افغانستان قربانی جنگ تریاک و مهار چین و روسیه زیر نام مبارزه با تروریزم :مهرالدین مشید

افغانستان میدان جنگ تریاک یا مهار برتری جویی های چین و روسیه

افغانستان پس از تهاجم شوروی به میدان جنگ نیابتی و رقابتی کشور های منطقه و جهان بدل شده است. این تهاجم بیش از هر زمانی پاکستان را برای رسیدن به عمق استراتیژی اش در افغانستان نزدیک تر کرد و امریکا به بهانۀ حمایت از جهاد افغانستان فرصت یافت تا انتفام شکست ویتنام را از شوروی پیشین بگیرد؛ اما امریکایی ها از همان آغازین زرع، تولید و قاچاق مواد مخدر را تحت نظر گرفت و سر و ساماندهی آن را  سازمان استخباراتی امریکا به عهده گرفت. اما جنگ طولانی افغانستان به نحوی بازی های استخباراتی امریکا مانند سایر کشور های منطقه و جهان رادر پیوند به افغانستان وارد تغییرات فاحشی نمود. فروپاشی شوروی  و برخاستن روسیه از زیر خاک و خاکستر شوروی پیشین و صعود بی پیشینۀ اقتصادی چین باعث بیداری امریکا ازخواب خرگوشی شود و برای مهار این دو کشور افغانستان را انتخاب نماید تا به بهای قربانی کردن مردم افغانستان به اهداف استراتیژیک خود نایل آید. در این نوشته تلاش شده تا حدودی به این دو موضوع پرداخته شود.  

نخست بیرابطه نخواهد بود تا اندکی به پیشینۀ علاقمندی امریکا به مواد مخدر افغانستان اشاره های مستند شود. در افغانستان  با مداخلهی نظامی اتحاد جماهیر شوروی زرع تریاک  موقتا متوقف شد، اما در آن زمان، امریکا با همکاری سازمان جاسوسی پاکستان(ISI) ، برای مقابله با رقیب خود در افغانستان، جنگ سردی به نام کشت خشخاش را آغاز کرد. با آغاز جهاد، بخشی از مجاهدین ساکن در جنوب افغانستان تشویق شدند تا از تجارت تریاک و هیروئین به عنوان منبع مالی استفاده کنند.[1]  مایل چادوفسکی، استاد اقتصاد دانشگاه اوتاوای کانادا و مشاور اقتصادی موسسات بین المللی معتقد است: اقتصاد وابسته به مواد مخدر افغانستان، پروژه به دقت طراحی شدهی، «سازمان سیا بود» که سیاست خارجی امریکا از آن حمایت می‌کرد تا سرمایۀ اصلی عملیات مخفی سیا در حمایت از مجاهدین افغانستان و مقابله با شوروی از طریق شستشوی پولهای حاصل از مواد مخدر تأمین شود. این پول‌ها به وسیله نهادهای بانکی در خاورمیانه و کمپنی‌های مخفی سیا به پولهای مخفی تبدیل شده و برای تأمین گروههای پیکارجو به کار میرفت. 

در اواسط دههی 80 میلادی، سازمان اطلاعات پاکستان(ISI)، به یکی از بزرگترین قرار گاههای اطلاعاتی امریکا در جهان تبدیل شدهبود. دوسال از آغاز عملیات مخفی سیا در افغانستان نگذشته بود که سرزمینهای مرزی افغانستان و پاکستان، به بزرگترین تولید کنندهی هروئین در جهان تبدیل شد و60 درصد نیاز امریکا را تأمین می‌کرد. (۱)امریکا پس از تهاجم شوروی در سال ۱۹۸۰، زرع، مراحل تولید و قاچاق مواد مخدر در افغانستان را زیر نظر داشته و سازمان اطلاعاتی امریکا موسوم به سیا از آن نظارت می کرد. یکی از دلایل بزرگ دل بستگی امریکایی ها به جنگ افغانستان و حمایت آنان از مجاهدین علاقمندی آنان به مواد مخدر بوده است. امریکا یک کشور سرمایه داری است و سرمایه دار بدتر از پرنده های خون آشام اند و هرگز باک ندارند که با منقار سرمایه خون هزاران انسان را بریزند و ثروت بدست آورند. از این رو بخش بزرگی از جنگ های امریکا در جهان ریشه در مواد مخدر دارد. اسناد و شواهد زیادی موجود است که هدف اصلی امریکایی ها را در جنگ های کشور های جنوب شرق آسیا مواد مخدر و در کشور های افریقا ثروت های طبیعی آنان بویژه طلا بود. امریکایی ها زیر پوشش دفاع از حریم آزادی و دفاع از حقوق بشر و حال مبارزه با تروریزم از سال های زیادی بدین سو مصروف کار تجارت و قاچاق سودآور مواد مخدر هستند. جنگ های امریکا در کشور های جنوب شرق آسیا مانند ویتنام جنوبی، لائوس و کامبوج  از سال های ۱۹۵۵ تا۱۹۷۵ زیر نام دفاع از آزادی و حقوق بشر در اصل جنگ تریاک بود و اکنون ده ها فلم مستند حکایت از انتقال تابوت هایی دارند که نظامیان امریکایی مواد مخدر را در تابوت ها به بازار های جهانی قاچاق می کردند. کارتل های بزرگ و لابی های بزرگ نفتی و اسلحه و سیاسی امریکا از همان آغاز در پی به خشونت کشاندن افغانستان بودند تا چشمه های مواد مخدر بر روی شان خشک نشود. بیست سال حضور امریکا در افغانستان به این حقیقت مهر تایید گذاشته است. 

جنگ تریاک امریکا در افغانستان پدیدۀ تازه نیست و روزنامه های انگلیسی و امریکایی با توجه به رقابت هایی که در این جنگ سود جویانه داشتند، گاهی از این واقعیت پرده بیرون کرده اند. چنانکه روزنامه انگلیسی دیلی استار در گزارشی خبری افشاء كرد كه تمام مراحل تولید و قاچاق مواد مخدر در افغانستان طی دهه ۱۹۸۰ میلادی زیر نظر سازمان اطلاعات خارجه آمریكا موسوم به سیا انجام می شد. به گزارش ایرنا، به دنبال كشته شدن بسیاری از جوانان امریكایی به علت مصرف بیش از اندازه هروئین به تازگی تحقیقاتی توسط روزنامه دیلی استار صورت گرفته كه نشان می دهد سرچشمه تولید و توزیع بسیاری از مواد مخدر در كشور آمریكا به دست سازمان اطلاعات خارجی این كشور صورت می گیرد. افزون بر این به دنبال كشته شدن «كورت كابین» خواننده معروف آمریكایی، نویسنده «جان پوتاش» در مقاله ای عنوان كرد كه بسیاری از خوانندگان آمریكایی به علت تبلیغ ایدئولوژی های چپ گرای خود به شدت تحت نظارت سازمان سیا قرار داشتند. «جان پوتاش» همچنین افشا می كند كه در دهه ۱۹۸۰ سازمان سیا آمریكا بعد از قاچاق مواد مخدر از افغانستان آن را به داخل كشور وارد كرده و سپس خود میان خوانندگان و چهره های مشهور توزیع می كرد. 

