امروز با يک زنی مصاحبه نموده ام، که کمتربديل و کمترهمتا دارد: ناهید علومی

دوستان ارجمند: بعد از خوانش مصاحبه با او و کار کرد های افتخار آميزش بيشتر آشنا ميشود..

دوست آنست که در غيابت وکيل مدافعت باشد..

دوستان عزيز … امروز سفر مجازی طرف قاره پهناور ايالات متحده امريکا شهر زيبای Missouriديدن يک زن با وفا، يک مادر با تمکين و فداکار و يک دوست بی همتا دارم.

با اين اوصاف حتمی فهميده ايد که خانم فوزيه شهاب عزيز منظور و مطلوب ماست..

ولی قبل از آغاز مصاحبه با خانم شهاب مي پردازم به معرفی فشرده ايشان..

خانم فوزيه شهاب به تاريخ 22 می 1962 در شهر کابل چشم به جهان گشوده است.

او تحصيلات ابتدييه را در مکتب نيکبختی و متوسطه را در شهر جلال آباد و عالی را در ليسه سوريا به اتمام رسانيده است.

خانم شهاب درسال 1357 هنگام كه هنوز متعلم صنف يازدهم مكتب بود، هييت از راديو تلويزيون ملی افغانستان جهت دستيابی برای دريافت استعداد های جوان به مكاتب سر ميزدند، خوشبختانه که فوزيه جان شامل اولين گروپ شاگردان بود که انتخاب و بعد از سپری شدن امتحان و چک صدا منحيث گوينده برگزيده شدند

البته با گذشت زمان و اندوخته های فراوان خوانش اخبار ساعت هشت شب که آخرين معيار نطاقی در آن زمان بود رسيدند.

خانم شهاب از سال 1357 الی سال 1367 برنامه هاي مختلف از جمله اخبار سياسي ،ادبی ، تفريحی ، ذوقی و هنری را اجرا كرد، كه معروفترين اين برنامه ها ازمونگاه ذهن، پاسخ چيست؟ ،ترانه ها و سخن ها، صدا راديوی مردم و گلبرگها و بعضی اعلانات تجارتی هم شامل آن بود.

همهء اين برنامه ها شنونده ها و بيننده هاي زياد و خاص خود را داشت البته قابل ياد دهانی است، اينکه خانم شهاب بعد از اينكه در برنامه هاي راديو به حد پخته گی لازم رسيد راهی تلويزيون شد.

خانم فوزيه شهاب ازدواج نموده است، که ثمره آن پنج دختر و مادر كلان دوازده نواسه هستند

ايشان از مدت 34 سال بدينسو از وطن دور و در امريکا زنده گی ميکنند.

و بيشتر از 2 سال بدينطرف منحيث نطاق برازنده و گرداننده موفق با راديو تلويزيون وطن همكاری دارند.

او به رنگ سياه علاقه داشته و آنرا آرامش بخش و حقيقی ميداند، آواز خوانان مورد پسند شان احمد ظاهر، جاويد امرخيل و ناشناس است.

خانم شهاب عزيز …ممنون تان که با لطف و مهربانی پيشنهاد مصاحبه را پذيرا شديد، البته برای خودم نيز مايهء مباهات است که پای صحبت های ارزشمند تان نشسته ام و همچنان صفحه های کتاب زنان پيشگام افتخار دارد، که اوراق آن برای مصاحبه با شما اختصاص يافته است.

ناهيد : خانم شهاب گرامی خرسندم که امروز شما را با خود دارم، اگر لطف نمايد برايم بگويد ، که چرا شما مکتب را در چندين ولايت مختلف کشور خوانده ايد؟

آيا اين تفاوت نصاب درسی و مکاتب سبب پراگنده گی ذهن و وقت تان نشده بود؟

فوزيه: از انجاييكه پدر جانم به صفت مستوفی ولايات گرمسير ايفای وظيفه مينمود، بدين لحاظ ما بايد از كابل به آن ولايات با فاميل ميرفتيم، در ولايت سرد سير ختم مكاتب آغاز مكاتب گرمسير ميبود چانس آورديم كه 12 سال مكتب را در ده سال تمام كرديم

ناهيد: به راديو تلويزيون ملی چطور راه يافتيد؟ آيا به اساس گرفتن امتحان، به اين مامول بزرگ دست يافتيد، و يا تصادفاً اين زمينه مهيا شد؟

فوزيه: ناهيد جان عزيز من در بيوگرافي خود توضيح دادم كه رفتن من به راديو تلويزيون ملی به اساس امتحان توسط هئيت كه به مكاتب شهر كابل جهت كشف استعداد های جوان و انتخاب نطاقان جوان بود در سال 1357 صورت گرفت.

