کابل یکی از قدیمیترین شهرهای دنیا با قدمتی ۵۰۰۰ ساله میباشد. واژه “کابها” (به انگلیسی: Kubhā) در حدود ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح در ریگودا و اوستا یاد شدهاست که از دریای کابل یاد کردهاست. ریگودا این شهر را با عنوان شهری ایدئال تحسین میکند و تصویری از بهشت در کوههای آن مجسم شدهاست. نظریههای دیگری اظهار میکنند که این شهر در بین ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح تشکیل شدهاست. جایی که کابل واقع شدهاست، پیش از آن که توسط امپراتوری پارسها، هخامنشیان فتح شود بخشی از امپراتوری مادها بودهاست. مرجعی به نام “کابورا” وجود دارد که بهواسطه فرمانروایان امپراتوری هخامنشی (داریوش بزرگ، داریوش دوم و داریوش سوم) تألیف شده، که بعدها پایهای برای استفاده نام کابورا (Κάβουρα) توسط بطلمیوس شد.
آنجا مرکز مزدیسنا بود که بعدها با آیین بودا و آیین هندو همراه شد. اسکندر مقدونی این شهر را بعد از غلبه بر امپراتوری هخامنشیان در ۳۳۰ پیش از میلاد تجسس کرده بود اما هیچ نگارشی از آن ثبت نشد. این ناحیه پیش از اینکه به دست شاهنشاهی مائوریا بیافتد، قسمتی از امپراتوری سلوکیان محسوب میشد.
در دومین سده پیش از میلاد دولت یونانی بلخ کابل را از ماوریان گرفته به تصرف خویش درآورد. پس از آن زیردستان آنها امپراتوری هندویونانی شهر را در اواسط سده دوم پیش از میلاد به دست خود گرفتند. باختریها شهر پاروپامیز را نزدیک کابل بنیاد کردند، اما در سده اول پیش از میلاد این شهر به ماوریان افتاد. سیتیها (سکاها) در اواسط دهه اول پیش از میلاد هندویونانیها را از شهر بیرون انداختند اما ۱۰۰ سال بعد با روی کار آمدن شاهنشاهی کوشان شهر را از دست دادند.
مطابق به تاریخنویسان، نام سانسکریتی کابل کمبوجه میباشد. این نام در نوشتههایی باستانی در کوفس و کوفن ذکر شدهاست. در سده هفتم پس از میلاد ژوانزونگ این نام را به عنوان کاف (به انگلیسی: Kaofu) بررسی کرده بود و اعلام کرد که این به خاطر لقب یکی از چهار قبیله یوئهژی است که آنها در اوایل مسیحیت در طول کوههای هندوکش به سوی دره کابل مهاجرت کرده بودند این شهر توسط شاهنشاه کوشان، کوجولا کادفیزس در سال ۴۵ میلادی فتح شد و جزو مایملاک امپراتوری کوشان تا اواخر سده سومین پس از میلاد محسوب میگردید.
در اطراف سالهای ۲۳۰ پس از میلاد، کوشانیها توسط شاهنشاهی ساسانی شکست خوردند و به همراه با هم بیعتهای ساسانی معروف به هندو-ساسانیان تبدیل شدند. در دوران ساسانیان، شهر با نام «کاپول» در خط پهلوی نامیده میشد. در ۴۲۰ میلادی هندو-ساسانیان توسط قبیله خیانیان که با نام «کیدارایتز» نیز شناخته میشدند، به بیرون رانده شدند که پس از آن در ۴۶۰ با هیاطله تبدیل شدند. آنجا به بخشی از باقیمانده پادشاهی آشینا از کابل و کاپیسا که با نام کابلشاهان نیز شناخته میشود، تبدیل شد.
ترکهای کابل که آنزمان برای چند نسلی کابل را اداره میکردند با هندوها دیوار بزرگ دفاعی را در اطراف شهر به علت محافظت از مهاجمان آینده ساختند. این دیوار تا به امروز باقیمانده و همچنین به عنوان یک ساحه تاریخی شناخته میشود.
حمله مسلمانان
در سال ۸۱ هجری وقتی مسلمانان به شهر حمله کردند، شهر را از طرف دهمَزنگ شگافتند، مسلمانان عرب فاتح شدند و شاه کابل به گردیز رفت ولی بزودی دوباره کابل را بدست آوردند. پس از آن کابل شاهیان ۲۳ بار با اعراب جنگیدند. در بعضی مواقع که ناتوان میگردیدند باج را قبول مینمودند. بدین ترتیب تا سقوط امپراطوری اعراب کابل را در حفاظت داشتند. پس از شکست امویان توسط عباسیان حکمرانهای افغانی وابسته با اعراب در کشور بسر اقتدار آمدند. پس از دولتهای صفاری و طاهری نفوذ اعراب از کشور کم شده رفت اداره کابل نیز به دست حکمرانان محلی افتاد؛ و کابل از شهرت افتاد.
مقارن ضعف صفاریان از کوهستان شرقی کابل یک قوم دیگر بنای سلطنت را در کابل گذاشت که سرکردهشان را کالاله میگفتند و تا به عصر غزنویان باقی بودند، تا اینکه در سال ۳۴۴ ه.ق ضمیمه سلطنت غزنوی شد. با شروع سلطنت غزنویان شهر غزنه بتدریج اهمیت یافت و کابل عقب ماند. در لشکرکشیهای چنگیز کابل نیز دستخوش چور و چپاول گردید.