«جان استاكول» نیروی سابق سازمان سیا نیز در گفت و گو با دیلی استار افشا می كند كه سازمان اطلاعات آمریكا بخش عمده مواد مخدر افغانستان را به بیرون قاچاق كرد و در حقیقت تجارت هروئین به دست نیروهای این سازمان هدایت می شود.
جان استاكول در ادامه می افزاید، در دهۀ ۱۹۸۰تا اوایل دهه ۱۹۹۰ تمام هروئین مصرفی آمریكا توسط سازمان سیا در افغانستان تامین شده و سپس به امریكا منتقل می شدند. وی همچنین می گوید، گلبدین حكمتیار رهبر حزب اسلامی افغانستان برای مقابله با نیروهای اتحاد جماهیر شوروی سابق در زمان ورود ارتش سرخ به افغانستان بیش از 600 میلیون دلار از امریكا پول دریافت كرده است. به گفته استاكول، حكمتیار همچنین نقش عمده ای در روند تولید مواد مخدر در منطقه داشته است ، زیرا وی برای تامین هزینه عملیات جنگی خود در افغانستان نیازمند بودجه مالی بود كه با همكاری سازمان سیا از طریق قاچاق مواد مخدر این بودجه تامین می شده است. (۲)

با خارج شدن شوروی از افغانستان، تولید تریاک، بی وقفه ادامه پیدا کرد و بر اساس گزارش اداره پیشگیری از جرم و موادمخدر سازمان ملل ( UNODC, 2002, P 37) ” تا سال2000  به 15 برابر رسید .” و اینک بین سه تا چهار برابر بیشتر از سال 2000  شده است. در زمان سلطهی طالبان بر افغانستان، کشت خشخاش و تولید انواع مواد مخدر در افغانستان به بالاترین حد خود رسید” چرا که از سویی طالبان مورد حمایت پاکستان بود و از سوی دیگر، تجارت مواد مخدر بیشترین درآمد را نصیب پاکستان می‌کرد. (۳)هرچند در اوایل حکومت طالبان تولید مواد مخدر افزایش یافت؛ اما با سرعت گرفتن روند استحکام ساختار سیاسی طالبان و شکل گیری تشکیلات حاکمیتی و تبدیل شدن این گروه مسلح به یک دولت مستقر و مسلط بر بیشترین بخش خاکی افغانستان تلاش کردند چهره دولت خود را در عرصه بین المللی بهبود بخشند. اما این تلاش های طالبان نمی توانست مانع تجارت پردرآمد میلیارد ها دالری مواد مخدر شود. 

سود خالص 500 تا 600 میلیارد دالری تجارت مواد مخدر، سومین تجارت پرسود جهان به حساب میآید. همین امر پیدایش شبکههای مواد مخدر و ظهور پدیدهی «نارکومافیا»، «نارکو تروریسم» و عرصهی فعالیت سازمانهای نظیر «CIA» در نقاط مختلف جهان گردیده است. دادههای آماری ادارهی کنترل مواد مخدر و پیشگیری از جرم سازمان ملل متحد   (UNODC) نشان می‌دهد که بالاترین میزان تولید تریاک در افغانستان در زمان جنگهای داخلی (1994-1990) 3200 تُن بوده؛ اما در طی حاکمیت طالبان (2000-1995) سیر صعودی داشته است به گونهای که در 1994 میزان تولید تریاک 3500 تُن و در 1999 به میزان 4500 تُن و در 2000 که افغانستان تأمین کنندهی %70 مواد مخدرجهان بود، بالغ بر4700 تُن تریاک تولید کرد.[2]  تنها در 2001 به دلیل شرایط خاص سیاسی حاکم بر طالبان کاهش بیسابقهی تولید 1600 تُن را شاهد بودیم. در 2002 تولید تریاک به 4500 تُن رسید. سهم افغانستان در تولید تریاک در 2003 با کاهش %5 نسبت به سال 1999 در حدود 3600 تُن که در مقایسه با اوایل 1990 کاهش %40 داشته است. در 2005 از کل تریاک تولید شده در جهان (=4620 تُن) سهم تولید افغانستان (=4100 تٌن) بوده است.[3] در 2006 حدود %92 (=6,000 تُن) از مجموع تولید جهانی تریاک (=6610 تُن) بود که نسبت به 2005 به میزان تقریبی %40 افزایش تولید داشته است.
طبق گزارشها UNODC این رقم بالا و نگران کنندهی تولید، افزایش مصرف داخلی و جهانی را به خصوص درکشورهای همجوار (ایران و پاکستان) به دنبال داشته است.[4] و بالتبع آمار سایر آسیبهای ناشی از مصرف مواد نظیر HIV ، Hepatitis،A،B،C، مرگ و میر ناشی از مصرف مواد و انواع جرایم مرتبط به مواد مخدر را افزایش میدهد.
واقعیتهای عینی در این زمینه، بیانگر نکتهی مهمی است و آن اینکه بالاترین میزان تولید مواد مخدر در زمان جنگهای داخلی در افغانستان (1994-1990) 3200 تُن بوده در طی حاکمیت طالبان (2000 – 1995) به 4700 تُن رسید.[5]  و در زمان حضور آمریکا و نیروهای ائتلاف (2001 – 2010) افزایش سرسامآور 8000 تُن را تجربه کرد. افغانستان تولید کنندهی %92 تریاک و هیروئین جهان و در این عرصه مقام نخست تولید و تأمین مواد مخدر جهان را داراست. سازمان ملل متحد در گزارشی (2010UNODC,) اعلام کرده، افغانستان هم اکنون بزرگترین صادر کنندۀ مواد اعتیادآور از نوع مخدر (تریاک، مورفین و هیروئین) به بازارهای بین المللی است. (۴)

براساس آمار ادارۀ کنترل مواد مخدر و پیشگیری از جرم سازمان ملل متحد،(UNODC, Report 2009) درآمد زارعین افغانستان در سال 2007 یک میلیارد دالرو در سال 2008 هفتصدو سی‌میلیون دالر و درسال 2009 کل درآمد کشاورزان چهارصدو سی و هشت میلیون دالر برآورد شده است. گفته میشود درحال حاضر، آژانس اطلاعات مرکزی امریکا، سیا ((Central Intelligence Agency مدیریت تجارت مواد مخدر را برعهده دارد. الکساندر چاکبرن” و “جفری کلر” در کتابی  تحت عنوان «مرگ سفید؛ سیا و مواد مخدر» از 50 سال رابطه‌ سازمان سیا با دیگر سازمان‌های جنایی و فروش مواد مخدر پرده برمیدارد. آنان در این کتاب یکی از دلایل حملهی امریکا به افغانستان را بازگرداندن تجارت مواد مخدر به سازمان سیا و استفاده از منافع اقتصادی سرسام آورش، عنوان می‌کنند.

آمریکا با سودی بین ۵۰ تا ۱۰۰ میلیارد دالر در سال حاصل از مواد مخدر افغانستان به راحتی بحران کشورهای اسلامی را مدیریت، تروریست‌ها را حمایت و اقدام به براندازی دولت‌های اسلامی می‌کند، ضمن اینکه سازمان‌های اطلاعاتی، نظامی و حتی بخش‌هایی از دولت آمریکا از ناحیه همین سود تغذیه می‌شود. به نظر می رسد واشنگتن به هیچ وجه حاضر به نابودی این سود کلان نیست؛ زیرا این سود علاوه بر اینکه آمریکا را به هدف حضور در منطقه خطر رسانده،  این حضور را تثبیت هم کرده است. بنابراین ناتو و واشنگتن موادمخدر افغانستان را به خوبی مدیریت و حداقل به بهترین وجه از آن استفاده کرده و نیازی به مبارزه با این سود نمی‌بیند.این وضعیت اکنون به جایی رسیده که افغانستان ۹۳ درصد کل مواد مخدر جهان را تولید می کند و تقریباً در سراسر این کشور خشخاش کشت می شود. اراضی افغانستان در حالی زیر کشت خشخاش می رود که نظامیان آمریکایی حضور گسترده ای در این کشور دارند؛ اما هیچ مبارزه مؤثری علیه کشت این گیاه، تولید و قاچاق مواد مخدر انجام نمی دهند. از سوی دیگر مواد مخدری که در افغانستان تولید می شود به کشورهای همسایه از جمله روسیه از راه آسیای میانه، ایران و… قاچاق می شود و به همین دلیل آمریکا با آن مبارزه نمی کند تا مقابله ای با حضور این بلای خانمان سوز در این کشورها نکرده باشد.
از همین رو مقام های روس بارها از عملکرد آمریکا و نیروهای غربی در افغانستان از جمله حمایت توام با سکوت از تولید و قاچاق مواد مخدر در این کشور انتقاد کرده اند. روسیه به تازگی با توجه به افزایش قابل توجه تولید، کشت و قاچاق مواد مخدر در افغانستان، در بیانیه ای خودداری آمریکا و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) از مبارزه با این پدیده را بسیار مشکوک و حیرت آور خواند. (۵)