ناهيد: اولين خوانش مطلب تان در راديو بود، و يا در تلويزيون ؟ آيا متن آن را به خاطر داريد؟

فوزيه: بلی در آن زمان پروسهء نطاق شدن از خوانش اعلانات تجارتی آغاز ميشد، دقيقاً به ياد دارم سه ماه مكمل اعلانات تجارتی را ميخواندم

ناهيد:خانم شهاب عزيز.. اولين باريکه در پرده تلويزيون ملی ظاهر شديد، کدام سال بود، و چه احساس داشتيد، چون جامعه ما سنتی بود، ظاهر شدن يک دختر جوان در محضر عام زياد مروج نبود.

فوزيه: ناهيد جان عزيز با تشكر از ارايهء سوال جالب تان اولين بار من در سال 1358 به طور امتحانی منحيث انانسر معرفی و اولين بار در برنامه های تلويزيون در پرده تلويزيون ظاهر شدم كه البته خيلی خوشحال بودم،عكس العمل جامعه آنقدر سختگيرانه و بد نبود ، بيشترين ترس مردم از ترور شدن بود، چون در آن سالها امنيت خوب نبود اما من با استقبال خوب بيننده ها مواجه شدم

ناهيد: بعد از اينکه در پرده تلويزيون ظاهر شديد، عکس العمل فاميل و دوستان چطور بود؟

فوزيه: مشوقين من در راه نطاقي خانوادهء عزيزم از پدر جانم گرفته تا ماما ها ، خاله و همه خانواده بودن كه من مديون آن همه محبت ها و تشويق و همراهی شان هستم

ناهيد:انگيزه آمدن به راديو تلويزيون وطن چه بوده، از اينکه به کار حرفوی نطاقی خود دوباره سروکار پيدا نموديد، احساس تان چه است، ايا اينجا هم بار اول که بعد از دير زمان دو باره به روی سکرين ظاهر شديد، دلهره داشتيد؟

فوزيه: انګیزه امدن من به رادیو تلویزیون وطن شما بودید حتمی می خندید ومیگوید چطور؟؟

ناهید جان عزیز روزی بعداز یک عمر خاموشی و دور بودن از مسلکم که عاشقانه انرا را دوست داشتم و دارم عبید جان اورکزی مسوول نوید تی وی با من مصاحبهء داشت هنوز مصاحبه تمام نشده بود كه زنگ تيلفون امد و صداي یک فرشته مرا مخاطب قرار داد و گفت سلام سلام من ناهيد علومي هستم و شما را از راديو تلويزيون وطن زحمت مي دهم در ان لحظه من مثل همه انسانها احساس خوشي كردم گفتم شايد اين خانم قشنگ و با صداي ملكوتي اش از من تقاضاي مصاحبه كردن را دارد اما ناهيد جان چيزي بالاتر از مصاحبه از من خواستی داشت و ان دعوت و همكاري كردن در راديو و تلويزيون وطن بود پشنهادي كه من اصلاً فكرش را هم نمي كردم من در مورد راديو تلويزيون وطن شنيده بودم اما هيچگاه برنامه هايش را نديده بودم چون من در فيسبوك فعال نبودم بعداز گفتن اين حرفها كه من حالا پير شديم و مدتي زياد (35) سال گذشته كه اصلاً در پشت ميكروفون نبوديم من بلد نيستم چگونه برنامه بسازم ناهيد جان مثل يك ناجي و رهنما و فرشته برايم گفت من در كنارت هستم من كمكت مي كنم من رهنمايي مي كنم و مرا دعوت كرد براي نطاقي در برنامهء راديو وطن از اشتباهات كه در اجراي برنامه راديو داشتم مي گذريم اما از حق نمیگذرم ناهيد جان مرا خيلي كمك و رهنمايي كردن و من دوباره شدم فوزيه شهاب و بلي وقتي بعد از دير زماني دوباره خودم را در سكرين تلويزيون يا صفحهء مجازي ديدم دلهره داشتم و انهم اينكه ايا مرا دوباره بيننده هاي عزيزم بعد از سه ونيم دهه باز هم مثل ايام جواني قبول خواهند كرد ياني ؟؟ ایا من می توانم اعتمادی که ناهید جان و همکاران شان بالای من کردن به دست بیاورم ؟ ایا من بازهم با مو های سفید می توانم خاطرات خوش گذشته را برای بیننده ها تداعی کنم یا خیر ؟؟با توکل به خدا و تشویق های ناهید جان و دیگر همکاران عزیز فعلی ام امدم به رادیو تلویزیون وطن و تا حالا در خدمت هستم

ناهيد: مشوره تان منحيث يک نطاق برازنده که ساليان متمادی در اين بخش و رشته کار نموديد، به افراديکه ميخواهند رو به نطاقی بيآورند، چيست؟ آنهم نطاق تلويزيونی !

