قدر استاد سخن لطیف ناظمی را بدانیم : دکتور ملک ستیز

یکی از ستاره های درخشان هنر و ادبیات کشور ما استاد لطیف ناظمی است. استاد ناظمی، ترانه‌سرا، شاعر، پژوهشگر ادبی، شخصیت عالی اکادمیک و تحلیل‌گر حوزه تاریخ و ادبیات فارسی است که نظیرش را نداریم. من یکی از شنوندگان جدی برنامه های هنر و ادبیات رادیو و سپس تلویزیون در دهه های ۵۰ و ۶۰ بودم.

به هنر و ادبیات بسیار دل‌بسته بودم و به عنوان یک نوجوان از بهترین برنامه های هنری و ادبی آن دوران لذت بی‌پایان می‌بردم. همین حالا این نوستالژی مرا همراه با خود به آن دوران خاطره‌انگیز می‌کشاند. استاد ناظمی با آمدن در عرصه رسانه، تحول بنیادی را بر پا کرد. متن‌ها معنا بیش‌تر پیدا کردند. نقد جان گرفت، پژوهش در ادبیات و هنر رخنه کرد و تلفظ و ادا های گویندگان و هنرمندان بهبود یافت. شعر و تصنیف در موسیقی هنجارمند شد و تخصص‌گرایی در رسانه‌های افغانستان ترویج و تعمیم یافت.

استاد ناظمی که تجارب زیاد از جهان متمدن داشت، روش‌های جدید مدیریت فرهنگی را با خود به میهن آورد و به یکی از بهترین مدیران حوزه فرهنگی در کشور مبدل گردید که ما نظیرش را نداریم. اما، صد حیف و هزاران دریغ که زمینه برای این شمع تاب‌ناک روشنایی محدود شد و استاد به غربت و مهاجرت مجبور گشت. هژمونی ایدیالوژی‌های جنگ سرد استاد را مجبور به این تصمیم دشوار ساخت، چون راه دیگری باقی نمانده بود. 

استاد ناظمی سخنور بی‌نظیری است. وی در انتخاب واژه ها استعداد بی‌بدیلی دارد. صدای جذاب و گرم که از زبان این استاد دانشمند بالا می‌گیرد همراه می‌شود با واژه های نغض فارسی دری که گیرایش عجیبی و غیر قابل توصیف را برای مخاطبین به‌جا می‌گذارد. استاد ناظمی یکی از بهترین های شعر معاصر افغانستان است. معنا، واژه ها، قهرمان، قربانی، مکان و زمان در شعر استاد ناظمی با سایر شاعران معاصر زبان فارسی متمایز است. دلیل این‌کار آشنایی استاد ناظمی با شعر و ادبیات جهانی است. زمانی شاعر و پژوهش‌گر معروف پرتو نادری در مقاله‌یی لطیف ناظمی را در کنار استاد واصف باختری قرار داده بود و نقش وی را بسیار موثر می‌دانست. 

باری به یاد دارم در سال‌های ۲۰۰۲ بر شاعر و نویسنده پر آوازه دکتور سمیع حامد حمله شد. خوش‌بختانه در آن حمله دکتور حامد جان به سلامت برد. اما بر دستانش چاقو زدند و وحشت زیادی را برای نسل نواندیش و روشن‌گران معاصر و جوان برانگختند. اما من به همین مناسبت و برای حمایت از روشن‌گران طرح نامه‌ی سرگشاده را کردم و به زنده‌یاد استاد واصف باختری و استاد رهنورد زریاب که یکی در امریکا و دیگری در اروپا به سر می‌بردند، مشوره کردم. به یاد دارم که استاد باختری چنین گفت: «ستیز عزیزم، قبل از همه با استاد لطیف ناظمی مشوره کنید. او استادِ استادان است.»

همین هفته پیش استاد باختری را از دست دادیم. چنانی‌که از دوستان و رسانه ها شنیدم، استاد لطیف ناظمی، زنده یاد واصف باختری را «استادِ استادان» خطاب کرده بود. آن‌گاه به یادم آمد که ارادت استاد باختری بر این استاد سخن در چه سطحی بوده است. با خود گفتم آخر این مردان بزرگ چقدر قدرشناس بوده اند و هستند. زنده‌یاد باختری ارزشی فراوانی به استاد لطیف ناظمی قایل بود. در این روز ها که استاد ناظمی یکی از بهترین دوستان خود را از دست داده است، لازم می‌بینم برای حرمت و قدردانی از این یار دیرینه‌ و از دست‌رفته‌اش دست حمایت و صدای هم‌دلی و تسلیت را برایش پیشنهاد کنیم. 