دراین میان نقش انگلیس ها را در رشد مواد مخدر در افغانستان نمی توان نادیده گرفت؛ زیرا انگلیس ها پیشینۀ بیشتری با تجارت مواد مخدر و جنگ های تریاک دارند. چنانکه انگلیسیها دهقانان هندی را مجبور به کشت تریاک می‌کردند و با صدور تریاک به چین، چای و ابریشم و دیگر محصولات چینی را دریافت می‌نمودند، در حالی که برای مردم چین، جز تباهی، ویرانی و دست‌نشاندگی و وابستگی مزمن، ارمغانی نداشت. تریاک در حجم وسیعی به چین سرازیر می‌شد تا جایی که مردم چین احساس خطرجدی کردند و با فرمان “یونگ‌شنگ”، امپراطور چین، قانون منع استعمال تریاک را به اجرا در آوردند. به منظور مبارزه با این تجارت، دو جنگ عمده در سالهای(42-1840) و (58-1856) میان چین و انگلیس به وقوع پیوست و متأسفانه استعمار انگلیس با بهره گیری از شیوههای پیچیده، چین را تسلیم کرده و پس از آن، تجارت ترياك در چين نيز به صورت قانونى درآمد. همزمان با انگلستان، كشورهاى استعمارى ديگر نیز در مناطق تحت سلطه، كشت و مصرف مواد مخدر راترویج میکردند. به این صورت مواد مخدر در تمامی لایهها و طبقات مردم چین گسترش یافت و میلیونها معتاد و تشدید پریشانی اجتماعی و اقتصادی را به جامعهی چین تحمیل کرد. اما کشور جاپان تا حد زیادی توانست مردم را از اعتياد دور نگه دارد. انگلیس ها در هلمند نیز از تجارب گذشتۀ خود استفاده کردند و در کنار نظامیان امریکایی دهقانان هلمندی را برای زرع کوکنار ترغیب کردند و حتا کمک های مالی نمودند. چنانکه یک گزارش سازمان ملل از کمک های مخفیانۀ نظامیان امریکایی در هلمند پرده برداشت که دهقانان هلمندی را به کشت کوکنار ترغیب می کردند. 

جالب تر این که پیش از خارج شدن نظامیان خارجی از افغانستان در سال ۲۰۱۴ یکی از بزرگترین پایگاه نظامی انگلیس و آمریکا در ولایت هلمند، در منطقه ای به نام «شورابک» ساخته شده بود.  بیشترین کشت و تولید مواد مخدر آن هم در اطراف یکی از بزرگترین پایگاه های نظامیان خارجی در افغانستان شک و تردیدهای جدی را در محافل سیاسی و افکار عمومی این کشور در مورد دست داشتن نظامیان خارجی در کشت و قاچاق این مواد سود آور بوجود آورده است. این زمانی بود که اداره رییس جمهور اوباما در سال گذشته تصمیم گرفت که دیگر مزارع کوکنار دهاقین افغان را ویران نمی کند بلکه با فرستادن متخصصین ملکی از جمله متخصصین زراعتی، راه های بهبود کشت غله را به دهاقین افغان می آموزد تا خود آن ها از کشت غیر قانونی کوکنار خود داری کرده و به کشت قانونی گندم و دیگر غله جات بپردازند.(۶)

در همان سال ارزش کشت و تجارت مواد مخدر در سال ۲۰۱۸ به چهار میلیارد تا ۶.۶ میلیارد دلار رسیده در حالی که این رقم در سال‌های گذشته بیشتر از سه میلیارد دلار نبوده است. ارزیابی تازه نشان می‌دهد که از این میزان ارزش اقتصادی، سهم کشاورزان تنها ۱.۴ میلیارد دلار بوده است.” سفیر ایالات متحده تعهد سپرد که در یک سال آینده 65 میلیون دالر تنها در بخش زراعت به هلمند و قندهار کمک می کند؛ بخش بزرگی از این کمک ها به هلمند اختصاص یافته که برای بهبود وضعیت زندگی دهاقین و تقویت سیستم زراعتی هزینه خواهد شد.” اما افزایش کشت تریاک نشان داد که این پول بجای کاهش کوکنار برعکس برای افزایش آن استفاده گردید.

بربنیاد گزارش های رسانه های بین المللی تولید مواد مخدر در افغانستان در زمان حضور امریکایی ها در این کشور به گونۀ سرسام آوری رشد یافته است. هرچند امریکایی ها با مانور های نظامی خواسته اند تا بر روی آن سرپوش بگذارند. عملیات “طوفان آهنین” از جمله عملیات های دروغین و پرهیاهوی امریکایی ها به هدف نابودی دستگاه های تولید مواد مخدر طالبان است که تحقیقات بین المللی آن را تکذیب کرده است. حملات موشکی بخشی از عملیات یک ساله “طوفان آهنین” است که با هدف نابودی کارگاه‌های ساخت هروئین، در کانون تجارت ۲۰۰ میلیون دلاری تریاک طالبان آغاز شده بود. اما تحقیقات جدیدی که توسط ال‌اس‌ای، مدرسه علوم اقتصادی و سیاسی دانشگاه لندن انجام شده، نشان می‌دهد که واقعیت عملیات طوفان آهنین چیز دیگری است. با وجود دسترسی به اطلاعات استخباراتی خوب، این عملیات هیچ تاثیر ملموسی نه بر طالبان داشته، نه بر شبکه قاچاق مواد مخدر در افغانستان. داکتر منسفیلد بیش از دو دهه است که تجارت تریاک افغانستان را تحت نظر دارد. او می‌گوید تولید هروئین نشانه‌هایی از خود به جا می‌گذارد که در این فیلم دیده نمی‌شد. چندین ماه کار تحقیقاتی، آن هم با استفاده از دانش روز نظامی، لازم بود تا داکترمنسلفد بالاخره متوجه موضوع شود. 

داکتر منسفلد السیس یک شرکت بریتانیایی تماس گرفت و دراین زمنیه خواهان معلومات شد. السیس ابتدا مختصات نقاطی را که آمریکایی‌ها بمباران کرده بودند پیدا کرد و سپس سراغ آرشیو عظیم تصاویر ماهواره‌ای رفت تا با استفاده از آن بفهمد که پیش از حمله در آن نقاط چه خبر بوده است. کار راحتی نبود، اما آن‌ها توانستند ۳۱ ساختمان را شناسایی کنند.

