میرزا فقیر احمد خان پنجشیری یکی از یاوران نزدیک شاه امانالله خان و از جمله مشروطهخواهان محبوب افغانستان بود که مانند دهها روشنفکر وطندوست دیگر قربانی استبداد نادرخان جلاد گردید. او تا آخر عمر از شخصیتهای صادق و وفادار به ملت و اندیشهاش بود که همیشه بیباکانه برای عقاید انسانی و مترقیاش میرزمید.
او تحصیلاتش را در هندوستان به اتمام رسانید و در عصر امانی رییس جنگلات و مدتی هم به سمت سر کاتب در سفارت افغانستان در روسیه گماشته شد.
فقیر احمد خان مدتی در سفارت افغانستان در مسکو وظیفه داشت که میان او و هاشم خان (برادر نادرخان و سفیر افغانستان در مسکو) مخالفت شدید بروز نمود. زندهیاد میرغلام محمد غباردر اثر ماندگارش «افغانستان در مسیر تاریخ» (جلد دوم، صفحه ۶۷) درین باره مینویسد:
«این جوان آراسته و تحصیلکرده جزء حلقۀ سیاسی میر سید قاسم خان بود. وقتی که او سرکاتب سفارت افغانستان در ماسکو بود، مورد توهین محمد هاشم سفیر قرار گرفت و با آتش تفنگچه جواب این اهانت را داد، ولی بدبختانه یکنفر کوریر افغانی که خودش را بین فقیر احمد خان و محمد هاشم خان حایل ساخت، ازین گلوله بیافتاد و چشم از جهان پوشید، در حالیکه محمد هاشم خان بسرعت فرار کرده بود.»
فقیر احمد خان زمانیکه از مسکو به وطن بازگشت، از سوی شاه امانالله خان به حیث رییس جنگلات مقرر شد که تا دم مرگش در این پست باقی ماند.
میرزا فقیر احمد خان پنجشیری از مبارزان نجیب تاریخ ما
خبر اعدام میرزا فقیر احمد خان پنجشیری و یارانش با انبوهی از دروغ و بهتان در مورد این شخصیتهای برازنده وطن ما به تاریخ ۲۵ سنبله ۱۳۱۲ در روزنامه دولتی «اصلاح» به نشر رسید.
در دوره سیاه نادر شاه که هاشم خان خونخوار صدراعظم بود، میرزا فقیر احمد خان با جمعی از دوستان و همفکرانش دستگیر و روانه زندان شدند.
هاشم خان چون عقده عمیقی نسبت به فقیر احمد خان در دل داشت و اینک که وی صدراعظم و فقیر احمد خان در بند بود از فرصت استفاده نمود و بدون هیچ نوع محاکمه حکم اعدام وی را صادر کرد.
غبار در صفحه ۶۷ جلد دوم «افغانستان در مسیر تاریخ» در باره اعدام این جوان برومند و وطندوست مینویسد:
«روزیکه نادرشاه فرمان اعدام ولیخان و چند نفر دیگر را بصدارت ارسال نمود، نام فقیر احمد خان جز فهرست اعدام شوندگان نبود، محمد هاشم خان همینکه فهرست را بخواند و امر اجرای فرمان بداد، مجددا فهرست را بخواست و گفت: نام یکنفر فراموش شده. آنگاه بقلم خود نام فقیر احمد خان را بنوشت و بفرستاد.»
«محبوسین سیاسی ارگ حکایت میکردند که وقتی صدای زندانبان ارگ بلند شد که فقیر احمد بیاید، فقیر احمدخان بایستاد و لباس و دستارش را وارسی نمود، آنگاه با بیاعتنایی و زهرخند مستهزیانه برآمد و در حلقۀ کشندگان و کشته شوندگان داخل شد. و الحاصل این پنج نفر یکی پی دیگری بدار آویخته شدند.»میرزا فقیر احمد خان پنجشیری از مبارزان نجیب تاریخ ما
و بدینصورت این مرد مبارز به تاریخ ۲۴ سنبله ۱۳۱۲ (۱۶ سپتامبر ۱۹۳۳) یکجا با محمد ولی خان دروازی، جنرال غلام جیلانی چرخی، میرزا محمد مهدی خان قزلباش و جنرال شیر محمد خان چرخی پس از شکنجه فراوان در زندان دهمزنگ کابل اعدام و جسدش به پدر پیرش سپرده شد.
دوران سیاه نادری و هاشمخانی، عصر قتلعام اصیلترین فرزندان وطن ما بود. شعار نادر سفاک بود که «در بین میلیونها نفوس افغانستان، موجودیت چندصد نفر جوان تحصیلکرده ارزشی ندارد» («افغانستان در مسیر تاریخ»، جلد دوم، ص۱۲۶) به همین دلیل صدها روشنفکر آزادیخواه و میهندوست چون غلام نبی خان چرخی، خواجه هدایتالله خان، مولاداد هزاره، محمدعظیم منشیزاده، عبدالرحمن خان لودین، فیض محمد خان، سرور جویا، تاج محمد خان پغمانی، علی اکبر خان غندمشر و دیگران زندانی، شکنجه و اعدام شدند.
اما امروز جمعی از به اصطلاح «روشنفکران» شوونیست و گندیدهفکر از نوع اسماعیل یون، حمیدالله فاروقی، انوارالحق احدی و دیگران با بیشرمی میکوشند نادرخان پلید را از زبالهدان تاریخ بیرون نموده منحیث «نجات»دهنده افغانستان قهرمان بتراشند. اینان در قدم اول به خون پاک و نجیب روشنفکران فوقالذکر پاگذاشته مرتکب خیانت تاریخی میشوند. نادرخان که طی توطئهی استعماری انگلیسها قدرت را غصب نموده افغانستان را از وجود عناصر آگاه، میهنپرست و مردمی پاکسازی کرد، از خاینان تاریخ ماست، پس هرانکس که زیر هر نام و بهانهای میکوشند از او فرشته بتراشند، همسان حامیان حبیبالله کلکانی و راه پرجهل او شرمسار تاریخ باقی خواهند ماند.
افغانستان نه با پرچم مندرس و راه پرخیانت نادری و هاشمخانی و حبیبالله کلکانی، بلکه با ادامه بیتزلزل راه و هدف والای فقیر احمد خانها، جویاها، عبدالخالقها، سیدکمالها، لودینها، چرخیها، دروازیها، محمودیها و هزاران قهرمان گمنام این سرزمین میتواند به شاهراه عدالت، آزادی و شکوفایی راه یابد.