واژه شناسی MORPHOLOGY
واج یا واگ یا واژ شکل اوستایی آن Vach و نیز Väocat هندی باستانی و سنسکرت آن Vach وViväkti در پهلوی واژک شده است به معنی سخن و آنچه که انسان برای گفتن ادا می کند.
ریشه شناسی واژه کلمه: الکلمه عند النحاه اللفظ الداله علی معنی
این واژه از زبان سامی به زبان عربی آمده و به معنی سخنی که معنی داشته باشد. پیش از آن که به شناسایی یا تعریق واژه بپردازم ، خاطر نشان می سازم تعریفی که در کتاب های ادبیات یشین آمده است ، که لفظ با معنی را کلمه گویند از قاموس دستور زبان امروزی برداشته شده است. مفهوم واژه و ارایه تعریفی کارآمد از آن کار سادهای نیست و دشواری این کار از تحلیل سادهترین دادههای زبانی آشکار میشود، هرچند اهل زبان به طور شمی مفهوم واژه را میشناسند و از این واحد ساختاری در تولید جملهها (نحو) استفاده میکنند.
اصطلاح واژه را میتوان در دو مفهوم به کار برد: یک مفهوم آن صورت انتزاعی و ذهنی است که در نظام درونی زبان قرار دارد، و مفهوم دیگر آن به کاربردهای مختلف بر اساس ضرورتهای نحوی باز میگردد که از آن با عنوان صورتواژه word-form یاد میشود. مجموعه واژههای ذهنی را در مطالعات زبانشناختی نوین، واژگان lexicon مینامند و به هریک از آنها تکواژ قاموسی lexeme میگویند.
واژگان lexicon صرفاً فهرست واژههای زبان نیست بلکه اطلاعاتی را نیز از نظرگاههای گوناگون در مورد واژهها در بر میگیرد که عبارتاند از:
1. از نظر آوایی]/واجی[: واژه یک ساخت آوایی است که از یک یا چند هجا تشکیل شده، دارای یک تکیه است و در آغاز و پایان آن یک درنگ وجود دارد، یعنی میتوان در آغاز و پایان آن سکوت کرد. در آواشناسی و واجشناسی ساختار و الگوی نظاممند صداها در زبان انسانی را مطالعه میکنند. اطلاعات واجی نشاندهندهی چگونگی تلفظ واقعی واژه در گفتار است.
2. از نظر نحوی: که در آن ساختار درونی جملات و روابط میان اجزای درونی آنها مورد بررسی قرار میگیرد. برای نمونه در زبان فارسی فارسیزبانان میدانند پس از حرف اضافه “به” گروه اسمی قرار میگیرد مانند: به ادریان گفتم ، به تو می گویم ، به خدا راست می گویم.
3. از نظر معنایی: عبارت است از یک واحد معنایی که بر یک یا چند مفهوم دلالت دارد. معناشناسی … ماهیت معنایی واژگان منفرد و معنای واژگان گردآمده در گروهها و جملات را بررسی میکند. برای نمونه واژه برادر هم در معنای نسبی و در معنای عام معنوی، یا واژه میش که معنای مؤنثی از آن متبادر میشود و قوچ معنای مذکری.
4. از نظر املایی: عبارت از وحدت املایی است، به این معنی که در نوشته معمولاً فاصلهای در دو طرف آن رعایت میشود.
5. از نظر کاربرد شناختی: که در آن استفاده از واژگان (گروهها و جملات) در بافت بالفعل کلام بررسی میشود. برای نمونه واژه کاکا که علاوه بر کاربرد نسبی آن در عبارتی همچون “برو، کاکا بانی ماره !“ کاربردی عتابآمیز دارد.
6. از نظر ساخت صرفی: که موضوع اصلی بحث ما است، تمامی اطلاعات مربوط به ساخت و سازههای تشکیلدهندهی واژهی غیربسیط را در بر میگیرد. برای نمونه واژه دانشگاه /dânešgâh/ از سازههای /dân/، /eš/ و /gâh/ تشکیل شده است. به هریک از این سازههای تشکیلدهنده واژهی غیربسیط تکواژ morpheme میگویند. به عبارت دیگر تکواژ کوچکترین سازهی معنادار یا نقشدار واژه است.