تبدیل شدن افغانستان به بزرگ ترین جزیره ی تروریستان جهانی
پس از آنکه طالبان در یک بازی پیچیدهء ی استخباراتی به قدرت رسانده شدند. کشور های منطقه و جهان بی توجه به رویکرد های طالبان، سرنوشت مردم افغانستان و منافع ملی آنان را به نحوی با طالبان در معرض معامله قرار داده اند. در آغاز طوری فکر می شد که کشور های جهان طوری تلقی کرده اند که طالبان از گذشته آموخته اند و با یک اجندای تازه وارد کابل شده اند؛ اما هر روزیکه از حکومت تک قومی و مطلقهی طالبان سپری شد؛ چکمه های آنان بیشتر بر گلوی مردم افغانستان فشرده شد که این حالت از نیات واقعی طالبان پرده برداشت.
جهانیان از همان آغاز نه تنها از معامله با طالبان و برقراری روابط با آنان خودداری نکردند که برعکس رشته های بیشتری با آنان بافتند. از رویکرد شماری کشور ها طوری فهمیده می شود که آنان به نحوی برای دل بدست آوردن طالبان در حال سبقت جویی از یکدیگر اند. این رویکرد کشور ها گمانه زنی های گوناگون را برانگیخته است. شماری فکر می کنند که هر کشوری برای درامان ماندن از خطر تروریستی طالبان به نحوی با آنان وارد معامله شده است؛ اما هر روزیکه از ستمروایی این گروه بر مردم افغانستان سپری می شود و خطر تروریستی آنان افزایش می یابد. بازهم جهانیان خمی بر ابرو نیاورده و زیر نام تعامل دست از همکاری با طالبان برنداشته اند. این رویکرد جهانیان بویژه پس از سفربری و جابجایی گروه های تروریستی زیر نان طالبان پاکستانی در شمال مردم افغانستان را به این باور رسانده که هر کشوری می خواهد به بهای بازی با سرنوشت آنان از طالبان بحیث ژاندارم یا گروهء ضربتی برای حفظ منافع خود و ضربه زدن بر حریف خود و با تبدیل کردن
افغانستان به میدان تقابل گروهای دست نشانده ی خود سود جویند.
واگذاری ارگ کابل به طالبان در واقع فاجعه بار ترین بازی سیاسی با سرنوشت مردم افغانستان بود. حادثه ایکه نه تنها مردم افغانستان را حیرت زد و وحشت زده گردانید و طومار زنده گی آنان را پیچید و این کشور را به عصر حجر یعنی ماقبل دوران قبیله برد؛ بلکه این حادثه هست و بود مردم را به آتش زد؛ به مثابهء یک انفجار مهیب سرمایه های بشری و معنوی افغانستان را به بیرون پرتاب کرد و همه را آواره و در به در نمود. در حالیکه هنوز این وحشت زده گی به پایان نرسیده بود که طالبان زنان را از حق کار محروم کردند و دروازه ی مکتب ها و دانشگاهها را بر روی دختران افغانستان بستند و از آن به بعد فرمان های پی در پی برای بستن دست و پای زنان و به زندان کشیدن مردم افغانستان صادر کردند. در این مدت نه تنها کشور های همسایه ی افغانستان؛ بلکه کشور های سراسر جهان صرف با به رسمیت نشناختن حکومت طالبان تمکین کردند و در برابر این همه پایمال کردن حقوق بشری و آزادی های مردم افغانستان سکوت اختیار نمودند. آنان صرف با واکنش های انفعالی به آن پاسخ دادند. کشور های جهان در این مدت نه تنها از واکنش جدی و عملی خودداری کردند؛ بلکه مقام های بسیاری از کشور های همسایه ی افغانستان از جمله چین، ازبکستان، ترکمنستان، روسیه و ایران در سطح بالا با مقام های طالبان صحبت کردند و آماده گی های شان را برای تمدید پروژه هایی چون؛ تاپی، خط آهن ترمز مزار و استخراج نفت حوزه ی آمو دریا با طالبان ابراز کردند. این کشور ها در حالی با طالبان معامله های آشکار و پنهان را به راه افگنده اند که طالبان هر روز با کشتن نظامیان پیشین و جوانان به بهانه های مختلف و وضع محدودیت های بیشتر برای زنان، افغانستان را به وحشتناک ترین زندان دنیا تبدیل کرده اند.
تنها کشور های یادشده نیستند که رشتهء دراز را با طالبان بسته اند؛ بلکه کشور های خلیج، کشور های اروپایی به شمول امریکا نیز از بازی با طالبان مستثنی نیستند و هر کدام سرگرم بازی های پیچیدهء استخباراتی با طالبان اند. این رابطه پس از
گزارش شبکه سیانان درباره دیدار دیوید کوهن، معاون سیآیای با عبدالحق وثیق، رئیس استخبارات طالبان در میزان سال گذشته در قطر آفتابی شد. چنانکه آنی فورزایمر، دیپلومات سابق امریکایی، پس از اظهارات اخیر بایدن، با اشاره به این دیدار در نشریه هیل نوشت که «گفتوگوهای نه چندان مخفی» سیآیای و طالبان برای همکاری علیه داعش «اشتباه» است. او هشدار داد که این همکاری «تاکتیکی» پای امریکا را به «مشارکت با یک گروه تروریستی معروف میکشاند.» وی هشدار داده است که طالبان افغانستان را باردیگر به مرکز اصلی تروریسم تبدیل میکنند. او اشاره به گزارش اخیر شورای امنیت سازمان ملل کرده که در آن از روابط قوی طالبان با القاعده و تحریک طالبان پاکستانی یاد شده است.
