تجدید خاطرات دهه ای چهل ، دوران دانشجویی و شور و شوق کتابخوانی های آنوقت ….
“کتاب مادر اثری از نویسنده شهیر روسی ،ماکسیم گورکی است. اثری که برای درک جایگاه آن لازم است اطلاعاتی از تاریخ روسیه داشته باشیم. باید بدانیم که زندگی گورکی در ابتدا به چه شکل بوده است و بعد چه فعالیتهایی داشته و همچنین لازم است از وضعیت مردم و حرکتهای انقلابی که در اوایل قرن بیستم شدت گرفته بودند آگاه باشیم. همه این موارد است که به ما نشان میدهد چرا گورکی در آن زمان بیشتر از هر نویسنده دیگری مشهور بود. در ادامه خلاصهای از وضعیت آن زمان که در مقدمه مترجم به خوبی شرح داده شده بیان میشود.
آثار نخستین ماکسیم گورکی از همان ابتدا منعکس کننده روابط مبتنی بر زور و قدرت از سوی سرمایهداری بود. چیزی که به شکل سریع در روسیه گسترش مییافت و گورکی در کتابهایش با بیتوجهی به منافع شخصی به جوانمردی و شرافت انسانی به نفع جامعه میپرداخت. در این زمانها گورکی را میتوان فردی دانست که قلبا سوسیالیست بود. گورکی با سازمان حزب کارگری سوسیال دموکرات روسیه هم ارتباط داشت.
در تظاهرات سال ۱۹۰۲ جوانی به نام پیوتر زالومف با پرچم سرخ در راس دسته تظاهرکنندگان حرکت میکرد. این جوان که عضو کمیته حزب بود بازداشت و محاکمه شد. کسی که بعدها الگوی شخصیت پاول ولاسف در رمان مادر شد. گورکی بعدها موجبات فرار پیوتر زالومف را از سیبری فراهم کرد.
در سال ۱۹۰۵ ماکسیم گورکی برای نقشی که در تظاهرات ژانویه داشت بازداشت به زندان تاریک پییروپل منتقل شد اما بر اثر فشار افکار عمومی آزاد شد ولی همچنان تحت نظر پلیس بود. مدتی بعد به فنلاند گریخت اما ارتباط خود را ارتباط خود را با سازمانهای انقلابی حفظ کرد. سرانجام در ژانویه ۱۹۰۶ شروع به نوشتن کتاب مادر کرد. از سال ۱۹۰۲ که گورکی طرح این داستان را ریخت تا ۱۹۰۶ که آن را روی کاغذ آورد اتفاقات زیادی رخ داد و نهضت کارگری پختگی پیدا کرد. در آن فاصله لنین حزب را تشکیل داده و مبارزات خود را آغاز کرده بود.
با توجه به شرایط گورکی قصد داشت کتابی موثر و محرک بنویسد. به همین خاطر رمان مادر را سریع و در طی چند ماه نوشت. لنین در این مورد قدردان گورکی بود و شخصا به او گفت:
شما کار خوبی کردید که با عجله این کتاب را نوشتید، چون هم بسیار سودمند است و هم بسیار به موقع. بیشتر کارگران بدون شعور واقعی انقلابی و صرفا بهحکم غریزه در نهضت انقلابی شرکت کرده بودند. اینان اکنون مادر را میخوانند و از آن فراوان بهره میگیرند.”
کاپی
ادامه دارد…
·