افغانستان بیش از هرزمانی در حال تبدیل شدن به بزنگاه و مرکز رقابت هند و پاکستان است و در این میان چین به کمک پاکستان در بازی منطقه ای خود دست بالاتر پیدا می کند و افغانستان را در خواب غنیمت خود حساب کرده است. هرچند پیش از این نیز هند و پاکستان برسر افغانستان درگیر بودند و اما پس از پیروزی طالبان در افغانستان به کمک مستقیم پاکستان رقابت میان هند و پاکستان افزایش یافته و معادله های جدید سیاسی و نظامی و اقتصادی در حال شکل گیری است.
پس از پیروزی طالبان در عین آنکه رقابت میان هند و پاکستان افزایش یافته است. همزمان به آن معادلۀ زد و بند های سیاسی در سطح جهان نیز در حال عوض شدن است و در این معادله پاکستان، روسیه، ایران و چین در نقش حامیان طالبان و فرانسه، انگلیس، امریکا و هند در نقش مخالفان طالبان هر یک به نحوی برسرافغانستان در برابر یکدیگرمصروف مانور هستند؛ اما پس از تصرف کابل بوسیلۀ طالبان معادله های سیاسی در سطح منطقه وجهان عوض شده است و بازی در مورد افغانستان معادله های جدیدی را در حال رقم زدن است. در این معادله پاکستان بحیث حامی درجه یک نظامی و سیاسی طالبان گوی سبقت را ربوده و بیش از هر کشوری خسم هندوستان را برانگیخته است؛ زیرا هند می داند که هدف اصلی از جنگ نیابتی اسلام آباد در افغانستان رسیدن به عمق استراتیژی اش در رقابت با هند است. از این رو گفته می توان که بعد از این افغانستان بیش از هر زمان به مرکز رقابت هند و پاکستان بدل خواهد شد.
پاکستان که حامی سنتی طالبان است. به گفتۀ مقام های ارشد پاکستان چون؛ سرتاج عزیز و وزیر داخلۀ کنونی آن تمامی سهولت های صحی و رفاهی برای آنان فراهم کرده است؛ نه تنها این پاکستان ده ها پایگاه های نظامی تروریست پروری برای آنان ساخته و بیشتر از بیست سال آنان را تمویل و تجهیز کرده و نظامیان آن برای بیش از هفتاد گروۀ تروریستی فعال در پاکستان آموزش داده است. سفر بی موقع و شتاب زدۀ فیض حمید به کابل در روز های آغازین حاکمیت طالبان پرده از راز های ناگشودۀ آی اس آی در افغانستان برداشت و تشت رسوایی آن را به زمین افگند. از این رو گمانه زنی هایی وجود دارد که سفر غیرمترقبه و ناهماهنگ او با نظامیان پاکستان به کابل سبب اختلاف گردید که سبب برکناری او شد و ندیم انجم بجایش مقررش گردید.
حال پاکستان با توجه به سرمایه گذاری هایی که برای طالبان نموده است، از آنان خواست هایی دارد که باید در ازای آن سخاوت های نظامیان آن باید طالبان به آنها بپردازند. در میان فهرستی از خواست های پاکستان چون؛ جلوگیری از فعالیت های طالبان پاکستان از افغانستان، ممانعت از فعالیت های جدایی طلبان بلوچ فعال در افغانستان و در کل ضربه زدن برمنافع هند از افغانستان در راس اهداف پاکستان قرار دارد. در آخرین تحلیل معنای عمق استراتیژی پاکستان در افغانستان استفاده از کوه های بلند افغانستان در صورت درگیری اسلام آباد برضد هند و هم داشتن عقب جبهۀ امن تفسیر شده است.
