تعریف و ماهیت آشتی ملی: پروفیسور نور محمد غفوری

آشتی اصطلاح معمول است که در زنده گی روزمره مردم بکار می رود و به معنا و مفهوم  سازش و دوستی پس ازپرخاش، قهر و نزاع می باشد. اولین اقدام برای حل مشکل بعد از قهر و جنگ جانبین و یا جوانب متعدد عبارت از آشتی آنها است که قدمه های بعدی ایجاد و استحکام باورها مانند تفاهم، صلح، مصلحت و دوستی از همین بابِ نخستین میگذرد. همین اصطلاح در فلسفه، تیولوژی و علوم سیاسی نیز مورد استعمال قرار می گیرد.  اصطلاح آشتی ملی در علوم  سیاسی عبارت از جور آمدن، روبوسی، در بغل کشیدن، سازش و دوستی پس از قهر و نزاع در سطح کل کشور و مقیاس ملی است. در اینجا می توان گفت که آشتی ملی پدیدۀ ضد جنگ و قهر در سطح ملی است که آشتی سیاسی بخش عمدۀ آن بحساب می آید.  

ضرورت آشتی ملی:

آشتی ملی وقتی مطرح بحث می گردد که در نتیجۀ جنگ، ستیز، منازعه و تقابل شگافِ عمیق سیاسی و اجتماعی در جامعه بوجود آمده و وضعیت کشور به شدت بحرانی و نفاق و تنش ها رو به تزاید باشد. هدف از اعلان سیاست آشتی ملی نِه گفتن به جنگ و دشمنی بین گروه های متخاصم و متقابل است که در وضعیت و زمان معین نسبت به دلایل متفاوت رو در روی همدیگر ایستاده گی داشته و سلاح کشیده باشند. کشور عزیز ما افغانستان، فعلا در همینطور وضعیت تحمل ناپذیر قرار دارد و آشتی ملی طرحِ مناسب و ضروری برای آرامش مردم و جامعه محسوب می گردد که از جانب حرکت بزرگ ملی در این باره اقدامات موثر به پیش کشیده می شود. 

جامعۀ افغانستان نظر به علل مختلف و عمدتاً در نتیجۀ تضاد های گروهی و جنگ های نیابتی درازمدت به پارچه ها و پاره های عدیدۀ قومی، زبانی، مذهبی، محلی و سیاسی تقسیم گردیده که هیچ کدام از این گروه ها نمیتواند از نیم و حتی از یک ربع نفوس ملت نماینده گی نماید. در میان هر قوم چندین گروه خورد وبزرگ قومی، در وسط هرگروه مذهبی چندین حلقه و در میان هر اتحاد سیاسی چندین فرکسیونِ مخالف همدیگر عرض وجود کرده است. همین تعدد گروه های قومی و مذهبی، انشقاق سیاسی و فکری، تنگ نظری های حزبی و چسپیدن به لاک های ماضی، جامعۀ ما را به شدت متضرر و منقسم ساخته و در بحران عمیق فرو برده است. نفرت و خصومت قومی، مذهبی، زبانی و سیاسی روز به روز تشدید می شود و وحدت اقتصادی، سیاسی و جغرافیایی کشور ما تحت تهدید قرار دارد .

در چنین حالت وظیفۀ همه بشردوستان، وطندوستان، آزادیخواهان، عدالت پسندان، دموکراتان و روحانیون متدین و متعهد است که دست به دست هم داده، کشتی درمانده و ورشکستۀ ملت افغان را از امواج یاغی طوفان حوادث برهانند. همانطوریکه فوقاً یاد آوری شد، نخستین گام و اقدام در این راه عبارت از آشتی ملی در همه شئون زنده گی اجتماعی و بخصوص دست کشیدن از جنگ و خونریزی، بخشش و انعطاف در مقابل همدیگر و در آغوش کشیدن افغان از جانب افغان میباشد.

