یا رب دگر مده به کسى تیره بخت ما
وین روزگار تلخ و شبستان سخت ما
در خارزار و شوره زمین عمر ما گذشت
کفش است پینه پینه و کرباس رخت ما
بر چوكىِ عذابم و بر سر کلاه غم
من پادشاه خویشم و این تاج و تخت ما
پاییز شد مجوى به باغ دلم بهار
جز برگ زرد نیست دگر در درخت ما
صد ماه و آفتاب بکار است اى زراب