گفتنی است که پاکستان تا کنون چهار باربا هند جنگیده است و در هر سه بار شکست خورده است. نخستین درگیری میان هند و پاکستان در سال 1947 صورت گرفت. در ابتدا نیرو های ملیشه ای پاکستان تا مظفرآباد کشمیر پیشروی کردند و در اگست 1948 میان دو کشور آتش بس برقرار شد و در نتیجۀ این جنگ دو سوم کشمیر بدست هند افتاد؛ ولی در زمان تقسیم بخش کمی از کشمیر به پاکستان رسید. درگیری دوم در سال 1965 در زمان جنرال ایوب صورت گرفت و پاکستان تا اخنو و جامو پیشروی کرد؛ اما نیروی هوایی هند پاکستان را عقب زد و پاکستان وادار به آتش بس گردید.جنگ سوم میان دو کشور در سال 1971 واقع شد.
این درگیری پس از انتخابات پاکستان در سال 1971 پس از پیروزی شیخ مجیب الرحمان در بنگله دیش میان دو کشور درگرفت وبالاخره هند به دفاع از ببگله دیش برخاست و در حدود صدهزار سرباز پاکستانی تسلیم هند شد و پاکستان با قبول شکست افتضاح بار اعلام آتش بس کرد. آخرین جنگ میان دو کشور در سال 1999 درگرفت که به جنگ گارگیل معروف است. پاکستان پس از دو ماه درگیری شدید میان دو کشور دراثر فشار بین المللی نیرو های خود را از کارگیل بیرون کرد. پاکستان در بیشتر این جنگ ها از نیرو های ملیشۀ اسلامی برضد هند استفاده کرد؛ اما این تلاش هایش هیچ گاهی به موفقیت نینجامید.
شکست های افتضاح بار نظامیان پاکستان از دست هندی ها سبب شده تا پاکستان بدترین جنگ نیابتی را با هند آغاز کند و دیروز نظامیان پاکستان از مجاهدین و امروز از وجود طالبان سود می برد.
در میان فهرستی از خواست های پاکستان از طالبان آتش بس و مصالحه با طالبان پاکستان و ممانعت از فعالیت های آنان برضد پاکستان ممانعت از فعالیت های حزب برضد چین و تمرکز به هند از نخستین خواست های نظامیان آن کشور گفته شده است. چنانکه چند روز پیش عمران خان ابراز امیدواری کرد که طالبان افغانستان میان حکومت پاکستان و طالبان پاکستانی میانجیگری کنند؛ هرچند طالبان افغانستان به پاسخ خان چیزی نگفتند و اما طالبان پاکستان هرنوع آتش بس باحکومت پاکستان را رد کردند؛ اما عمران خان در موجی از تردید با عطش سیراب ناپذیر برای طالبان کمپاین می کند و جهان را برای شناسایی طالبان فرامی خواند و تاکید می کند که باید به طالبان فرصت داده شود و بجای طالبان کچکول در دست گرفته و برای آنان گدایی می کند. چنانکه از بنیاد بل گیتس تقاضای کمک به افغانستان را کرد. چقدر می توان به دست خیر و فراخوان زمامداران کشوری برای افغانستان باور کرد که از نیم قرن بدین سو دستان شان تا آرنج در خون مردم افغانستان دخیل است. هرگاه زمامداران پاکستان در مورد افغانستان نیات نیک می داشتند، از مداخله های پیهم در امور افغانستان خودداری می کردند؛ به یقین که افغانستان نه تنها شاهد ظهور طالبان و تهاجم امریکا امریکا می بود؛ بلکه مردم آن فرصت تجلیل از قربانی هایی را پیدا می کردند که با شکست ارتش سرخ به آن دست یافته بودند و امروز بجای افغانستان وحشت زده و افتاده در فقر و هزاران دشواری، بحیث کشوری با غرور و دارای اقتدار سیاسی شاهد ثبات و شگوفایی می بود و جایگاۀ عظیمی در میان کشور های منطقه می داشت.