واقعیت این بود که در بین تمام اماکنی که توسط السیس و داکتر منسفیلد بررسی شد تنها یکی قطعاً در زمان حمله مشغول تولید مواد مخدر بود – دو ساختمان مجاور که دارای حدود ۲۰۰ بشکه بودند. این بشکه‌ها در دمانگاری سفید دیده می‌شدند، یعنی داغ بودند و در حال تصفیه هروئین. ارزش استراتژیک این عملیات تنها برای داکتر منسفیلد محل سوال نبود. چند ماه بعد از شروع عملیات، هدر ویلسن، وزیر نیرو هوایی ایالات متحده که نگران هزینه‌های آن بود، در فبروری ۲۰۱۸ گفت “ما نباید از اف-۲۲ برای زدن تولیدی‌های مواد مخدر استفاده کنیم.” قیمت هر یک از این هواپیماها ۱۴۴ میلیون دالر است و هزینه هر ساعت پروازشان ۳۵ هزار دالرمی شود. سرانجام در سپتامبر ۲۰۱۸ جنرال نیکلسن از مقامش برکنار شد و جنرال آستین میلر جای او را به عنوان فرمانده نیروهایی آمریکایی و ناتو در افغانستان گرفت. این رویداد عملاً پایان عملیات طوفان آهنین بود. وقتی عملیات هوایی به پایان رسید، گزارش ارتش آمریکا نشان می‌داد که “تولید مواد مخدر در افغانستان همچنان در سطح بالا ادامه دارد.” پژوهش‌های سازمان ملل نیز نشان می‌دهد که سطح زیر کشت خشخاش در سال ۲۰۱۸ معادل ۲۶۳ هزار هکتار بوده است – کاهش ۲۰ درصدی نسبت به سال ۲۰۱۷؛ اما این کاهش نتیجه عملیات نظامی نبود. بنا بر گزارش سازمان ملل، دلیل اصلی کاهش کشت خشخاش خشکسالی شدید در شمال کشور و همچنین کاهش قیمت‌ها در پی کشت بی‌سابقه در سال ۲۰۱۷ بوده است. (۷)

با وجود این‌که نیروی هوایی آمریکا داشت منابع هنگفتی را صرف این عملیات می‌کرد، داکتر منسفیلد و گروه‌اش حالا اطمینان کامل دارند که ارتش آمریکا می خواست با استفاده از هواپیماهای فوق پیشرفته چند خانه کاه‌گلی را بمباران می‌کرد.

در سال ۲۰۱۷ دیگر نمی‌شد اسناد عدم موفقیت نیروهای ائتلاف در محدود کردن تولید تریاک را نادیده گرفت. چهار روز پیش از شروع عملیات طوفان آهنین، دفتر مقابله با مواد مخدر و جرایم سازمان ملل متحد اعلام نموده که کشت خشخاش تنها در یک سال ۱۲۰ هزار هکتار افزایش پیدا کرده بود. هنگامی که نیروهای آمریکایی و بریتانیایی در سال ۲۰۰۱ به افغانستان حمله کردند، اراضی زیر کشت خشخاش این کشور حدود ۷۴ هزار هکتار بود. حالا این رقم به ۳۲۸ هزار هکتار رسیده است، یعنی رشدی ۴۰۰ درصدی. البته این تنها تغییر نبود. در گذشته شیره تریاک را خشک می‌کردند و برای تصفیه به صورت قاچاق از افغانستان بیرون می‌بردند. حالا مقام‌های افغان و غربی برآورد می‌کنند که بیش از نیمی از تریاک این کشور به مرفین یا هروئین تبدیل می‌شود. این کار قاچاق را به شدت راحتتر کرده و سود قاچاقچیان و طالبان را نیز افزایش داده است. به نظر می‌رسد که طالبان حدود ۲۰ درصد باج از این کار می‌گیرند.

اکنون که حدود ۲۰سال از حضور هزاران نظامی غرب به افغانستان می‌گذرد، آمارهای رسمی و غیررسمی نشان می‌دهد که میزان تولید و قاچاق مواد مخدر بیشتر از ۱۰۰ برابر نسبت به سال ۲۰۰۱ (سال آغاز مبارزه آمریکا با این مواد افیونی) رسیده است. در سال ۲۰۱۵ افغانستان حدود 75  درصد تریاک جهان را تولید کرده است که 70 میلیارد دلار ارزش داشت که تنها ۴۴ میلیون دلار از این پول به دست کشاورزان افغان رسیده است که این تنها چهار یا پنج درصد این پول را تشکیل می‌دهد. در زمان حاکمیت طالبان یعنی در سال ۲۰۰۱  میلادی ، تولید مواد مخدر در افغانستان ۳۳ تن بود (چون، ملا عمر  رهبر وقت طالبان آن را ممنوع کرده بود) اما در 2017 به 9140 تن و در سال 2018 به5550 تن  و در سال  2019  به 6700 تن رسید در سالجاری(1399) به جهت بارندگی خوب و نبود کشت جایگزین شاید بیشتر از  7000 تن مواد مخدر در افغانستان تولید شد.(۸)

این رشد تولید در افغانستان، با ناتوانی آمریکا در محدود کردن مواد مخدر در خیابان‌هایش هم‌زمان شده است. کاخ سفید در اکتبر ۲۰۱۷ وضعیت اضطراری اعلام کرد. بیش از دو میلیون آمریکایی به مواد مخدر اعتیاد دارند و مرگ‌ ناشی از مصرف بیش از حد مواد مخدر حتی از تصادف‌های رانندگی و خشونت مسلحانه هم پیشی گرفته است. به گفته ارتش آمریکا ۹۰ درصد هروئین دنیا از تریاکی تولید می‌شود که در افغانستان کشت شده است. ۹۵ درصد بازار اروپا و ۹۰ درصد بازار کانادا در اختیار هروئین افغانستان است. اما به گفته اداره مبارزه با مواد مخدر آمریکا، تنها ۱ درصد هروئین مصرفی در این کشور از افغانستان تامین می‌شود، و تقریبا تمامی هروئین بازار آمریکا تولید مکزیک و کشورهای آمریکای جنوبی است.

افغانستان از سال 1992 به عنوان بزرگترین تولید كننده تریاك (گیاه خشخاش) در جهان شناخته می‌شود. میزان كشت و تولید فصلی خشخاش در بین سال‌های 2004 تا 2007 (سال‌های حضور نیروهای آمریكایی و ناتو) به بیشترین میزان خودش در مقایسه با سال های حكومت طالبان رسید. در سال 2007 زمین‌هایی كه برای تولید خشخاش در افغانستان به كار می ‌رفت از میزان زمین‌هایی كه برای پرورش كوكائین در آمریكای جنوبی مورد استفاده قرار می‌گرفت، بیشتر بود. تولید مواد مخدر در این كشور، از زمان جنگ افغانستان رو به افزایش گذاشته ‌است و امروز در بالاترین سطح خود در طول تاریخ این كشور است.
به نوشته «متیو رید» تحلیلگر نشریه فارن افرز، سال گذشته میلادی تولیدات مواد مخدر افغانستان با رشد 87 درصدی به بیش از 9 هزار تن رسید كه در مقایسه با سال 2016 و 2017 افزایش چشم گیری داشته است. گزارش ها حاكی از این است كه این صنعت نیمی از تولید ناخالص داخلی افغانستان را تشكیل می دهد و تقریبا 85 درصد از تریاك جهان را تامین می كند. كاشت تریاك بیشتر در شهرهای جنوبی افغانستان مانند هلمند و ننگرهار صورت می گیرد؛ این تجارت میلیارد دلاری، افغانستان را به قطب تولید تریاك جهان تبدیل كرده است.

باتوجه به تجارت سودآور تریاک است که امریکایی ها درتوافقنامۀ دوحه هیچ تذکری در مورد قاچاق و تولید آن نداده اند. عمده ترین مسایلی که امریکا در توافق دوحه بر آن تأکید دارد، عدم حمله جنگجویان طالبان بر نیروهای امریکایی و خارجی و نیز قطع ارتباط آن گروه با شبکه القاعده است که از این دو مورد نیز تنها اولی تاکنون تا حدودی رعایت شده است؛ اما درباره دومی حتی خود امریکایی ها هم معتقد اند که اقدامی از سوی طالبان صورت نگرفته؛ بلکه ارتباطات این گروه و شبکه حقانی با طالبان، گسترده تر و پیچیده تر هم شده است. البته گفته می شود این شرط هم برای امریکا جنبه سیاسی و حیثیتی داشته؛ زیرا امریکا برای نابودی القاعده به امریکا لشکرکشی کرد و اکنون پس از ۲۰ سال می خواهد ادعا کند که در نهایت توانست القاعده را از افغانستان بیرون براند و ارتباط اش را با طالبان قطع کند. در غیر آن، از نظر عملی نه این جدایی، امکان‌پذیر است، نه طالبان به آن پایبند اند و نه امریکا آن را جدی می گیرد.

