
تازهترین اثر داکتر محمدحسن شرق با سرنامۀ “تعلل در مصالحۀ ملی، تجویز تجزیۀ افغانستان و موضوع پنجشیر” که در صدمین سالگرۀ زندگی او نوشته شده بود، هفتۀ پیش از سوی انتشارات شاهمامه به چاپ رسید.
گرچه این کتاب را میتوان دنبالۀ اپدیت “کرباسپوشان برهنهپا” (1990) و “تأسیس و تخریب اولین جمهوری افغانستان” (2000) دانست، با آویزههایی که در چاپ دوم (2005) و چاپ سوم (2010) نیامده، ارزش زیادتر مییابد.
داکتر شرق در “تعلل در مصالحۀ ملی، تجویز تجزیۀ افغانستان و موضوع پنجشیر” نخستین بار از برخی نامههایی که به مسکو فرستاده بود و گفتوشنودهای شیرین و تلخی که با گرباچف، داکتر نجیبالله، عبدالوکیل، بنین سیوان، دیگو کوردویز، گزارشگران در نیویارک و چند تن از سیماهای کلیدی افغانستان و جهان داشت، یادآوری میکند و مینمایاند که چشمۀ کشاکش نجیبالله با رفقا یا موافقین پریروز و دشمنان یا مخالفین دیروزش از کجاها گلآلود شد و رفته رفته رسید به جایی که امروز تماشاگرش هستیم.
فصل دوم نمایانگر پشت پردۀ رازهای ظاهراً پنهان افغانستان-شوروی است. او مینویسد: “وقتی در سال 2010 از طرح تجزیۀ افغانستان توسط شورویها و موضعگیری قاطعانۀ دو رهبر حزب دموکراتیک خلق افغانستان (ببرک کارمل و نجیبالله) نوشتم، شماری از خوانندگان آن را “ادعای دروغین حسن شرق” خواندند و پرسیدند: چرا چنین طرح نامانوس و بحث بیسابقه تا کنون از زبان هیچ فرد دیگری گفته و شنیده نشده است؟” تا اینکه یازده سال بعد…
در 2021، کتاب “مداخلات فرامرزی و فاجعۀ سقوط جمهوری افغانستان ۱۳۷۱” (مطبعۀ اسد دانش، کابل) توسط محمداسحاق توخی دستیار و دوست نزدیک نجیبالله از چاپ برآمد. او شرح همان طرح را با تفصیل زیادتر در چهار صفحه فاش کرد. طبق معمول، کسی واکنش نشان نداد. البته، نوشتۀ آقای توخی در مقطع مشخصی پایان مییابد و پرسشی بر جا میگذارد: آیا نویسنده “لغو حکومت شمال به دنبال تأسیس آن” را فراموش کرده یا لازم ندانسته اندکی عمیقتر بررسی شود؟ چرا اصل قضیه پوشیده مانده است؟
داکتر شرق در فصل دوم همین سوژه را پی گرفته و به نقش چند تن – از احمدشاه مسعود، نجیبالله مسیر، صالحمحمد زیری، دستگیر پنجشیری و فرید مزدک تا میرصاحب کاروال، نیازمحمد مومند، نجمالدین کاویانی، عبدالرشید دوستم، سید جعفر نادری، منوکی منگل و کسان دیگر به شمول خودش پرداخته است.
فصل مختصر سوم تحت عنوان “موضوع پنجشیر” چنین آغاز میشود: “سه ماه پس از تختجمعی بدون سروصدای چند ولایت خودمختار افغانستان، به دعوت صدراعظم اتحاد جماهیر شوروی عازم آن کشور شدم. خواهش گرباچف در لفافۀ جملات دوستانه و دلسوزانه جهت ختم جنگ و برادرکشی، نمایانگر ناخشنودی رهبر شوروی از حکومت شمال در افغانستان بود، ولی …”
ادامه را در این کتاب هشتادوشش برگی که خواندنش کمتر از دو ساعت را در برمیگیرد، خواهید دید.
