افزایش تنش ها میان کابل و اسلام آباد و اما و اگر ها
رابطهء تنش آلود افغانستان با پاکستان در حقیقت پس از تشکیل پاکستان برسر خط دیورند آغاز شده است که پس از تهاجم شوروی در سال ۱۳۵۸ سیاست پاکستان در برابر افغانستان شکل تهاجمی را به خود گرفت. پاکستان دیروز با استفادهء ابزاری از جهاد و مجاهدین و حالا هم با استفادهء ابزاری از طالبان خواهان رسیدن به عمق استراتیژی خود در افغانستان است و افغانستان را در رقابت با هند به میدان جنگ نیابتی خود بدل کرده است. این آزمندی و مداخلهء پاکستان سبب شده که هر از گاهی روابط دو کشور همراه باتنش باشد. چنانکه در این روز ها روابط دو کشور بار دیگر تنش آلود شده است.
در این روز ها تنش میان افغانستان و پاکستان نخستین بار پس از آن افزایش یافته که صالح معاون نخست ریاست جمهوری افغانستان گفت، نظامیان پاکستان پیلوتان افغانستان را هشدار دادند که در صورت بمباران سپین بولدک با واکنش پیلوتان پاکستان رو برو خواهند شد.
پیلوتان افغانستان بنا برناتوانی با رویارویی با طیاره های پاکستانی منطقه را ترک کردند. بعد ها نظامیان پاکستانی گفتند که براساس قوانین بین المللی طیاره های نظامی دو کشورحق نزدیک شدن در ۲.۲۲ کیلومتری سرحدات یکدیګر را ندارد. پس از این حادثه تنش های لفظی میان رئیس جمهور افغانستان و نخست وزیر پاکستان در نشست بین المللی تاشکند روی داد که آقای غنی به عمران خان گفت، پاکستان بررغم وعده های زیاد برای کمک به صلح افغانستان، نه تنها کمک نکرد و طالبان باخشونت های شان افزایش دادند؛ بلکه پاکستان ده هزار جنگجو را به افغانستان فرستاد تا در رکاب طالبان در افغانستان بجنگند. عمران خان در پاسخ یه این سخنان آقای غنی گفت که پاکستان بیش از هر کشوری در مبارزه با تروریزم قربانی داده است. وزیر خارجۀ پاکستان در پاسخ به این اظهارات آقای غنی گفت: «اشرف غنی» از یک سو ما را متهم می کند و از سوی دیگر به دنبال همکاری است. وی افزود: «غنی» در اجلاس «دوشنبه» نیز اظهارات نامناسبی را ارائه کرد. از سویی هم مشاور امنیت ملی افغانستان در گفت و گو با روزنامۀ سکای نیوز گفت که ۱۵ هزار جنگجوی دیگر نیزاز پاکستان وارد افغانستان شده است. این سخنان آقای غنی مانند تیر برفرق عمران خان کار کرد و حواس او را در یک نشست بین المللی مغشوش نمود که حتا نتوانست، سخنرانی خود را درست تنظیم کند. عمران خان در پاسخ به سخنان آقای غنی گفت، هیچ کشوری به اندازهء پاکستان در مبارزه با تروریزم قربانی نداده است.
هنوز این تنش ها فروکش نکرده بود که با سوء قصد قرار گرفتن سلسله علی خیل دختر نجیب الله علی خیل سفیر افغانستان در پاکستان و مورد شکنجه قرار گرفتن آن بوسیلهء آدم ربایان بالاتر گرفت. پس از حادثه افغانستان دیپلومات های خود را از پاکستان فراخواند و بازگشت آنان را مشروط به بازداشت و محاکمهء رباینده گان سلسله علی خیل عنوان کرد. پاکستان هم سفیر خود را از افغانستان فراخواند. وزیر امور خارجه پاکستان گفت: اسلامآباد در حال تحقیق کامل درباره این حادثه است و من در این مورد با همتای افغان خود صحبت خواهم کرد. هیچ تصمیمی نباید از روی احساس گرفته شود. وی خواهان همکاری سفیر افغانستان در این رابطه شد.