بر مبنای همین ضرورت میهنی و ملی حرکت بزرگ ملی افغانستان در سطح کشور بوجود آمده که متشکل از مجموعۀ احزاب و سازمانهای سیاسی، حرکت ها و جنبش، نهاد های اجتماعی، شوراهای قومی، افراد دلسوز و شخصیت های بارسوخ ملی و خیرخواه می باشد. این جنبشِ فرا حزبی، فراقومی، فرازبانی، فرامذهبی و عام ملی برای حفظ منافع عامه و تأمین عدالت اجتماعی به کار و پیکار خستگی ناپذیر دست یازیده است.   

آشتی ملی از صدمات مادی و روحی جامعه جلوگیری مینماید!

جنگ های خانمانسوز و طویل المدت در کشور بر همه شئون اجتماعی کشور تاثیر مخرب داشته است. جنگهای مسلحانه، زورگویی، انفجار، انتحار، بمباری های پی در پی، بندیگریها، خشونت های سیاسی و اجتماعی نه تنها که به زیربناهای مادی و امکانات تخنیکی کشور زیان های جبران ناپذیری را وارد نموده و نیروی بشری را از ما می گیرد؛ منجر به صدمات روانی، آشفتگی در روابط  و برخورهای پسندیده و نورمال اجتماعی نیز می گردد. جنگها و رویارویی های دشمنانه اختلال و فاصله ها در خانواده ها، بین اقارب، محیط اجتماعی، احزاب و نیروی های سیاسی، گروه های مذهبی، فرهنگی و قومی به وجود می آورد.

خشونت های سیاسی و نظامی سیستماتیک منجر به صدمات روانی فردی و همچنین وقفه ها و آشفتگی های طولانی در روابط اجتماعی می گردد. شکاف در خانواده ها، دوستی ها، محلات و محیط اجتماعیِ گسترده می شود. فواصل و تضادها بین اردوگاه های سیاسی، جوامع مذهبی، فرهنگی، قومی ، که در زمان جنگ داخلی و سرکوب سیاسی، باهمدیگر خصومت داشتند، فراختر و عمیقتر می گردد .

زیر بناهای مادی کشور را میتوان نسبتا سریع باز سازی کرد، اما بازسازی معنوی و بهبود پیآمد های روانی جنگ و خشونت به مدت نسبتا دراز ضرورت دارد. باید خاطر نشان ساخت، تازمانیکه بی اعتمادی بین مردم، تعصب، پیشداوری و نفرت نسبت به مخالفین پیشین از میان برداشته نه شود و هنوز روابط و ذهنیت های ماضی، تسلط در تعین روابط حال در بین نیروهای سیاسی، گروه های اجتماعی و کل  جامعه داشته باشد، ما فاقد توانمندی برای آغاز نوین آیدیال سیاسی و اقتصادی می باشیم؛ خطر برگشت به گذشته و سقوط مجدد به شرایط جنگ، خشونت، نفاق و شقاق اجتماعی موجود خواهد بود. تا زمانیکه مردم تحت تاثیر جنگ و سیاست های پوپولیستی دولت با ترس و ارعاب زنده گی کنند، به سختی قادر به عمل خواهند بود. 

پس چه باید کرد؟ 

باید از جنگ، خونریزی و خشونت دست کشید و به آشتی ملی پناه برد!

بر ماست که ذهنیت آشتی ملی را در بین مردم ترویج و عام نماییم. تا وقتیکه افراد، گروه های جنگی و اجتماعی ذهناً برای آشتی ملی آماده نگردند، عمل آشتی را نمیتوان از آنها انتظار داشت. 

اما آشتی متداوم و باثبات عملا در صورت امکان پذیر است که عاملان جنگ، خونریزی، خشونت، دهشت و وحشت جبران خسارات و جراحات وارده به افراد و جامعه را به عهده بگیرند؛ از اعمال خویش پشیمان، حاضر به جبیره نمودن و پرداخت کفارۀ آن شوند. یا به عبارت دیگر، عاملین جنگ و خشونت به عدالت انتقالی گردن نهند، تا رضایت متضررین و زیان دیده گان حاصل گردد و جامعه به صوب اتفاق، اتحاد و همبستگی حرکت نموده بتواند. در اینجا است که آشتی ملی به مرجع اخلاقی و مبدأ تغییر و تجدد مبدل می گردد و روابط تازۀ اعتماد و همدلی را بین افراد ملت بوجود می آورد. 

