بدروزی و بدبختی و ادبار همین است
در بستر غم زیستن انگار همین است
گویند لب از لب نگشایید در اینجا
هشدار همین باشد و اخطار همین است
گویند زنان حقِ نظر هیچ ندارند
فرهنگ عقب ماندهی اعصار همین است
ممنوع شده تحصیل و مجازست توحش
راه و روش خیل ستمکار همین است
افکنده به زندان ز چه رو معترضین را
ما را گنه این است و سزاوار همین است؟
زخمی شده میهن ز تن و جان و سر و پای
میراث بدِ “اشرف ِ غدار” همین است
بنشسته سرِ خوان وطن آن کَلَهخواران
هان! خاصیت روبه و کفتار همین است
خوردیم فریب دو-سه تا رهبر ِخائن
روز من و تو آی وطندار! همین است
نابودی آن جمع جفاپیشه بخواهیم
امروز مراد همه اقشار همین است
ماییم و زبان و قلم و فکرت و پرخاش
بر ضد ستم شورش و پیکار همین است