اینحادثه به این حقیقت مهر تایید نهاد که رهبران ملکی و نظامی تروریست پرور پاکستان حتا به ارزش ها و کود های اخلاقی هم باور ندارند و آنان چنان باتروریزم و اخلاق تروریستی درآمیخته اند که پشت پا زدن به تمامی اصول های بین المللی و روابط مسالمت آمیز و حسن هم جواری هم خمی برابروی آنان آشکار نمی سازد. بنا براین خواستن سفیر دولت افغانستان از اسلام آباد به کابل هم برای آنان چندان اثرگذار نخواهد بود. زیرا اختطاف دختر سفیر بوسیلهء نظامیان پاکستان یک تصمیم آگاهانه بود. این بار آنان خواستند دست به عمل زشت بزنند تا باشد که خشم و انزجار بیشتر حکومت و مردم افغانستان را بیشتر برانگیزند. به گفتهء اندپندنت نیوز تروریستان وابسته به نظامیان پاکستان دختر را به نام دختر کمونیست صدا زده اند. آنان خواسته اند با این صدا به زعم شان این عمل زد انسانی را توجیه کنند؛ اما این سخن نقش پای تروریستان نظامی پاکستان را درراین حادثه خیلی قشنگ به میدان آورده است. بنابراین در این تردیدی باقی نمی ماند که نظامیان پاکستان بخاطر انتقام جویی از سخنان رئیس جمهور افغانستان دست به این عمل زده باشند. آنان خواسته اند تا با این عمل ضد اسلامی و ضد انسانی گرد ها و داغ های شگفتی و حیرت از سیمای عمران خان دست نشاندهء خود را برچینند که در زمان سخنان آقای غنی بر رویش از شرم نشسته بود. درست این زمانی بود که رئیس جمهور غنی برایش گفت ” شما گفته بودید که به صلح افغانستان کمک می کنید و اما برعکس ده هزار تروریست را به میدان های جنگ آوردید،” عمران خان پس از شنیدن این سخن چنان از شرم آب شد که حتا نتوانست سخنرانی خود را درست تنظیم کند. بنابراین در این تردیدی باقی نمی ماند که این عمل شنیع از سوی نظامیان پاکستان صورت گرفته است. نظامیان پاکستان آنقدر حساس و زبون اند که حتا رویکرد های خود را کنترل کرده نمی توانند. چنانکه چند روز پیش عبدالغنی کاکر خبر نگار دویچه وله در کویته پاکستان توسط مردان ناشناس مورد حمله قرار گرفت. بعدتر گزارش شد که گزارش شد که روزنامه نگاران به طور فزاینده هدف حملات شبه نظامیان و همچنین نیروهای حکومتی قرار می گیرند.
به دنبال این تنش ها امرالله صالح تصویری را در صفحهء فیزبوک خود نشر کرد که جنرال پاکستانی را نشان می دهد که تسلیمی صدهزار نیروی پاکستانی را به نیرو های هندی امضا می کند. این تسلیمی زمانی صورت گرفت که با درگیری جنگ میان پاکستان غربی و شرقی در نتیجهء نپذیرفتن پیروزی شیخ مجیب الرحمن از سوی پاکستان غربی، هند مداخله کرد و در نتیجهء حملهء برق آسای نیرو های هندی صدهزار نیروی پاکستانی غافل گیر شدند. این تصویر امضای معاهده ای را نشان می دهد که با امضای جنرال پاکستانی صدهزار نیروی پاکستانی به هند سپرده می شود. این تصویر خشم مقام ها و اعضای جامعهء مدنی پاکستان را برانگیخته است. وزیر اطلاعات پاکستان در واکنش به این تصویر به آقای صالح گفته است که او به ارادهء مردم افغانستان احترام دارد و اما این سخنان گفته های کسانی است که با وارد شدن فشار خود را در مخفی گاه ها پنهان می کنند. میر محمد علی خان نویسنده پاکستانی در واکنش به سخنان امرالله صالح در تویتی نوشت: ۲۰ سال کشور شما در دام قدرتمندترین کشور جهان، آمریکا نشسته بود! و در عرض ۲۰ روز از خروج آمریكا، شما كل افغانستان را به طالبان تسلیم كردید! و شما این جسارت را پیدا کردید که در مورد ارتش ما صحبت کنید؟ کاش این نویسنده دست کم بخاطر ادای دین رسالت انسانی بر کارنامه های سیاۀ نظامیان پاکستان در افغانستان اشاره می کرد. در آن صورت حرف هایش جدی پنداشته می شد. این نویسنده که افغانستان را ناخون افگار یافته است و حتا از این واقعیت انکار کرده است که علت اصلی هجوم امریکا به افغانستان مداخله های نظامیان پاکستان و ساختن ملیشه هایی به نام طالب است که بی نظیر بوتو در سال ۲۰۰۱ درگفت و گو با نشریۀ لوموند پاریس به آن اعتراف کرده است. هرگاه آقای علی خان مروری به کتاب هایی چون؛ مجاهد خاموش نوشتۀ محمد یوسف، طالبان نوشتۀ احمد رشید، آهن پوش نوشتۀ کرنیل امام و کتاب های دیگری از این دست می نمود. مطمین می گردید که جنرالان پاکستانی از حمید گل تا اختر عبدالرحمان، نصیر الله بابر، ضیاالحق و کرنیل امام و دیگران چه جفا هایی در حق جهاد و مردم افغانستان روا داشته اند.