عمران مادر وطن و بهبود زنده گی مردم ستمدیدۀ افغانستان از ما کار مشترک بخاطر صلح و آشتی ملی می طلبد. در شرایط کنونی نیازمندی صلح و آشتی ملی بر سایر شعارهای احتیاجات مقدم و مؤخر اولیۀ مردم اعم از نان، لباس و خانه و هکذا صحت، سواد، کار و تفریح چربی میکند. همه مردم افغانستان، به جز از اقلیت کوچک مافیاییِ جنگ افروز و قراردادیان پروژه های جنگ، مقدمتر از همه خواهان صلح و آشتی ملی است. آشتی ملی و صلح نیاز اساسی و مناسب بر حال مردم افغانستان در شرایط کنونی است که بائیست همه وطندوستان و بشرخواهان برای نیل به آن عمل مشترک نمایند!

گامهای عملی و اهداف: 

برای اینکه در گام نخست آشتی بین افراد، گروه های خورد و بزرگ اجتماعی و در سطح ملی به تدریج ولی بطور دوامدار عملی گردیده و منتج به قطع دایمی خشونت، ایجاد صلح و امنیت مطمئن گردد، لازم است تا ارگان های سراسری ملی در جنب دولت و مساعدت و همکاری تنگاتنگ نهاد های مدنی برای تطبیق اهداف ذیل بوجود آید:

  1. ذهنیت سازی برای آشتی ملی:  صلح و جنگ، محبت و نفرت از همه نخست در اذهان مردم آغاز می گردد. از همه اولتر لازم است که فکتورهای مادی و ذهنی برای ایجاد فضای آشتی و گفتگو در سراسر کشور از قرأ و قصبات تا شهر ها و ادارات دولتی مساعد گردد. 
  2. ذهنیت سازی برای اعتراف و ندامت عاملان خشونت: در نتیجۀ کار باتدبیر و ژرف فکری عاملان جنگ، خشونت و دهشت عقلا و وجدانا معترف و نادم به زشتی اعمال شان گردد.
  3. آماده سازی عاملان خسارات برای جبران آن: عاملان خشونت و نفرت حاضر به جبیرۀ خسارات و پرداخت کفارۀ اعمال شان (ولو به طور نسبی) به افراد و گروه های متضرر گردیده و به عدالت انتقالی تن در دهند.
  4. فراهم آوری امکانات برای پرداخت خسارات افراد متضرر: برای افراد و گروه های متضرر، بر علاوۀ دلجویی روحی و معنوی امکانات جبران خسارات و پرداخت تاوان های مادی و مساعدت های مالی صورت گیرد. 
  5. جستجوی وجوه مشترک کار و زیست باهمی بین عاملان و متضررین حوادث: قسمیکه در بالا تذکار به عمل آمد اولین اقدام آشتی عبارت از دست کشیدن از جنگ و خشونت است. اما دست کشیدن از جنگ و خشونت به معنای ان نیست که قلبهای هردو جانب قضیه یکی در مقابل دیگر صاف شود و کینه و کدورت در مقابل همدیگر نداشته باشد. بسیاری اوقات چنین واقعه رُخ می دهد که جوانب منازعه از قهر و جنگ دست بکشد، با پا میانی جانب سومی آشتی نمایند، ولی بعد از آن یکی با دیگر رفت و آمد نکند و حتی در وقت رو برو شدن از مصافحه خود داری ورزند. در این صورت آشتی واقعی بمیان نیامده، برخورد جوانب آشتی  و منازعه زیر بار وقایع گذشته بوده، خودشان رنج می برند، اوضاع مسجد و محیط قریه را مکدر می سازد. این موضوع را که به سطح کل کشور و طبقات اقتصادی،  گروه های بزرگ قومی، زبانی، مذهبی، سیاسی، محلی و غیره در نظر بگیریم، اهمیت جستجوی فضا و امکانات کار مشترک و زندگی باهمی بین دو جانب عامل و متضرر حوادث به صراحت بیشتر هویدا و ضرورت و اهمیت اقدامات در این مورد برای همه روشن می گردد. بدون اجرای چنین اقدامات اتفاق، صلح و همبستگی اجتماعی در کشور شاید یک قرن دیگر به مشکل مواجه شود. در اینجا قابل یاد آوری میدانم که در جامعۀ آلمان تا هنوز نهاد ها و انجمن های وجود دارد که برای حل منازعات اجتماعی که از شرایط جنگ دوم جهانی منشأ می گیرد، بطور سیستماتیک و مستدام کار و فعالیت می نماید. این تجربه خوب است که ما از آن در آشتی ملی و اجتماعی و برای صلح، همزیستی صلح آمیز و همبستگی دوامدار اجتماعی استفاده نماییم.    

