
نوآوری امری از پیش تعیین شده در نویسندهگی نیست؛ زیرا بر بنیاد استعداد و تجربهی فردی هر نویسنده از زندهگی و بازتاب آن در بستری بهنام زبان، روشهای نوآوری متفاوت و چندگونه اند. بهگونهی مثال روش نوآوری فرانتس کافکا، آلبر کامو، صادق هدایت و محمود دولتآبادی از هم فرق دارد؛ درست است که گاهی رگههایی از تاثیرگیری و تاثیرپذیری را از رهگذر محتوایی در آثار این نویسندهگان بزرگ زیر نامِ هممانندی (مشابهتِ محتوایی) میتوان دریافت؛ اما گونهی پردازش آنان با توجه بهروش نوآوری در تولید آثار ادبی متفاوت است؛ چون نوآوری وابسته به فردیّت نویسنده است و فردیت بهجای جمعیّت یا روش نوآوری عمومی قرار دارد.
•نوآوری چیست؟
کشف تازه از هستی و سپس پردازش آن در نویسندهگی با روش متفاوت در بستری بهنام زبان.
من تا جایی با این برداشت موافقم که شاید هیچچیزی از رهگذرِ فلسفی چیز تازه و ناگفته نباشد و پدیدهها در واقع با جلوههای گوناگون همرنگِ هم باشند؛ اما چیزی که میتواند در وسط این جلوههای گوناگون از پدیدههای واحد مانندِ مرگ و زندهگی برای ما نوآوری ایجاد کند، گونهی دریافتِ ما از این دو مقوله است که پسانتر در هیئت زبان (فرایند نویسندهگی) شکل میگیرد و این نگاه متفاوت بهپدیدههای واحد، چشماندازهای متفاوت را در برابر مخاطب از سوی نویسندهگان نوآور ایجاد میکند.در اینجا جُستار نوآوری را با دو نگاه متفاوت در بارهی “مرگ” و “زندهگی” از “شاملو” و “بیدل” پی میگیرم که در واقع همان مسالهی نوآوری در پنداشت از یک پدیدهی واحد (مرگ) را قشنگ؛ اما متفاوت مطرح میکنند:
هرگز از مرگ نهراسیدهام
اگر چه دستانش از ابتذال شکنندهتر بود
هراسِ من -باری- همه از مردن در سرزمینی است
که مزدِ گور کن
از آزادی آدمی
افزونتر باشد. (احمد شاملو)
شاملو آشکارا میگوید که از مرگ نمیترسد؛ ولی از مُردن در سرزمینی میترسد که ارزش مزدِ گورکن، از آزادی انسان بیشتر باشد. این یعنی نگاه متفاوت از مرگ، یا هنگامی که “مولوی” بیباکانه در بارهی مرگ جار میزند و مرگِ جسمانی را انگیزهای برای تعالی روحانی انسان و برگشت بهمبدا یا اصلش میداند و از آن استقبال میکند:
“بميريد بميريد، در اين عشق بميريد
در اين عشق چو مُرديد، همه روح پذيريد
بميريد بميريد و زين مرگ مترسيد
کز اين خاک برآييد، سماوات بگيريد” (مولوی)
این دو دیدگاه در بارهی پدیدهی واحد مرگ، متفاوت اند، و همین تفاوت در گونهی نگاه آنان هست، که نوآوری را در این دو شاعر نشان میدهد و حالا اگر دیگران همین نگاه را با همین مفهوم در شعر بیان میکنند و نگاه متفاوت و نوآور نسبت بهمرگ ندارند، نوآوری بهمعنای واقعی کلمه در کلام آنان نیست و تکرار ناقصی از شاملو و مولانا اند.
در مورد پدیدهی واحد زندهگی هم که با جلوهی نوآورانه در زبان شکل گرفتهاست، مثالی از “بیدل” میآورم:
“عُمر گذشت و همچنان، داغِ وفاست زندهگی
زحمتِ دل کجا بری؟ آبلهپاست زندهگی
دل بهزبان نمیرسد، لب بهفغان نمیرسد
کس بهنشان نمیرسد، تیرِ خطاست زندهگی” (بیدل)
نگاهِ هیچانگارانه و حسرتبار بیدل بهزندهگی در ترکیبهای داغِ وفا و آبلهپا بودن زندهگی و سپس دل بهزبان و فغان بهلب نرسیدن و کس بهنشان نرسیدن بهدلیل تیرِ خطایی که از کمان کوشش آدمی در هستی پرتاب میشود و سرانجام بههدف نمیرسد، همان روایتِ نوآوری از پدیدهی زندهگی است که از دیدگاه ویژهی بیدل سرچشمه گرفته و محصول استعداد، درک و تجربهی فردی او از زندهگیست که در بستر زبان، با روش نو آورانه شکل گرفتهاست.
•جُستار را جمع میکنم: همانگونه که در نخست گفتم، نوآوری در زمینهی نویسندهگی از فردیّتِ وابسته به استعداد و تجربهی نویسنده و شاعر در بستر زبان شکل میگیرد و این روش، عمومی و همهگانی نیست؛ ورنه همه نویسندهگان، نوآور میبودند؛ اما برخی از این تجربههای فردی در حوزهی نویسندهگی و در جُستار نوآوری برای نویسندهگان -تاجایی- قابل گوشزد و انتقال هستند که بهگونهی فشرده بهچند موردِ آن اشاره میکنم:
-نوآوری وابسته بهداشتن نگاه متفاوت در زمینهی نویسندهگی است؛ یعنی بیشتر از همه داشتن نگاه متفاوت در برداشت از پدیدهها و سپس بازتاب آن در چهارچوب نویسندهگی مهم است؛
-نویسندهی نوآور کسیست که خودش را مینویسد؛ یعنی آنچه را خود حس میکند، بر زبان میآورد و همرنگ دیگران نمیاندیشد؛
-چیزی را شبیه دیگران خلق نمیکند؛ مگر اینکه در مراحل نخست کار نویسندهگی باشد؛
-به آنچه مینویسد باور دارد و با فکر دیگران در هنگام نویسندهگی فکر نمیکند؛
-خلاقیّت را دوست دارد و از تکرار دلبد میشود؛
-ساختار شکن و کلیشهزداست و چهارچوبی نمینویسد؛ واژهها در زبانش مانند پرندهگان آزاد پرواز میکنند و بهدوردستها میروند؛ اما دستآموز و خانهگی نمیشوند.
جاوید فرهاد