معماری و شهرسازی کابل بسیار زیبا و دقیق است و یکی از شهرهایی است که علیرغم قدمت بسیار، حساسیت زیادی در شهرسازی آن به کار رفتهاست.
بعد از آن کابل بدست تیمور و حکمداران او بود تا آنکه دولت تیموری هرات قوت گرفت. بعد از سقوط تیموریان، بابر در اینجا مستقر گردید و کابل دوباره رونق یافت و تا سال ۹۲۳ پایتخت بود و به تعمیر و آرایش آن پرداخت. بابر به کمک مردم این شهر، هندوستان را فتح کرد و پایتخت خود را از کابل به آگره نقل داد و کابل مرکز ولایت شد. آرامگاه این پادشاه هم در همین شهر است.
وقتی که سلطنت به احمدشاه درانی رسید، وی توجه به کابل نمود. وی در سال ۱۱۴۴ امر احداث یک دیوار بزرگ را در شهر داد. این دیوار در ظرف ۴ ماه آباد گردید. تیمورشاه پس از تنظیم قندهار در سال ۱۱۹۵ ه.ق کابل را پایتخت ساخت و از آن تاریخ تا امروز کابل مرکز و پایتخت افغانستان است.
کابل یکی از قدیمیترین شهرهای دنیاست. در کتاب مقدس ویدا به نام کبه Kabha و در پارچههای اوستا از آن به نام کوبها Kobaha یاد میشود. نویسندگان کلاسیک یونانی آن را کوفن Kophen یا کوفس Kophfs و کووا ثبت کرده و همچنان مردم فارس و ارستو این شهر را خوسپس Khoaspes خواندهاند.
در قرن هفتم میلادی، یک پژوهشگر چینی به نام شونگ چونگ، در نبشتههای خویش مشهور به هیوان سانگ این شهر را کاوفو Kaofu نوشته و چنین برداشت میکند که در حقیقت این شهر زیبا مسما به دریای کاوفو میباشد که از قلب آن میگذرد، وی میافزاید که آریاییان قدیم از لحاظ دینی اهمیتی ویژه به این شهر داده و آن را کوبها اردهستانه Kobaha Urddhastana یا محل بلندپایه گفتهاند. کابل از دیدگاهی کتاب مهاباراتا هندوان، بهشت و جایگاهی تفکر برای خداوندان خوبی بوده و آن را در سانسکریت به نام اردهستانه یا عبادتگاهی مقدس حفظ کردهاند.
تاریخ نویسان دوره سکندر، کابل را به نام ارتوسپانه Artospana که همان اردهستانه Urddhastana سانسکریت است در تاریخ یونانی قید نموده که پسانها (بعدها) در قرن دوم میلادی این شهر را به نام کابورا Kabura یا قلب پاراپامیزاد نوشتهاند. در دوران شاهنشاهی کوشان بزرگ هنوز هم کابل به نام کاوفو شناخته میشده، که آهسته آهسته به کابورا مسما گردید تا آن زمان که کابل شاهان از آن به نام کابلستان یاد کردند. کابلستان برای چندین قرن پیش و پس از دورهی مسیح، از بامیان و قندهار در غرب تا کوتل بولان و تمام جنوب را در بر میگرفت، که این خطه وسیع به ده علاقهداری تقسیم بوده و شهرهای کابل، غزنی، بامیان، ننگرهار، سوات، پیشاور، اپوکین، بنو و بولر در بر میگرفتهاست.
از تاریخ یونان چنین برداشت میشود که ارتوسپانه یا کابل مرکزی عمده و اصلی در منطقه بوده، که پسان در دورهی تسلط یونان، هرات که سکندریهٔ افغان بود جای آن را اشغال کرد که پسانها (بعدها) شاهزادگان هندوساک آن را بار دیگر احیا کردند. تا آنکه در عصر زنبیلکشاه و زنبورکشاه، لشکر عرب بعد از فتح برقآسای ترکیه و ایران به دروازههای این شهر کوبید، شاهان و کابلیان برای دفاع، دیوار بزرگی به نام شیردروازه در درازنای کوه آسمایی یا آسهماهی بنا کردند که حکایتهای آن تا امروز سینهبهسینه حفظ گردیده. تاریخ مصر به وضاحت مینویسد که لشکر بزرگ اسلام بعد از فتح نیم جهان در شیردروازههای کابلستان به مرتبه بیستوسه بار شکست مطلق دید تا آنکه به مرور زمان کابلیان خود به دین اسلام گرویدند.
کابل در درازنای تاریخ، در احساس چکامهسرایان، در چشم تمدن، در قلب آسیا، در خاطرههای اشغالگران و در ایمان بسا مردم، شهر با ارزش و دارنده ویژگیهای مقدس بودهاست. کابل در طول تاریخ بارها زیر تهاجم بیگانه قرار گرفت و به گشتهای متمادی، ویران و آباد گردید، تا بالاخره در سال ۱۷۷۶ تسلط خاندان درانی در قلمرو افغانستان جاگیر شد و تیمورشاه پسر احمدشاه ابدالی، مرکز امپراتوری خود را از قندهار به کابل انتقال داد که پس از آن کابل تا امروز به صفت خانهٔ مشترک و مرکز یگانگی تمام افغانها پابرجا میباشد.