بنا براین تلاش های پاکستان برای کمک به ثبات افغانستان، تلاش سیاسی و استخباراتی است و مصداق ” کاسه در زیر نیم کاسه ” را دارد. زیرا پاکستان کشوری است که پس از جدایی از نیم قاره با افغانستان بر سر خط دیورند و با هند بر سر جمو و کشمیردر اختلاف بوده است. با به پیروزی رسیدن طالبان در افغانستان امید های تازه ای در افکار نظامیان پاکستان گل کرده است و اما هنوز اوضاع افغانستان پیچیده است، طالبان درحد اتخاذ تصمیم های بزرگ با اسلام آباد نیستند و از این رو آیندۀ طالبان با اسلام آباد هم آنقدر روشن نیست. از سویی دیگر در شرایط کنونی رقابت پاکستان با هند و عکس العمل سنتی از سوی پاکستان برضد هند خیلی هزینه بردار است و پاکستان در موقعیتی نیست که بتواند، باهند از در رقابت نظامی پیش آید؛ زیرا نیرو های نظامی هند به مراتب قویتر ازپاکستان است. از این رو پاکستان با استفاده از ملیشه های لشکر طیبه و سپاۀ محمد و طالبان و ده ها گروۀ تروریستی دیگر با جنگ نیابتی هند را ضربه می زند. حال که امریکا از افغانستان رفته و طالبان می توانند، ابزار خوبی دردست پاکستان برضد هند باشند. هند در موقعیت ضربه گیرغرب قرار دارد و پاکستان در موقعیتی است که هند نمی تواند، با تغییر استراتیژی در پیوند به افغانستان کاری کند. از سوی دیگر هند پس از طرح ” جادۀ ابریشم نوین” با فشار های چین رو به رو است. این بازی در مقیاس بزرگ ادامه خواهد یافت و اهمیت استراتیژیک هند آسیب پذیرخواهد شد. در نتیجۀ ائتلاف پاکستان و چین مانع بر سر راۀ استراتیژیک هند خواهد بود. هند در گذشته در صف اول کمک های انسان دوستانه به افغانستان بود؛ اما حالا زمان تغییر کرده است. جایگاه امریکا پس ازخروج نیرو هایش ازافغانستان در این معادله نیز آسیب پذیر گردیده است. زیرا کمک هایی که امریکا زیر نام تروریسم به پاکستان نموده، خلاف میل هند بوده است.
با از بین رفتن وضعیت خودمختاری در کشمیر اوضاع افغانستان پیچیده ترشده و پاکستان می خواهد که هند فرمان خودمختاری کشمیر را امضا کند و شاید هم پاکستان حل کشمیر راحل دیورند در افغانستان موکول نماید. اما هند موضوع کشمیر را دو جانبه میان هند و پاکستان خوانده و مخالف مداخلۀ امریکا است. بنا براین نزدیکی امریکا با موضوع کشمیر سردی روابط دهلی و واشنگتن را در بر دارد. این در حالی است که امریکا از هند انتظار بزرگ تر و نقش کلانتر را دارد. از همین رو است که امریکا در رابطه به نقض حقوق بشر در کشمیر سکوت کرده است. این سبب آزرده گی پاکستان شده است. در حالی که امریکا برای رقابت با چین نیاز شدید به پاکستان دارد و سکوت امریکا در مورد کشمیر سبب شده آزرده گی عمران خان شده است. در حال حاضر عقربۀ سیاست امریکا برضد چین در حرکت است و بار ها مقام های ارشد این کشور پیش گیری از برتری جویی های اقتصادی چین و بلند پروازی های تسلیحاتی روسیه را مهم تر ازمبارزه با تروریزم می دانند.
چنانکه اکنون هم پوتین امریکا را متهم به حمایت از داعش کرده و از انتقال آنان از سوریه و عراق به افغانستان سخن می گوید. امریکا برای مقابله با چین و روسیه نیاز شدید به هند دارد تا در برابر تهدید چین به گونۀ مشترک مقابله کنند. دشمنی هند با چین، دهلی را به یک متحد قابل اعتماد واشنگتن بدل کرده است. در همین جال پس از سقوط کابل به دست طالبان دلگرمی بیشتری میان اسلام آباد و پیکن بوجود آمده است. چنانکه طالبان جنگجویان اویغور را از منطقهای در نزدیکی مرز افغانستان با چین بیرون کردهاند؛ حرکتی که به گفته نشاندهنده همکاری بیشتر بین بیجینگ و طالبان است. جنگجویان اویغور که در داخل افغانستان جابهجا شدهاند، اعضای حزب اسلامی ترکستان هستند؛ گروه افراطی اویغوری که چین آن را مسبب ناآرامی در ولایت غربی سینکیانگ می داند. طالبان به ا در گروه در دهه ۱۹۹۰ اجازۀ فعالیت دادند. چین اما از طالبان خواسته است که هر گونه ارتباط با این جنگجویان را قطع کنند.