این تنش ها پس از آن اوج گرفت که نیرو های دفاعی و امنیتی کشور به یاری نیرو های مردمی زمین را زیر پای طالبان این ملیشه های پاکستان به آتش بدل کرده اند. نیرو های دفاعی و رزمی افغانستان پس از سازماندهی دوباره به گونهء غیر قابل پیش بینی ضربات محکم را بر ملیشه های پاکستانی وارد کردند. این ً ضربات پیهم کنونی که برای پاکستان و نظامیان آن غیرقابل پیش بینی بود و بر شمار تابوت های فرستاده شده به سوی پاکستان هر روز می افزاید شود و هر روز گراف تابوت کشی رو به بالا می رود که نگرانی های غیر قابل پیش بینی را در پاکستان برانگیخته است. در این روز ها نیرو های دفاعی کشور این قهرمانان مدافع عزت و شرف و آزادی و استقلال و تمامیت ارضی افغانستان در کنار رزم آوران داوطلب ملی چنان زمین را زیر پای طالبان و مزدوران پاکستان به آتش بدل کرده اند که تبلیغات با دهل و سرنای رسانه های مزدور پاکستانی را مبنی بر پیروزی طالبان به چالش کشیده اند. حال که پاکستان ملیشه های خود را در برابر قیام ملی مردم افغانستان عاجز می بیند؛ بیش از هر زمانی وارخطا شده است.
حال پرسش این است که در همچو شرایط حساس و با توجه به درجهء بلند آسیب پذیری افغانستان از سوی پاکستان، این گونه رویکردها بجا و منطقی است یا خیر. این در حالی صورت می گیرد که پاکستان طالبان را در اختیار دارد و آنان در رکاب هزاران نظامی پاکستان و رهبری آنان در افغانستان می جنگند و حالا توانسته اند که در حدود دوصد ولسوالی را در اختیار خود داشته باشند. در این میان گزارش هایی وجود دارد که درپشت این سقوط دستان بزرگانی در کابل و کشور های پاکستان و روسیه و ایران است. آیا گفته می توان که این واکنش ها در واقع شکست سکوت در برابر جنرالان حق ناشناس و مداخله گر پاکستانی است که هرگز در برابر افغانستان و مردمش صادق نبوده اند و نیستند و نخواهد بود. نظر به گزارش های استخباراتی همين اكنون تمام مراكز جلب و جذب و تنظيم اين تروريستان تحت نظارت و مديريت مستقيم لشكر طيبه/جيش محمد/حزب المجاهدين به سركردگى حافظ سعيد ، صلاح الدين، عبدالرحمن مكى و ديگر سازمانها تروريستى به همكارى عبدالله گل پسر جنرال حميد گل، اعجاز الحق پسر جنرال ضيالحق، كرنيل نعمان پسر كرنيل امام، و افسرMI-206 پاكستان به اسم ميجر عابد مشهور به (عابد بهايى) در چندين شهر پاكستان دوباره فعال گرديده اند و جهت تمويل اين گروپ هاى تروريستى موسسه خيريه “فلاح انسانيت” را دو باره فعال ساخته اند و از تمامى كشور هاييكه در عقب ترويج و افراطيت در اين منطقه جهت تعقيب اهداف خود هستند، پول جمع آورى ميكنند. بنا براین سکوت دوامدار در برابر تجاوز پاکستان در افغانستان، جنرالان پاکستانی را برای مداخله در افغانستان بی حیا و پروری تر گردانده است. پس با این حال هرگونه چشم داشت نیک از جنرالان پاکستان در مورد افغانستان، امری زاید و ضیاع وقت است و هرگونه ترحم و گذشت بر جنرالان پاکستانی شبیه ترحم بر پلنگ تیز دندان است که دریدن و پاره کردن و کشتن انسان مظلوم افغانستان به رویکرد روزمرهء آنان بدل شده است. با این هم شماری بدین باور اند که نباید با پاکستان سخت گرفت و با توجه به تراکت ها و تنگدستی های سیاسی حکومت و مردم افغانستان ناگزیرانه با پاکستان از در مصالحه پیش آمد و به گفتهء معروف ” آب داغ را پف پف کرده نوش جان کرد.”