من سخن‌رانی استاد لطیف ناظمی را در مراسم خاک‌سپاری بانوی شعر و ترانه زنده یاد حمیرا نکهت دستگیرزاده شنیدم. استاد ناظمی یکی از خوب‌ترین شاگردان و پیروانش را از دست داده بود. من رابطه‌ی خوب با زنده‌یاد حمیرا نکهت داشتم و بار‌ها از اثرات زنده‌ی استاد ناظمی بر وی، از زبانش شنیده بودم. در آن‌ سخن‌رانی من با بهترین نویسنده افغانستان مواجه بودم که در غربت و دوری از سرزمینش حس تنهایی می‌کند. آن‌جا استاد ناظمی با دوست ازدست رفته‌اش سخن می‌گفت. اما من حس می‌کردم او با خود نیز سخن می‌گوید. در آن‌روز استاد ناظمی هزاران مخاطب داشت و شاید هم صد ها هزار مخاطب که پیام پر از درد یکی از بزرگ‌ترین روشن‌گران معاصر را به گوش‌ها می‌رساند. در آن سخن‌رانی یکی از مخاطبین استاد ناظمی خودش بود که با دقت از زندگی دشوار غربت و تنهایی سخن به زبان می‌آورد و گلایه می‌کرد. 

من با چهره های زیاد فرهنگی، هنری و ادبی که از آثار استاد لطیف ناظمی بهره‌ی وافر گرفته و زندگی فرهنگی‌شان دگرگون شده، شناخت دارم. استاد لطیف ناظمی چون فانوس در روزنه‌ی دل‌ها و افکار شخصیت های فراوان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مدنی ما روشنایی می‌افروخت. صادقانه می‌گویم که هیچ مبالغه‌یی در کار نیست که به قول استاد باختری، لطیف ناظمی را استاد استادان نامید. به باور من استاد باختری و استاد ناظمی «استادانِ استادان» در حوزه فرهنگ و ادبیات کشور ما هستند.

من آرزو دارم استاد ناظمی سال‌های زیادی را زندگی کند. در این روز ها که استاد باختری از میان ما رفت، فکرم با شخصیت های بزرگ و فرهیخته ما درگیر است. استاد ناظمی که سال‌هایی را در دانش‌گاه‌ها به عنوان پروفیسور تدریس کرده است، به دلیل تفاوت رشته و شرایط زندگی، هیچ‌گاهی رهنمای مستقیم من نبوده است. اما من به عنوان پژوهش‌گر حقوق و روابط بین‌الملل که دلبسته‌گی فراوانی به ادبیات و هنر دارم، همیشه از نوشته ها و سخن‌رانی های این استاد سخن فیض برده ام و بر من حق استادی دارد. 

ما با یکی از فرهنگ‌های ناشایست روزگار روبرو بوده‌ایم و آن این‌ست که قدر داشته های خود را در زندگی شان ندانسته ایم. دوم این‌که با رفتن این بزرگان احساسات بر ما غالب می‌شود و با هجومی از واژه های گرم به استقبال از دست‌رفته های خود می‌براییم. اما پس از گذشت زمان حافظه های‌ما تنبل می‌شوند و بهترین‌های خود را با خاک یک‌سان می‌سازیم. 

استاد لطیف ناظمی سزاوار تجلیل و حرمت بی‌پایان در زندگی‌اش است و این حق را بر ما دارد تا آن‌را ادا کنیم. نسل من و نسل های جوان‌تر نیاز فراوانی به نوشته ها، سخن‌رانی‌ها، گفت‌وشنود ها و تحقیقات این شخصیت های بزرگ دارد. 

برای استاد لطیف ناظمی زندگی پر از سعادت و سلامتی آرزو می‌کنم. بگذار استاد لطیف ناظمی بداند که ما قدرش را می‌دانیم. 

دکتور ملک ستیز

۱ آگست سال ۲۰۲۳

دنمارک