ای غم مسوز تاب شرارم نمانده است
صبرم به آخر است و قرارم نمانده است
فریاد من به طارمی اعلی شده بلند
دیگر مجال ناله و زارم نمانده است
نخلم که باغبان چمن زد به ریشه ام
دیگر امید فصل بهارم نمانده است
جز ناله ای حزین نرسد از وطن به گوش
دیگر هوس به نغمه و تارم نمانده است
پرسان گری کجاست که تا بشنود غمم
قاضی مگر به شهر و دیارم نمانده است
در گوشه گوشه ای وطنم نیست جای امن
جای دیگر به کنج و کنارم نمانده است
دیگر فریب وعده ای فردا نمیخورم
گوشی به حرف مفت و شعارم نمانده است
محمد اسحاق ثنا
ونکوور کانادا
۲۵.۰۲.۲۰۲۱
امکان ثبت دیدگاه وجود ندارد.