در همین حال شماری بدین باور است که نه، راه را از راهء پلنگ تیز دندان گوشه کرد و متوجه تقویت نیرو های دفاعی و امنیتی افغانستان شد و تا آنان با وارد کردن ضربه های فولادین و کشنده تیغ از دمار ملیشه های پاکستان و نظامیان مداخله گر آن بیرون کنند تا پیش از آنکه خشم مقام ها در اسلام آباد برانگیخته شود و پیشتر از آن با ضربه های کاری گوش های مداخله گر آنان را تاب داد و بر زمین کوبید که حتا مجال آه گفتن را از دست بدهند.
رویایی لفظی رئیس جمهور غنی با عمران خان نخست وزیر پاکستان اولین رویارویی لفظی میان رهبران دو کشور در یک نشست بین المللی در نوع خود بی پیشینه بود و است. این رویارویی از شدت خشم و حوصله مندی و جدیت مردم افغانستان پرده برداشت. این رویایی لفظی در واقع خشم درونزای چهل سالهء مردم افغانستان بود که با فریاد های خشم آلود و پر از عصبانیت از زبان رئیس جمهور افغانستان چون مشتی آهنین بر فرق صدراعظم و نظامیان تروریست پرور پاکستان وارد شد و بر برج و باروی کاخ اسلام آباد لرزه افگند. این سخنان در واقع خشم ملتی را در برابر رهبران تروریست پرور پاکستان و تمامی کشور هایی به نمایش گذاشت که با حمایت از تروریستان و گروههای تروریستی و تمویل و تجهیز و آموزش آنان از چهل سال بدین سو زمین خدا را زیر پای مردم افغانستان به آتش بدل کرده اند. سخنان آقای غنی در واقع انفجار خشم و توفان نفرت و موج عصیان بود که به مثابهء ندای قلب های غوطه در خون مردم افغانستان، یک باره از زبان آقای غنی بیرون شد و چون راکت بر گوش های حقیقت ناشنو و چشمان باطل بین رهبران نظامی و سیاسی پاکستان اصابت کرد. مردم افغانستان امیدوار اند که این تکانه ای باشد که خشم و انزجار مردم پاکستان را برضد رهبران نظامی و سیاسی تروریست پرور آن برانگیزد و به انفجاری بدل شود که رهبران تروریست پرور پاکستان را نیست و نابود کند تا باشد که جهان برای همیش از شر تروریزم رهایی پیدا کند. حمایت از سخنان آقای غنی به مثابهء ندای حق طلبانهء مردم افغانستان در واقع پشتیبانی از حقیقت و عدالت در برابر حامیان تروریزم و نظامیان تروریست پاکستان است. پس بر انسان های پاک و عدالت خواهء جهان است تا به این فریاد های حق طلبانهء مردم افغانستان لبیک گفته و خشم و نفرت شان را برضد رهبران سیاسی و نظامی پاکستان ابراز کنند تا باشد که درخت عدالت در جهان شکوفا و بارور شود و حامیان تروریزم این شب پرستان و شب پاسداران تاریخ هرچه بیشتر ذلیل و زبون و بدنام تر شوند. یاهو