به نظر می رسد که واگذاری امپراتوری تریاک به طالبان، نیمه پنهان صلح امریکا با آن گروه است و چه بسا امکان دارد که امریکا هم یکی دیگر از طرف های ذینفع در این تجارت سیاه و سودآور باشد. این در حالی است که بازرس ویژه امریکا در امور بازسازی افغانستان به نقل از گزارش شورای امنیت سازمان ملل نوشته‌است که درآمد طالبان از مواد مخدر در افغانستان از بهار ۲۰۱۸ تا بهار ۲۰۱۹ حدود ۴۰۰ میلیون دالر تخمین زده شده‌است. در این گزارش آمده‌است که  طالبان در حال حاضر، کل روند تولید مواد مخدر در افغانستان را کنترل می‌کنند. سیگار در عین حال گفته است که درآمد جنگجویان طالبان از مواد مخدر بیش‌تر از رقم یادشده است.

صرف نظر از همه اما و اگرها، ابهامات و پرسش هایی که درباره ماهیت جنگ امریکا با طالبان و ارتباط آن با تجارت سودآور و پول ساز مواد مخدر وجود دارد، با توجه به گزارش شورای امنیت سازمان ملل و تأیید آن توسط اداره بازرس ویژه امریکا برای بازسازی افغانستان(سیگار) مبنی بر درآمد ۴۰۰ میلیون دالری طالبان از مواد مخدر طی یکسال اخیر که از امضای توافق دوحه می گذرد، به نظر می رسد که واگذاری امپراتوری تریاک به طالبان، نیمه پنهان صلح امریکا با آن گروه است و چه بسا امکان دارد که امریکا هم یکی دیگر از طرف های ذینفع در این تجارت سیاه و سودآور باشد. بنابراین، اصرار طالبان بر آزادی ده ها قاچاقبر بزرگ مواد مخدر در چارچوب ۵ هزار زندانی آن گروه بر بنیاد توافق دوحه قابل توجیه است و این امر، اقنوم ثلاثۀ ترور، ضد ترور و تریاک را ارایه می کند.

این به معنای آن نیست که امریکا در جنگ افغانستان به تجارت تریاک تمرکز دارد؛ بلکه در کنار آن اهداف راهبردی نیز دارد. شاید امریکایی ها تا پیش از فروپاشی شوروی بیشتر به قاچاق هیرویین تمرکز داشتند و سازمان سیا  کار و بار این تجارت پرسود را سر و سامان می  داد؛ اما پس از فروپاشی شوروی و رشد اقتصادی سرسام آور چین و پیشرفت های روسیه در تولید سلاح های  S- 400استراتیژی امریکا تغییرکرد و پیشگیری از برتری جویی های اقتصادی چین و بلندپروازی های تسیلحاتی روسیه را مهم تر از مبارزه با تروریزم عنوان کردند.  

چنانکه کولن پاول وزیر خارجۀ پیشین امریکا در سال ۲۰۱۸ دلیل حضور نیرو های آمریکایی در افغانستان را مهار چین خوانده بود و آنهم به بهانهء ۲۰ میلیون مسلمان در ایغور. این گفتهء پاول پشتیبانی آمریکا از داعش را توجیه پذیر می سازد. این نکته پرده از این واقعیت تلخ برمی دارد که چرا آمریکا اجازه داد تا هزاران طالب بوسیلهء طیاره ها از شمال کشور به پشاور و کراچی و کویته منتقل شدند. این گفتۀ پاول بر اصرار کنونی امریکایی ها مهرتایید می گذارد که اشد تلاش دارند تا بخشی از نیرو های شان را بعد از توافق زیر نام مبارزه با تروریزم در افغانستان حفظ نمایند. آنچه برای افغانستان حضور بیست سالۀ امریکا زیر نام مبارزه با تروریزم شگفت آور است، همانا تبدیل شدن افغانستان به عرصۀ نبرد گروه های تروریستی مثل طالبان، داعش، القاعده و ده ها گروۀ تباه کار دیگر است. در این مدت پناه گاه های تروریستان در پاکستان گسترده تر شد و زمینۀ فعالیت برای آنان بهتر و اما نیرو های امریکایی درگیز نبرد در قریه های افغانستان شدند. داوری مردم افغانستان در مورد امریکا پس از بیست سال این است که امریکا نه برای مبارزه با تروریزم، بلکه امریکا برای تبدیل کردن افغانستان به میدان نبرد تروریستان جهانی آمده بود و بس. (۹) زمامداران امریکا برای پنهان نگهداشتن اهداف شوم شان همیشه کوشیده اند تا حقایق جنگ افغانستان را پنهان نگهدارند. چنانکه روزنامه واشنگتن‌پست به ۲۰۰۰ صفحه اسناد محرمانه دولت آمریکا درباره جنگ افغانستان دست پیدا کرده است. اسنادی که نشان می‌دهد چه طور طی ۱۸ سال گذشته دولت‌های مختلف در کاخ‌سفید برای “موفق نشان دادن” طولانی‌ترین جنگ در تاریخ آمریکا حقایق را از مردم این کشور پنهان کرده‌اند.(۱۰)

از آنچه گفته آمد، بر می آید که جنگ امریکا در افغانستان نه برای مبارزه با تروریزم، بلکه برای کنترول تجارت هیرویین و مهار چین و روسیه است. چنانکه کویتکوفسکی تحلیلگر پیشین پنتاگون می‌گوید: «به احتمال زیاد، ایالات متحده به عنوان بخشی از استراتژی خود برای محروم کردن روسیه و چین از دسترسی و کنترل بازارهای انرژی و همچنین یافتن متحدان در مرزهای جنوبی روسیه، آماده همکاری مجدد با طالبان است»  به گفته «دان لازار» مورخ و مفسر سیاسی، بسیاری از سیاستمداران آمریکایی از ایده حفظ حضور نظامی در افغانستان برای “از بین بردن هر چه بیشتر وحدت چین” حمایت می کنند. وی در ادامه می گوید: «در صورت خروج از افغانستان، ایالات متحده آمریكا یک پایگاه مهم خود در آسیای میانه –  جایی که می‌تواند حوادث همسایه سین کیانگ اویغور را تحت تأثیر قرار دهد، را از دست خواهد داد. این امر باعث نگرانی استراتژیست های سازمان اطلاعاتی آمریکا “سیا” می شود، زیرا نقض یکپارچگی چین همچنان هدف نهایی ایالات متحده است». امریکا که سردمدار امپریالیزم جهانی است و زمامداران آن با حمایت کارتل ها و تراست های بزرگ تعیین می شود، نه تنها از جنگ افغانستان از قاچاق مواد مخدر بحیث درآمد سود آور استفاده می کنند؛ بلکه  این جنگ کارتل های نفتی و تراست های بزرگ اسلحه را در تبانی با  مافیا ها و لابی های سیاسی امریکا فرصت می دهد تا شرکت های نفتی و اسلحه سازی آن به چرخش تازه درآیند و هم چنین بخش زیاد پول های دولت امریکا زیر نام عقد قرار داد ها به جیب مافیا های کلان اقتصادی امریکا می ریزد. در واقع کارتل ها و سرمایه داران بزرگ امریکا که نماینده گان شان در کاخ سفید حضور دارند، گردانندۀ اصلی جنگ افغانستان هستند.

