطب درافغانستان چنین گزارش میدهد: عصرجدید باامیرحبیب الله خان سراج الملت والدین که دراصل یک شاه ریفورمست بود، شروع میشود. امیر اوایل سلطنت خودتوجه زیادبه معارف وفرهنگ مبذول داشت، وی گفته بود: ترقی یک دولت ویک ملت بدون ترقی علم امکان ندارد. امیردرشروع سلطنتش دونفر طبیب هندی رابنامهای داکترغلام نبی وداکترغلام محمد در کابل استخدام نمود…
درسال 1903 که مکتب حبیبیه بحیث اولین لیسه عرض اندام کرد، در صنف رشدیۀ آن (حفظ الصحه)نیزتدریس میشد. درتشکیلات معارف آنوقت ولو که کوچک هم بود، یک لابراتوار بنام بیت الحکمه ویک شفاخانه بنام بیت العلاج وجود داشت… درسال 1915شهرکابل توسط مرض کولرااستیلا گشته 41روز دوام یافت، 1422نفرمصابین داشت که وفیات شان به 883 نفر رسید. به تعقیب آن درسال 1918 انفلوئنزای شدید دامنگیرافغانستان شد که تنهادر ده خدایداد کابل که درآنوقت 300 نفرنفوس داشت 250نفرآن هلاک گردید، ودرپغمان درچهارروز 1500نفرجان به حق سپردند. درچنین ایام مصائب طبیب های کابل چون میرزامحمدابراهیم خان، میرزاعبدالغنی خان، میرزا عبدالنبی خان، میرزا عبداللطیف خان، میرزا تاج محمدخان، میرزا عبدالقدوس خان، میرزا عبدالقدیرخان، میرزا محمداسحق خان وغیره از اساسات طب قدیم استفاده نموده صمیمانه ومخلصانه تاحدتوان درخدمت مریضان میکوشیدند…
همچنان درزمان امیرحبیب الله خان نباتات طبی افغانستان که اکثراً جزء نسخه های طبی میبود ازقبیل بیدانجیر، کنجد، زیره، تریاک به روسیه صادر و ادویۀ(یونانی) ازهندوستان واردمیگردید…
مولف ارجمندداکتردستگیر سپس به تفصیل اوضاع وپیشرفت طبی را در عهدامیرامان الله شاه غازی رابررسی کرده، ازتاسیس فاکولتۀ طب کابل اینطور یادمیکند: درماه اکتوبرسال1932 مطابق اول عقرب 1311ش فاکولتۀ طب، باساس درخواست جدی مردم واهل دربار بشمول رفقی بیگ، تاسیس شد، ورنه نادرخان به هیچوجه نمی خواست ونه پلان داشت برخشتی که شاه غازی امان الله برای رفاه عامه گسترده بود، خشت دیگربگذارد، زیراکه پروگرام اساسی رژیم اوجلوگیری ازتوسعۀ معارف وقرارگفتۀ مردم کابل، نادرشاه برای گرفتن انتقام خون کیوناری فعالیت داشت نه رفاه مردم، که باکشتارهای روشنفکران این گفتارکابلیان مصداق پیدامیکند. اماقبل ازین درسال 1931 پروگرام معاون داکترملکی ونظامی درجریان بودکه برای سه دوره شاگرد تربیه کرد…
… درابتدا داکتران هندی(نمایندۀ انگریزهها) که درکابل مصروف کار بودند، مخالف تاسیس فاکولتۀ طب بوده وپیشرفت آنرادرکابل ناشد می پنداشتند، اما رفقی بیگ داکترترکی که یک طبیب آزموده وجراح لایق بود ودرعین حال داکترشخصی نادرخان هم بود، نظرهندیهارا ردنموده خود ضامن افتتاح وپیشبرد فاکولته گردید، وبالنتیجه چون اولین رئیس مقتدرفاکولتۀ طب، داکتر رفقی بیگ ظهورنمود. درین مرحله همکاران رفقی بیگ تنها دو نفربودندکه درفاکولته به تدریس آغازکردند، یکی علی اختر هندی معلم بیولوژی لیسۀ حبیبیه و دیگر نورالله خان متخصص کیمیا تحصیل یافتۀ فرانسه. خود رفقی بیگ تدریس اناتومی رابدوش گرفت، محل تدریس لیسۀ عالی حبیبیه بود.