مشکلات پاکستان با افغانستان بیشتر از هر کشوری است و اختلافات مرزی میان دو کشور در سال های اخیر افزایش یافته است و بعید به نظر می رسد که در دورۀ طالبان از شدت تنش های سرحدی کاسته شود. ممکن پاکستان با آوردن فشار های تدریجی و حساب شده بر طالبان به تدریج به اهداف خود تا رسیدن به عمق استراتیژی اش در افغانستان نزدیک شود؛ اما با توجه به احساسات ضد پاکستانی در داخل افغانستان احساس همدردی باهند در حال افزایش است. این می تواند، برگ برنده در دست هند باشد. طالبان و پاکستان در میان مردم افغانستان جایگاهی ندارند. از سویی هم اقتصاد پاکستان در حال متلاشی شدن است و این کشور بخاطر حمایت از گروه های تروریستی در فهرست خاکستری «گروه ویژه اقدام مالی» یا FATF قرار دارد و در این اواخر از سوی امریکا نیز تحریم شده است. پاکستان بخاطر حمایت اش ازگروه های تروریستی اعتبار خود را در جهان از دست داده و هرروز منزوی تر می شود. هرچند در پاکستان عمران در ظاهر خان نخست وزیر است و اما تصمیم های مهم و راهبردی در پیوند به افغانستان و هند و جمو و کشمیررا نظامیان آن می گیرند. پاکستان به کشور منزوی ای تبدیل شده است که دوستان بین المللی آن در نشست های جهانی در رابطه به موضوع کشمیر طرف هند را می گیرند.
هرچند پاکستان در سطح منطقه ای توان رقابت با هند را ندارد و اما یپس از فرار غنی و وارد شدن طالبان به کابل پاکستان نسبت هند دست بالاتری در افغانستان پیدا کرده است و هند تنگ دست و حتا آسیب پذیر شده است که از آن به عنوان “ضربه گیر غرب” تعبیر شده است. در شرایط کنونی هند قدرت ضربه زنی بر پاکستان را در سطح منطقه و جهان بیشتر دارد؛ زیرا پاکستان بحیث یک کشور تروریستی تحت تعزیرات و تحریم های جهانی قرار گرفته و در سطح جهانی بدنام شده است. این برای هند فرصت می دهد تا با استفاده از روابط خود با کشور های جهان بویژه امریکا با قرار گرفتن در کنار نیرو های مقاومت برضد طالبان دست به عمل بزند. حالا طالبان در داخل با داعش رو برو اند و بخاطر تمامیت خواهی ها و جنایات شان در پنجشیر با نیرو های مقاومت سخت تر از داعش درگیر اند. احتمال دارد که هند به جبهۀ کشور های حامیان مقاومت بیشتر نزدیک شود. از سویی هم هند می تواند، از طریق جبهۀ کشور های حامی نیروی های مقاومت، از یک طرف فشار بر طالبان و حامیان پاکستانی آن را افزایش بدهد و از سویی هم با حمایت صرف نیرو های احمد مسعود مشت کوبنده ای بردهن طالبان و نظامیان پاکستان وارد کند. در این صورت افغانستان بار دیگر شاهد ادامۀ جنگ داخلی و میدان جنگ های نیابتی خواهد شد. حال برطالبان است تا از تمامیت خواهی و امارت خواهی پایین آمده و حاضر به تعامل با مردم افغانستان و واقعیت های جهانی شوند و تن به نظام مردم سالار در افغانسان بدهند تا مردم افغانستان به آینده امیدوار شده و مطمین شوند که حق تعیین سرنوشت خود را پیدا کرده اند. یاهو
امکان ثبت دیدگاه وجود ندارد.