بطور مثال:

چهره خوب

لباس خوب

و يا مهمتر از همه سواد کافی ؟

فوزيه: در كنار چيز هاي كه شما ياد كرديد براي يك نطاق راديو و تلويزيون بر علاوه چهره خوب لباس مناسب مهمترين چيز سواد كافي اداي كلمات به صورت درست معلومات افاقي دانستن تاريخ و جغرافيه و ادبيات است حتمي برايتان سوال پيدا ميشود جغرافيه و تاريخ و ادبيات با نطاقي چي ارتباط دارد ؟ بلي ناهيد جان وقتي بعضاً غلطي در اخبار رُخ مي دهد و نام يك كشور غلط نوشته ميشود نطاق بايد بداند كه اين مملكت است و مركزش كجا است و در كدام قارهء جهان واقع شده به همين منوال در مورد تاريخ و ادبيات هم بايد يك نطاق بداند در اينجا يك خاطره يادم امد :- خداوند مغفرت نمايد باباي موسيقي استاد سراهنگ را وقتي در هند مدال طلا را دريافت نمود يكي از همكاران عزيزي ما در اخبار خواندن كه ( د هند دولت استاد سراهنگ ته د سر زوري مډال ورکړ ) يعني د سرو زرو مدال را مدال سر زوري خواند من ان همكارم را مقصر به اين ميدانم كه او از همه حا بي خبر بود

ناهيد : آينده اين همه دريچه های انترنيتی که افراد و اشخاص در عقب آن نشسته، بدون کدام سابقه گرداننده گی که تفکيک شهر و کشور را ندارند چيست؟

همچنان شما منحيث يک نطاق برازنده و سابقه دار اين همه نا بسامانی ها را چطور ارزيابی ميکنيد.

فوزيه: در مورد این سوال مهم تان باید بګویم که متاسفانه منهم شاهد این بدبختی هستم شما همیشه در برنامه های تان میگوید رسالت مطبوعات اگاهی دادن به مردم است در زمان ماهم انقدر به این موضوع توجه میشد که حتی تفاوت تلفظ الف و ح را تا سرحد اخری دقت می کردن شما هیچ یک از نطاقان سابق را نمی شناسید که این کار را بکنند که فرق بین الف و ح یا ه را ندانند متاسفانه هرکس با ادبیات و لهجه های متفاوت کشور های همسایه و یا هم برای اینکه خود را تحصیل کرده و با مطالعه نشان بدهند کلمات را جویده یا هم به طور عجیب نا اشنا تلفظ می کنند که این باعث تشویش من است و در ضمن بعضاً پوشیدن لباسهای نا مناسب و ارایش های جلف باعث بی ارزش شدن خود نطاق و ان رسانه میشود.

همه ميدانيم که رادیو تلویزیون منبع دانش ، اګاهی دهی و نماینده ګی از سیاست دولتها و اداب اجتماعی یک کشور و یک فرهنګ هست اینهمه نا بسامانی ها و تقلید از فرهنګ بیګانه ها باعث سقوط فرهنګ اصیل افغانی میشود جوانان بی بندو بار و بی تفاوت به فرهنګ اصیل خود و ارزش های وطن شان میشوند تا که ما می توانیم باید جوانان و خانواده ها را متوجه اصالت شان بنمایم

ناهيد: خانم شهاب عزيز به عنوان سوال اخير اگر از تجربه دو ساله تان در راديو تلويزيون وطن گفتنی ها داشته باشيد، تا سرمشق برای ديگران که در اين راستا ميخواهند قدم بردارند، بگويد خوش ميشوم

فوزيه: ناهید جان عزیز! این مسله را شما باید ارزیابی نماید و برایم بګوید تا چی حدی توانستیم رضایت شما و اولیایی امور را به دست اوردیم من یک اصل را متوجه شدم که مردم عزیز ما هنوز هم با اینکه 45 سال جنګ ، مهاجرت و مشکلات را دیده اند به هنر ادبیات و ارزش های خوب جامعهء افغاني خود وابسته هستند كه اين خود اصالت يك ملت را نشان ميدهد من دريافتم هموطنان عزيزم بيننده گان و شنونده ګان عزیز رادیو و تلویزیون وطن این اصالت را در این رسانه یافته اند و روز به روز به تعداد بیننده ها و شنونده های ما افزوده میشود همکاران عزیزم از محترم جمشید پايمرد تا همه همكارانم در حفظ اين رسالت مي كوشند تا يك تلويزيون و راديويي سچهء افغاني داشته باشيم تا هر گونه ذوق را كفايت كنند و عزيزاني كه مي خواهند در كنار ما در اين رسانه باشند بايد تعصبات قومي مليتي و زباني را نداشته باشند هميشه حقيقت و منافع والاي وطن و وطنداران خود را در نظر بگیرند جوانان به معلومات افاقي خود بافزايند و ممنونم از شما ناهيد جان عزيز كه زحمت تنظيم و ترتيب اينهمه پرحرفي مرا كشيديد موفق باشيد اميدوارم از بودنم در اين رسانه شما و همكارانم از من راضي باشند من هميشه به خدمات شما تشويق شما و رهنماي هاي تان افتخار مي كنم موفق باشيد

ناهيد: با سپاس از وقت تان