از گفته های بالا فهمیده می شود که پایان جنگ با طالبان به معنای حل معضل مواد مخدر در افغانستان نخواهد بود. ساده لوحانه است كه باور كنیم طالبان، با تحمل زیان های قابل توجه در میدان نبرد و حملات گسترده علیه فرماندهان ارشد این گروه كه باعث تضعیف طالبان شده است، بتواند دیگر گروه های تروریستی را از زمین های كشت خشخاش دور نگاه دارد و ضعف طالبان گروه های تروریستی جدیدی را به این مناطق خواهد كشاند. افزون بر گروه های تروریستی، فساد سیاسی در میان مقامات دولتی، جنگ سالاران و گروه های شورشی از دیگر عوامل تشدید تولیدات مواد مخدر حتی پس از صلح با طالبان خواهد بود؛ اما موضوع مهم این است كه مسئله تروریسم افغانستان را نمی توان تولیدات تریاك این كشور جدا دانست. یك توافقنامه صلح پایدار نمی تواند این مسئله را حل كند؛ هر گونه مذاكرات ایالات متحده با طالبان در آینده باید شامل یك راهكار چند جانبه برای مبارزه با مواد مخدر در دراز مدت باشد كه در مسائل سیاسی و اقتصادی افغانستان ریشه دوانده باشد. این در حالی است که امریکایی ها در توافقنامۀ دوجه هیچ اشاره ای به این موضوع نکرده اند و این نشاندهندۀ  چشم داشت سی آی ای از سود میلیون ها دالری مواد مخدر افغانستان است. مواد مخدر که طاعون قرن نام گرفته، در کنار سه بحران جهانی فقر و رشد جمعیت، نابودی محیط زیست و تهدیدات هسته‌ای، چهارمین بحران بزرگ قرن بیست و یکم است. بر اساس آمار ها، دوصد میلیون معتاد به مواد مخدر، در جهان وجود دارد. 

بنابراین لازم است تا سازمان های بین الملی در زمینه های اقتصادی برای كمك به مشاركت و ادغام افغانستان در بازار قانونی جهانی تلاش كنند، زیرا كاهش فقر و افزایش فروش دیگر محصولات كشاورزی باعث كاهش تولیدات مواد مخدر خواهد شد. یك راهكار پایدار به تدریج تولیدات كشاورزی افغانستان را به محصولات تولیدی جایگزین با ارزش بالا مثل برنج و شیر تبدیل می كند. همچنین باید از پروژه های زیربنایی بزرگی كه موقعیت جغرافیایی افغانستان را در ارتباط با مسیرهای تجاری جهانی بهبود می بخشد گسترش داد، مانند خط لوله تركمنستان، افغانستان، پاكستان و هند موسوم به ‘تاپی’ كه قرار است گاز تركمنستان را از طریق افغانستان و پاكستان به شبه قاره هند منتقل كند. یاهو

منابع و رویکرد ها:

۱ – https://bit.ly/3cSXCHX

۲ – https://bit.ly/3ul2taS

۳ – https://bit.ly/3cSXCHX

۴- https://bit.ly/3cSXCHX

۵ – https://bit.ly/3cOuO3f

۶ – https://bit.ly/3wqv4NV

۷ –  https://bit.ly/2Pu5WFr

۸ – https://bit.ly/2Pu5WFr

۹ – https://bit.ly/3rSZdC1

۱۰ –https://bbc.in/3dCjTZP

&&&&&&&&

امریکایی ها زیر پوشش دفاع از حریم آزادی و دفاع از حقوق بشر و حال مبارزه با تروریزم از سال های زیادی بدین سو مصروف کار تجارت و قاچاق سودآور مواد مخدر هستند. جنگ های امریکا در کشور های جنوب شرق آسیا مانند ویتنام جنوبی،

 لائوس و کامبوج  از سال های ۱۹۵۵ تا۱۹۷۵ زیر نام دفاع از آزادی و حقوق بشر در اصل جنگ تریاک بود و اکنون ده ها فلم مستند حکایت از انتقال تابوت هایی دارند که نظامیان امریکایی مواد مخدر را در تابوت ها به بازار های جهانی قاچاق می کردند. 

**مواد مخدر پس از طالبان 


**بایدها برای توقف تولید مواد مخدر

https://bit.ly/3ul2taS

و افغانستان %92 مصرف جهانی مواد مخدر را تامین میکند. سودخالص سالانهی حاصل از تجارت مواد مخدر، بالغ بر500 تا 600 میلیارد دالر است. و از این منظر، تجارت موادمخدر پس از تجارت اسلحه و نفت، سومین تجارت پرسود جهان به حساب میآید. 

چیزی که مایه نگرانی اداره مبارزه با مواد مخدر شد این افزایش تولید بود، زیرا افزایش عرضه هروئین افغانستان نهایتا به کاهش قیمت در خیابان‌های آمریکا منجر خواهد شد.

اما دکتر منسفیلد می‌دانست که حرف‌هایش بدون مدرک کافی پذیرفته نخواهد شد. برای همین با السیس تماس گرفت، شرکتی بریتانیایی که با استفاده از تحلیل جغرافیایی به شما می‌گوید که در نقاط دوردست چه خبر است.

استراتژی جنرال میلر تهاجمی‌تر بوده است و با حمله‌های هوایی مستقیماً نیروهای طالبان را هدف گرفته است تا “به آن‌ها بقبولاند که راهی برای پیروزی در جنگ ندارند و باید مذاکره کنند.”

 
سابقه رشد کشت و تولید مواد مخدر به عنوان کشت پرسود در افغانستان به دوران شکست دولت طرفدار اتحاد جماهیر شوروی در سرزمین افغانستان برمی گردد، یعنی زمانی که در عمل ساختارهای رسمی در افغانستان فروپاشید و در تمام مدتی که جنگ برای اخراج اشغالگران دولت کمونیست شوروی جریان داشت، کشت مواد مخدر به مانند سرطان ریشه دواند و با استقرار گروه طالبان در صحنه سیاسی افغانستان رشدی مضاعف یافت و تا امروز این معضل برای همسایگان و جامعه بین المللی نگرانی هایی جدی ایجاد کرده است.

 در توییتی نوشت، در زمان حاکمیت کامل این گروه در افغانستان، کشت مواد مخدر در این کشور صفر بود.

مجاهد در ادامه نوشت، حضور آمریکا در افغانستان و تلاش «غلامان داخلی آنها» باعث شد که در 19 سال گذشته هر سال افغانستان به سطح جهان کشور درجه یک تولید کننده مواد مخدر ثابت شود.

براساس گزارش دفتر سازمان ملل متحد در بخش مبارزه با مواد مخدر در افغانستان ولایت هلمند مرکز اصلی تولید مواد مخدر شمرده می شود و گزارش ها حاکی است که ۶۰ درصد کل مواد مخدر افغانستان در این ولایت کشت و تولید می شود. پیش از خارج شدن نظامیان خارجی از افغانستان در سال ۲۰۱۴ یکی از بزرگترین پایگاه نظامی انگلیس و آمریکا در ولایت هلمند، در منطقه ای به نام «شورابک» ساخته شده بود.


 
بیشترین کشت و تولید مواد مخدر آن هم در اطراف یکی از بزرگترین پایگاه های نظامیان خارجی در افغانستان شک و تردیدهای جدی را در محافل سیاسی و افکار عمومی این کشور در مورد دست داشتن نظامیان خارجی در کشت و قاچاق این مواد سود آور بوجود آورده است.

