ساقی بریزباده که امشب ، شب منست چشمی گشا وبین که یاران بامنست
یاران صاف دل ، یادگارمیهن است بی یار وبی دیار، کجا کیف بامنست
مستی سزد مرا که یاران بامنست
گویم سخن زدل چوبینم عزیز دل هرچند زخسته دل نخروشد نهاد دل
ناید به شعرآنچه براید زسوز دل دارم سخن به دل ، بجویم انیس دل
حالی کنم از دل خسته ، مراد دل
مهجور میهنم ولی قرب دوستان یاد آورد زشوروزمستی به بوستان
بینم درین میان ، صدها گل جوان بشگفته اند همه ، زفرهنگ باستان
تحسین به آن که پرورید ، اینچنان
مام وطن زدوری فرزند خود پریش افسرده بود با دل نارام و ریش ریش
آمد بشارتی که فرزندش بود به پیش خوشنود گشت وبگفتا چنین به خویش
راحت شدم ز طعن حاسدان همیش
امشب به افتخارجوانان هم وطن دارم ستایشی ، زفرزند بی وطن
درعالم فراقت وغربت از وطن دلشاد کرد همت شان مادر وطن
باید که سرکشید، می بخاطروطن
کی سازوسوزعشق رها میکند مرا کی عقل ناتوان شفا می کند مرا
رنجهای روزگار تباه میکند مرا امید به نسل نو، به پاه میکند مرا
قلبم برای این نسل نداء مکند مرا
این نسل سرفراز، آراسته به علم تقدیربایدش که میرود به راه علم
پویان و کنجکاو، بدست آورد علم رازترقی کشور، بیآبد زراه علم
با جهل در ستیزوبایستند کنارعلم
برخیزد ازمیان همین نسل علم جو انسان حق شناس وجوانان رزمجو
پایان دهند به حیله وافکارکینه جو یابند طریق تعالی مردم به جستجو
باید سپرد وطن به جوانان صلح جو
یاران مگر”عنایت”ی نصیب مابود گر نسل علم جو به ما راهگشاه بود
بنیاد جهل ، به نورمعارف فنا بود یعنی که شب زفییض سحرصبح مابود
جوانان برگشت مرغکان به چمن کام مابود
میرعنایت الله سادات جون 2022