وسایل کاربردی برای آشتی ملی: 

وسایلیکه برای اهداف فوق الذکر آشتی ملی و اجتماعی به کار می رود، می توان ذیلا مختصراً خاطر نشان ساخت: 

  1. ایجاد ارگان دولتی و کمیسیون های (حقیقیت و آشتی) در مرکز و اطراف کشور برای  تعیین حقیقت در مورد واقعات و در برخورد با گذشته و هم برای حل و فصل منازعات ضروری تلقی می شود. این ارگان وظیفه دارد که چهار اصل (حقیقت ، بخشش ، عدالت و صلح) را در پروسۀ آشتی ملی و صلح سراسری در نظر داشته باشد. حقیقت به عنوان روشن شدن مشترک آنچه در گذشته اتفاق افتاده است، درک می شود. بخشش به معنای تمایل به پذیرش گذشته و مسئولیت هر کس و همچنین رها کردن و شروع دوباره است. عدالت به ویژه به معنای جبران خسارات قربانیان ، احیای حقوق فردی و گروهی و ایجاد مجدد روابط عادلانه اجتماعی است. سرانجام ، آشتی و صلح به معنای شکل دادن به آینده مشترک به معنای توسعه پایدار و همچنین ساختارهای اجتماعی برابر و روابط متقابل محترمانه است
  2. جستجوی امکانات گفتگو و آمیزش از طریق بالاترین سطوح ملی در جامعه تا پائین ترین آن. هر قدمِ هر چند کوچک که راه گفتگوی ملی را هموار می کند باید سازماندهی و از آن استقبال کرد. زمینه سازی ذهنی و مادی برای آشتی، وحدت ملی و صلح پایدار و سراسری، تمرکز بر بهبود روابط اجتماعی که با سوء رفتارهای مربوطه یا اعمال خشونت آمیز نقض شده است، ضروری پنداشته می شود. 
  3. جلوگیری از وسعت گسست ها، اختلافات و شگاف های موجود اجتماعی. 
  4. اقدامات موثر و سازمانیافته برای انسجام، همدلی و وحدت اجتماعی از طریق تفاهمات نخبگان سیاسی و اجتماعی. 
  5. برگزاری محافل و نمایشات متعدد کلتوری برای همپذیری عنعنات، زبانها و پدیده های کلتوری متفاوت افغانستان و جهان. 
  6. گسست و فاصله بین جامعۀ شهری و دهاتی باید تقلیل یابد و از بین برده شود و همبستگی و اجماع ملی عملا ممکن و تامین شود.   

تأمین آشتی و صلح پایدار در افغانستان نیازمند یک روند درازمدت، چندلایه و همه‌ شمول است که از آشتی سیاسی و ملی آغاز می یابد و مستلزم سهم‌گیری فعال سیاسیون، شهروندان، همه مردم و دولت در این روند می ‌باشد. نظر به چشمدید عینی و تحقیقات (کمیتۀ گردانندۀ گفتگوی مردم افغانستان پیرامون صلح) علل و فکتور های جنگ و خشونت در ولایات مختلف کشور متفاوت است، طرز آشتی ملی و تأمین صلح دایمی از محلی تا محل دیگر نیز تفاوت معینی میداشته باشد که با مهارت تام باید این عملیه رهبری و مدیریت شود. ضروری است که در عین پیشبرد پروسۀ آشتی ملی باید پل های ارتباطی بین دولت و مردم بخاطر کاهش فاصله میان دولت و مردم و جلب پشتیبانی مردم بطرف دولت ایجاد شده، حکومتداری خوب تقویت و حقوق بشری و آزادی های مدنی افراد و گروه های اجتماعی حمایت شود. 

12.02.2021