راپور سازمان ملل در مورد دست داشتن امریکایی ها برای تشویق دهقانان هلمند

روزنامه واشنگتن پوست در این باره می نویسد:

اردیبهشت ۱۳۹۷ – ۲۱ مه ۲۰۱۸

دارهمواد مخدروجرمسازمانمللمتحد (UNODC) میزان کشت و تولید فصلی خشخاش در بین سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۷ (سال‌های حضور نیروهای آمریکایی و ناتو) به بیشترین میزان خودش در برابر هر سال حکومت طالبان تا سقوط آنان، رسید. در سال ۲۰۰۷ زمین‌هایی که برای تولید خشخاش در افغانستان به کار می‌رفت از میزان زمین‌هایی که برای پرورش کوکائین در آمریکای جنوبی مورد استفاده قرار می‌گرفت بیشتر بود. در سال ۲۰۰۷، ۹۲ درصد از تسکین دهنده‌های غیر پزشکی شامل حشیش و تریاک در بازارهای جهانی در افغانستان تولید می‌شد. ارزش جهانی این صنعت غیرقانونی در سال ۲۰۱۲، ۷۰ میلیارد دلار در سطح جهانی برآورد شد. در سال ۲۰۰۷ ارزش کل تریاک تولید شده در افغانستان بالغ بر ۴ میلیارد دلار بود که تنها یک چهارم آن به کشاورزان افغان می‌رسد و مابقی به جیب فرماندهان نظامی، جنگ سالاران افغان و قاچاقچیان مواد مخدر می‌رود. با این حال درآمد مواد مخدر ۳۵ درصد از تولید ناخالص داخلی افغانستان را تشکیل می‌دهد. به همین دلیل مبارزه با این بخش یکی از مشکلات مهم دولت افغانستان محسوب می‌شود.[۲]

اگرچه در سال ۲۰۰۴ فتوای صادره از سوی علمای افغانستان، تولید و مصرف تریاک را مخالف قواعد شریعت اسلامی دانستند و برای آن مجازات در نظر گرفتند.[۳] تولید مواد مخدر در این کشور، از زمان جنگ افغانستان رو به افزایش گذاشته‌است و امروز در بالاترین سطح خود در طول تاریخ این کشور است. بنابر آمار سال ۲۰۱۴ (میلادی)، ۲۶۰٫۰۰۰ هکتار از اراضی کشاورزی افغانستان به تولید خشخاش اختصاص دارد که این بخش موجب اشتغال ۴۱۱٫۰۰۰ نفر از مردم این کشور را فراهم کرده‌است.[۴]

https://bit.ly/2PqJ2id

به گزارش آوا، در گزارش سیگار آمده است که عواید کشت، تولید و قاچاق مواد مخدر  در افغانستان در سال ۲۰۱۶ میلادی به (۳،۲) میلیارد دالر افزایش یافته‎است، در حالیکه این مقدار در سال ۲۰۱۵ میلادی (۱،۵۶) میلیارد دالر بود.

در گزارش گفته شده که کشت تریاک و تولید مواد مخدر در افغانستان زمینه دوام حمایت مالی مخالفان مسلح را فراهم کرده و حکومت افغانستان را وادار ساخته‎است تا صدها میلیون دالر را در بخش جلوگیری از جرایم و تداوی معتادین به مصرف برساند.

https://bit.ly/3mlk7si
https://bit.ly/3ulzgfP

امپراتوری تریاک؛ نیمه پنهان صلح با طالبان

این به معنای آن نیست که امریکا در جنگ افغانستان به تجارت تریاک تمرکز دارد؛ بلکه در کنار آن اهداف راهبردی نیز دارد. شاید امریکایی ها تا پیش از فروپاشی شوروی بیشتر به قاچاق هیرویین تمرکز داشتند و سازمان سیا  کار و بار این تجارت پرسود را سر و سامان می  داد؛ اما پس از فروپاشی شوروی و رشد اقتصادی سرسام آور چین و پیشرفت های روسیه در تولید سلاح های  S- 400استراتیژی امریکا تغییرکرد و پیشگیری از برتری جویی های اقتصادی چین و بلندپروازی های تسیلحاتی روسیه را مهم تر از مبارزه با تروریزم عنوان کردند.  

چنانکه کولن پاول وزیر خارجۀ پیشین امریکا در سال ۲۰۱۸ دلیل حضور نیرو های آمریکایی در افغانستان را مهار چین خوانده بود و آنهم به بهانهء ۲۰ میلیون مسلمان در ایغور. این گفتهء پاول پشتیبانی آمریکا از داعش را توجیه پذیر می سازد. این نکته پرده از این واقعیت تلخ برمی دارد که چرا آمریکا اجازه داد تا هزاران طالب بوسیلهء طیاره ها از شمال کشور به پشاور و کراچی و کویته منتقل شدند. این گفتۀ پاول بر اصرار کنونی امریکایی ها مهرتایید می گذارد که اشد تلاش دارند تا بخشی از نیرو های شان را بعد از توافق زیر نام مبارزه با تروریزم در افغانستان حفظ نمایند. آنچه برای افغانستان حضور بیست سالۀ امریکا زیر نام مبارزه با تروریزم شگفت آور است، همانا تبدیل شدن افغانستان به عرصۀ نبرد گروه های تروریستی مثل طالبان، داعش، القاعده و ده ها گروۀ تباه کار دیگر است. در این مدت پناه گاه های تروریستان در پاکستان گسترده تر شد و زمینۀ فعالیت برای آنان بهتر و اما نیرو های امریکایی درگیز نبرد در قریه های افغانستان شدند. داوری مردم افغانستان در مورد امریکا پس از بیست سال این است که امریکا نه برای مبارزه با تروریزم، بلکه امریکا برای تبدیل کردن افغانستان به میدان نبرد تروریستان جهانی آمده بود و بس. (#)

# – https://bit.ly/3rSZdC1

زمامداران امریکا برای پنهان نگهداشتن اهداف شوم شان همیشه کوشیده اند تا حقایق جنگ افغانستان را پنهان نگهدارند. چنانکه روزنامه واشنگتن‌پست به ۲۰۰۰ صفحه اسناد محرمانه دولت آمریکا درباره جنگ افغانستان دست پیدا کرده است. اسنادی که نشان می‌دهد چه طور طی ۱۸ سال گذشته دولت‌های مختلف در کاخ‌سفید برای “موفق نشان دادن” طولانی‌ترین جنگ در تاریخ آمریکا حقایق را از مردم این کشور پنهان کرده‌اند.(&)

& –https://bbc.in/3dCjTZP

از آنچه گفته آمد، بر می آید که جنگ امریکا در افغانستان نه برای مبارزه با تروریزم، بلکه برای کنترول تجارت هیرویین و مهار چین و روسیه است. چنانکه کویتکوفسکی تحلیلگر پیشین پنتاگون می‌گوید: «به احتمال زیاد، ایالات متحده به عنوان بخشی از استراتژی خود برای محروم کردن روسیه و چین از دسترسی و کنترل بازارهای انرژی و همچنین یافتن متحدان در مرزهای جنوبی روسیه، آماده همکاری مجدد با طالبان است»  به گفته «دان لازار» مورخ و مفسر سیاسی، بسیاری از سیاستمداران آمریکایی از ایده حفظ حضور نظامی در افغانستان برای “از بین بردن هر چه بیشتر وحدت چین” حمایت می کنند. وی در ادامه می گوید: «در صورت خروج از افغانستان، ایالات متحده آمریكا یک پایگاه مهم خود در آسیای میانه –  جایی که می‌تواند حوادث همسایه سین کیانگ اویغور را تحت تأثیر قرار دهد، را از دست خواهد داد. این امر باعث نگرانی استراتژیست های سازمان اطلاعاتی آمریکا “سیا” می شود، زیرا نقض یکپارچگی چین همچنان هدف نهایی ایالات متحده است». امریکا که سردمدار امپریالیزم جهانی است و زمامداران آن با حمایت کارتل ها و تراست های بزرگ تعیین می شود، نه تنها از جنگ افغانستان از قاچاق مواد مخدر بحیث درآمد سود آور استفاده می کنند؛ بلکه  این جنگ کارتل های نفتی و تراست های بزرگ اسلحه را در تبانی با  مافیا ها و لابی های سیاسی امریکا فرصت می دهد تا شرکت های نفتی و اسلحه سازی آن به چرخش تازه درآیند و هم چنین بخش زیاد پول های دولت امریکا زیر نام عقد قرار داد ها به جیب مافیا های کلان اقتصادی امریکا می ریزد. در واقع کارتل ها و سرمایه داران بزرگ امریکا که نماینده گان شان در کاخ سفید حضور دارند، گردانندۀ اصلی جنگ افغانستان هستند.