محصلین ازصبح تاعصر مصروف درسهای عملی ونظری بوده نان چاشت شان ازوزارت معارف می آمد. درین وقت مشکلات داشتن سامان لابراتواری وتهیۀ سکلیت هم دشواربود وهم گزاف. محصلین باشوق مفرط استخوان هارا خودشان تهیه کرده باآب چونه جوش داده پاک کادری میکردند. رجب علی خان طاهری که شاگردحبیبیه بود ناظراین فعالیتهابه چشم سربود. سال او با اینهمه مشکلات پایان یافت. درسرطان 1312 فاکوته به پنج دربندتعمیر دارالامان که نادرخان نامش رادارالفنون گذاشته بود انتقال یافت وشاگران لیلیه شدند. تنهاروزپنجشنبه بعدازساعت یک اجازۀ رفتن بخانه داشتندکه باید به عصرروزجمعه دوباره به فاکولته برگردند. تعمیرلیسۀ محمودطرزی مرکز ریاست، لیلیه ولابراتوارکیمیا گردید. جهت حمل ونقل محصلین قرارامر شاه یک عراده موتر از وزارت دربارتعیین شده بود. بهرصورت ده نفرمحصلین صنف اول درامتحانهاموفق وبه صنف دوم ارتقا یافتند .
مولف دانشمندداکتردستگیر فصلی راتحت عنوان »طب وطبابت افغانستان درقرن بیست ویک« نگاشته وسیرتکاملی وپیشرفت امورطبی و صحی رادرکشور بررسی کرده است، که ضمن آن به این دورۀ بیست سال اخیرنیز پرداخته است .
بخش پایانی تالیف ارزندۀ دوست فرزانه وهم مسلک عزیزم داکتر دستگیر به توضیحاتی دربارۀ ایجاد وگسترش انجمن داکتران افغانی درامریکا، که بعداً به انجمن مسلکیان طبی افغان درامریکاتغییرنام یافت، اختصاص داده شده، و درآن شمۀ از تحولات داخلی انجمن، اسامی رؤسای این انجمن از زمان تاسیسش در1989 درمسه چوست، محل پرکتس داکتردستگیر، تا امروز را بیان نموده، کمکها ومعاونت هایی راکه این انجمن ازآن زمان به داخل کشوربرای هموطنان محتاج ومظلوم ماانجام داده، به قلم آورده اند.
تبصره: مطالعین نهایت گرامی جریدۀ مردمی امید که بنده حدودسی سال باآن همکاربوده ام، تبصرۀ ذیل رادراخیرمعرفی نامۀ کتاب ارزشمندعلمی و تاریخی داکتردستگیر، که قلمش همیشه پرثمرباشد، ارائه می دارم :
اظهار امتنان و عرض معذرت
خوانندگان فرزانه ونهایت گرامی جریدۀ مردمی امید این ادعاراتصدیق خواهندکردکه بنده درسلسلۀ(نظری به انتشارات) معرفی کتب وآثار نویسندگان برون مرزی رادررشته های گوناگون ازچندین سال به اینطرف بدوش داشته ام، که حدود بیش ازیک صدعنوان رابه توضیح وبازنگری گرفته ام.
نخست درین راستا ازمدیرامید کوشان عزیز وبعدازنویسندگانی که با فرستادن آثارخود مرامستفید ساخته اند، وتوانستم هریک رابه مطالعین عزیز معرفی کنم، اظهار امتنان می کنم . ضمناً معذرت خودرا(نسبت مشکلات بازخوانی وصرف دقت لازمه در بررسی آنها) خاتمه بخشیدن به این سلسله را تقدیم می دارم . البته به نوشتن بعضی موضوعات مختصر ونشر زندگینامه ام که قبلا به رشتۀ تحریرآورده ویک جلدآنرابه کوشان عزیزتقدیم کرده ام، ادامه خواهم داد.
امکان ثبت دیدگاه وجود ندارد.