گروه طالبان افزون بر راه دادن رهبران القاعده به درون گروهشان، برای اعضای این شبکه گذرنامه افغانستانی هم صادر میکنند. این گزارش با اشاره به کشته شدن الظواهری در 30 جون 2022 در کابل از رابطهء تنگاتنگ سنتی شبکه ی حقانی با القاعده نیز پرده برداشته است. این گزارش با اشاره به حضور 400 جنگجوی القاعده در افغانستان، افزوده که : “القاعده خانههای امن در ولایت های فراه، هلمند، هرات و کابل و همچنین یک مرکز عملیات رسانهای در هرات را اداره میکند”. لانگوار ژورنال سپس با اشاره به گزارش سازمان ملل از سه تن از اعضای کلیدی القاعده چون؛ قاری احسانالله بریال و حافظ محمدآقا حکیم، والیان گروه طالبان در کاپیسا و نورستان و تاجمیر جواد، معاون اداره استخبارات (اطلاعات) طالبان، یاد کرده که هم برای شبکه القاعده و هم برای طالبان کار میکنند. لانگوار ژورنال از تاجمیر جوان و احسانالله بریال به عنوان رهبران کلیدی شبکه حمله کابل، ائتلاف طالبان، القاعده و لشکر طیبه یاد کرده است که بسیاری از حملات به کابل و اطراف آن را طرحریزی و اجرا کردهاند.
همچنین گفته میشود حافظ محمد آقا حکیم، از همکاران کلیدی قاری ذاکر، رئیس پیشین عملیات انتحاری شبکه حقانی است. رابطه حقانیها با شبکه القاعده به اندازهای جدی و مستحکم است که منابع امنیتی مدعیاند قاری ذاکر سپتامبر ۲۰۱۹ در کنار حمزه بن لادن، پسر اسامه بنلادن، رهبر اصلی شبکه القاعده، در حمله پهپادی آمریکا در منطقه کرم پاکستان کشته شده است. گزارشهای سازمان ملل متحد، نهادهای امنیتی کشورهای غربی و کشورهای منطقه همه تایید میکنند که القاعده مانند داعش، در افغانستان حضور دارد و پس از سلطه طالبان، چتر حمایتی جدیدی برای احیای القاعده مهیا شده است. شگفت آور این که نظر به گزارش اسپوتنیک، لانگوار ژورنال ادعای بایدن درباره ای القاعده و طالبان را راستیآزمایی کرد. در همین حال امنیت ملی امریکا هم در گزارشی گفت، القاعده پس از ۲۰۲۴ توانایی هدایت عملیاتهای بیرون از افغانستان را پیدا می کند.
این گزارش ها نه تنها از ستمروایی و استبداد طالبان بر زنان و مردان افغانستان پرده بر می دارد؛ بلکه از روابط، وابستگی آشکار این گروه با گروههای خطرناک تروریستی نیز سخن می گوید که از حمایت های همه جانبهء ی این گروه بهره مند هستند؛ اما جهانیان بازهم حاضر نیستند که بجای معامله و تعامل با طالبان در پیوند به منافع استخباراتی و اقتصادی و ژئوپولیتک شان، برعکس به ندای انسان مظلوم و بویژه میلیون ها زن و دختر تحت ستم طالبان در افغانستان پاسخ مثبت بگویند. این بی مبالاتی و چشم پوشی کشور های جهان نسبت به اوضاع افغانستان سبب شده که این کشور هر روز بیشتر از روز دیگر به لانه های گروههای خطرناک تروریستی بدل شود و گروههای تروریستی از سراسر جهان به افغانستان سفربری کنند. با این حال کشور های جهان نه تنها به اهداف استخباراتی و ژئوپولیتک شان نخواهند رسید که رویا های شان برای کشاندن همه تروریستان و ساختن افغانستان بحیث جزیره ی امن گروههای تروریستی بر وفق مراد آنها تحقق پیدا نخواهد کرد؛ بلکه آتش آن به زودی تا خانه های آنان خواهد رسید. آنگاه متوجه خواهند شد که بازی با سرنوشت یک ملت مظلوم بهای بزرگی می طلبد که آنان ناگزیر به پرداختن آن شده اند.
پیشینه ی گروه های تروریستی ثابت کرده که ماجراجویی و حادثه آفرینی به سرشت این گروهها بدل شده و گروه های تروریستی به هیچ قلمرو و جغرافیایی حرمت قایل نیستند. ّبنابر این آن کشور هایی که منتظر اند تا از این تروریستان برضد منافع روسیه، ایران و چین سود جویند. آنها سرشت تروریسم و افراطیت را دست کم گرفته اند که کشور های یادشده نیز با استفاده از طبع ماجرا جویانه ی گروههای تروریستی نیز رویای ضربه زدن بر حریفان خود را در سر دارند. در این میان تنها مردم افغانستان اند که در آتش این رقابت خواهند سوخت و طالبان هم بی خیال به آرزو های مردم افغانستان از این رقابت برای بقای خود استفاده خواهند کرد؛ اما تمامی بازیگران داخلی و خارجی افغانستان یقین داشته باشند که تروریسم آتش است و بازی با آتش برنده ندارد. چنانکه پاکستان تروریست پرور امروز دامنگیر تروریسم شده است. مردم افغانستان از کشور های منطقه و جهان می خواهند تا بجای بازی با تروریسم و رقابت بر سر آن مردم افغانستان را برای رسیدن به یک حکومت مشروع و قانونی مورد حمایت قرار بدهند تا بساط تروریسم و گروههای تروریستی از افغانستان جمع شود. یاهو