شنبه ۱۴ حمل ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۴۰

به نظر می رسد که واگذاری امپراتوری تریاک به طالبان، نیمه پنهان صلح امریکا با آن گروه است و چه بسا امکان دارد که امریکا هم یکی دیگر از طرف های ذینفع در این تجارت سیاه و سودآور باشد.

بازرس ویژه امریکا در امور بازسازی افغانستان به نقل از گزارش شورای امنیت سازمان ملل نوشته‌است که درآمد طالبان از مواد مخدر در افغانستان از بهار ۲۰۱۸ تا بهار ۲۰۱۹ حدود ۴۰۰ میلیون دالر تخمین زده شده‌است.
 
در این گزارش آمده‌است که  طالبان در حال حاضر، کل روند تولید مواد مخدر در افغانستان را کنترل می‌کنند.
 
سیگار در عین حال گفته است که درآمد جنگجویان طالبان از مواد مخدر بیش‌تر از رقم یادشده است.
 
این در حالی است که طالبان در اواخر رژيم امارت، کاشت و برداشت مواد مخدر را ممنوع کرده‌بودند و این ممنوعیت موجب شده‌بود تا در آن زمان، تولید مواد مخدر در افغانستان به صفر نزدیک شود.
 
این گزارش در حالی منتشر می شود که امریکا با طالبان پیمان صلح امضا کرده و دوطرف در عمل، مفاد این پیمان را رعایت می کنند. نکته قابل تأمل این است که مبارزه با مواد مخدر و قطع ارتباط طالبان با باندهای عظیم مافیایی، از خواسته های مهم امریکا از طالبان در پیمان یادشده نیست و طالبان نیز تعهدی در این زمینه نداده اند.
 
عمده ترین مسایلی که امریکا در توافق دوحه بر آن تأکید دارد، عدم حمله جنگجویان طالبان بر نیروهای امریکایی و خارجی و نیز قطع ارتباط آن گروه با شبکه القاعده است که از این دو مورد نیز تنها اولی تاکنون تا حدودی رعایت شده است؛ اما درباره دومی حتی خود امریکایی ها هم معتقد اند که اقدامی از سوی طالبان صورت نگرفته؛ بلکه ارتباطات این گروه و شبکه حقانی با طالبان، گسترده تر و پیچیده تر هم شده است. البته گفته می شود این شرط هم برای امریکا جنبه سیاسی و حیثیتی داشته؛ زیرا امریکا برای نابودی القاعده به امریکا لشکرکشی کرد و اکنون پس از ۲۰ سال می خواهد ادعا کند که در نهایت توانست القاعده را از افغانستان بیرون براند و ارتباط اش را با طالبان قطع کند. در غیر آن، از نظر عملی نه این جدایی، امکان‌پذیر است، نه طالبان به آن پایبند اند و نه امریکا آن را جدی می گیرد.
 
به این ترتیب، امپراتوری تریاک احتمالا بخشی دیگر از امتیازهای بزرگی است که امریکا در قبال امضای توافقنامه صلح به طالبان داده است.
 
صاحب نظران غربی معتقد اند که امریکا «جنگ تریاک» را سال ها پیش به طالبان باخته و به همین دلیل، سال هاست که مبارزه با مواد مخدر و قطع ارتباطات مستقیم و گسترده طالبان با شبکه های پیچیده و قدرتمند کشت و تولید و قاچاق مواد مخدر، دیگر بخشی از اولویت های راهبردی غرب در افغانستان نیست.
 
اگرچه در این میان، شماری از کارخانه های تولید و پروسس مواد مخدر در فراه، هلمند و سایر مناطق آماج حملات هوایی قوای خارجی قرار گرفته است؛ اما از نظر تحلیلگران، این حملات، محدود و مقطعی بوده و آسیبی کوبنده و بازگشت ناپذیر به شبکه اقتصادی مجرمانه طالبان وارد نکرده است.
 
نکته تأمل برانگیز این است که پس از امضای توافقنامه صلح میان امریکا و طالبان در دوحه که اندکی بیش از یکسال از آن می گذرد، دیگر حتی کارخانه های تولید تریاک در مناطق تحت کنترل طالبان هم آماج قرار نمی گیرند و به این ترتیب، جنگ تریاک رسما به طالبان واگذار شده است.
 
اما این تحلیل شاید به اندازه کافی واقع بینانه یا به تعبیر بهتر، صادقانه نیست. واقعیت مهم تر این است که مبارزه با مواد مخدر، هرگز در اولویت مأموریت نظامی غرب به رهبری امریکا در افغانستان نبود. شماری از تحلیلگران بدبین تر حتی معتقد اند که یکی از منافع وسوسه انگیز لشکرکشی غرب به افغانستان، سود سرشار حاصل از مواد مخدر و سرزمین های حاصلخیز پر از گل های زیبای خشخاش در امتداد دشت های گرمسیری جنوب و غرب و شرق افغانستان بوده است.
 
شاید این تحلیل کاملا درست نباشد؛ اما این واقعیت قابل انکار نیست که پس از حمله امریکا، کشت و تولید و قاچاق مواد مخدر در افغانستان چندین بار بیشتر شد و این آمار سال به سال به رشد پرسش برانگیز خود ادامه داد.
 
موضوع مهم دیگر اینکه میان جنگ به اصطلاح «علیه تروریزم» و کشت و تولید مواد مخدر، همواره ارتباط مستقیم و معنادار وجود داشته است. یعنی بخش اعظم مواد مخدر تولیدی در افغانستان در مناطقی به عمل آمده که در آن ناامنی و جنگ جریان داشته و هر دو طرف طالبان و نیروهای خارجی هم در این مناطق، فعال بوده اند. این امر به شایبه «جنگ تریاک» یا به بیان بهتر «جنگ برای تریاک» بیش از پیش دامن زده و آن را تقویت کرده است.
 
صرف نظر از همه اما و اگرها، ابهامات و پرسش هایی که درباره ماهیت جنگ امریکا با طالبان و ارتباط آن با تجارت سودآور و پول ساز مواد مخدر وجود دارد، با توجه به گزارش شورای امنیت سازمان ملل و تأیید آن توسط اداره بازرس ویژه امریکا برای بازسازی افغانستان(سیگار) مبنی بر درآمد ۴۰۰ میلیون دالری طالبان از مواد مخدر طی یکسال اخیر که از امضای توافق دوحه می گذرد، به نظر می رسد که واگذاری امپراتوری تریاک به طالبان، نیمه پنهان صلح امریکا با آن گروه است و چه بسا امکان دارد که امریکا هم یکی دیگر از طرف های ذینفع در این تجارت سیاه و سودآور باشد.
 
به این ترتیب، اصرار طالبان بر آزادی ده ها قاچاقبر بزرگ مواد مخدر در چارچوب ۵ هزار زندانی آن گروه بر بنیاد توافق دوحه نیز کاملا قابل توجیه است و این امر، ارتباط تثلیث ترور، ضد ترور و تریاک را مشخص می کند.