محمد امین مشهور به ملنگ جان فرزند عبدالشکور درسال (۱۲۹۳) هش- در قریه چمیار ولسوالی بیسود ولایت ننگرها تولد گردیدُ پس از سه سال تولدش پدرش را از دست داد.
او یک کودک آرام ُ گوشه گیر و بی آزار بودُ متاسفانه از داشتن سواد محروم بود اما در حالت گوشه گیر از طبعیت زیبا الهام میگرفت و روان شعر میسرود. اشعارش سر زبانها افتاد و از قریه چمیار الی و لسوالی و بالاخره در ولایت ننگرها بنام امین جان هنگامه برپا کرد. اشعارش را هنرمندان محلی در مجالس هنری سرودند و بعد تغازل خود را بنام ملنگ جان سرود و از امین جان به ملنگ جان شهرت کمایی کرد.
در پانزده سالگی قریه خود را بخاطر کار وغریبی ترک وروانه کامه ننگرهار گردید و در میان مردم شهرت شاعری او اوج گرفت و در سن بیست سالگی در یکی از مراکز امنیتی لوی ولسوای های ولایت ننگر هار خدمت عسکری سپری نمودُ در همین سن بیست سالگی اولین ترانه وی در جریده اتحاد مشرقی« ننگرها» منتشر گردید و بدست هنرمندان دیگر ولایت ننگرهار رسید و در محافل ومجالس هنری توسط هنرمندان با ساز خوانده شدُ منگ جان صاحب یک شاعر با نام و نشان گردید.
درسال (۱۲۲۴)هش- از طرف سردار محمد داوود خان و در سال (۱۳۲۹) هش- از طرف سردار شاه محمود صدراعظم کشور برایش سالانه معاش مستمری پرداخته شد. با این در آمد و تشویق منلگ جان با هنر و شعر و شاعری آمیخت و زمینه رشد وانکشاف وی در سرودن اشعار بیشتر گردید.
در سال (۱۳۳۲)هش- او را در کابل دعوت نمودند و بحیث منتظم موسیقی پشتو در رادیو کابل مقرر گردید. زمانیکه استاد اولمیر بکابل آمد به همکاری ملنگ جان بریاست قبایل معرفی گردید و استاد اولمیر نیز معاش مستمعره بدست آورد از طرف دیگر چون ملنگ جان منتظم موسیقی پشتو بود اورا با استاد ان بزرگ موسیقی معرفی نمود و همچنان بزرگترین کمک او برای اولمیر اجازه شب باش در زیر زمینی های ستدیو های رادیو کابل بود.
انزمان رادیو کابل نشرات مستقیم داشت ُ هر زمان در هر وفقه پروگرامها استاد اولمیر در دسترس بود تا وفقه های نشراتی رادیو کابل را با سرودن آهنگ پرُ نماید.
ملنگ جان یک سال بعد از استاد زاخیل به رادیو کابل راه پیدا کرده بود و محمد دین زاخیل که شخص با سواد و صاحب مطالعه بود به جمع آوری اشعار ملنگ جان اقدام کرد و اشعار را نوشت.
ملنگ جان شاعر پرآواز و غزلسرای پشتو که محبوب القلوب همگان درسال (۱۳۳۶) از کابل بطرف ننگرها به دیدن فامیلش حرکت نمود و در اثر یک حادثه دلخراش ترافیکی در راه کابل ننگرها با داوود جان پسرش یکجا جام شهادت نوشیدند.
جنازه های شان به قریه چمیار بیسود انتقال و در هدیره پدری شان بخاک سپرده شدند.
این شاعر بیسواد ولی باسواد که نامش زبان زد عام خاص بودُ هموطنانش را به سوگ نشاندُ
غزل های ناب و حماسی و عشقی او ُ هنرمندان را مشهور ساخت و نام خودش نیز جاویدانه تر از زمان حیاتش گردید. در سال (۱۳۳۹) ریاست پشتوتولنه تصمیم گرفت تا لوحه سنگ این شاعر نامور را تهیه نمایدُ لوحه سنگ مذکور به مصرف ریاست پشتو تولنه در فابریکه حجاری ونجاری تهیه و به سر قبر شان نصب گردید.
اشعار او را به شمول محمد دین زاخیل داشنمدان دیگر نیز جمع آوری نمودند. درسال (۱۳۳۵) به اجازه ملنگ جان اشعار وی در چند بخش ( فلکلوریک – حماسی و عشقی ) جمع اوری و تنظیم گردید و مرحوم بختانی و ریشتین به چاپ ان اقدام نمودند.
درسال (۱۳۴۸)هش- چاپ دوم آن از طرف مرکز فرهنگی سید جمال الدین افغان صورت گرفت و بدسترس علاقمندان قرار داده شد.
دآزادی قمیت
پتنگ دبلی شمعی یار دی – بلبل دگلو خریدار دی
دلیلی دوه سترگی مجنون پیژنی – دآزادی قمیت پشتون پیژنی
پتنگ خو مینه په گلزار نه لری – بلبل دی شمعی سره کار نه لری
پشتانه تیت چاته گتلی نه شی – دچا اثر لاندی کیدلی نه شی
پشتانه تینگ عزم و همت لری – پخپل ناموس باندی غیرت لری
لکه زمری په حّای دننگ دریژی – په حّای دننگ په وینو رنگ دریژی
پشتانه بیرته په شاتلل نه کوی – که سریی غوحٔ شی دروغ ویل نه کوی
نه دچاز راونه پیسو ته گوری – زوی دپشتون دپلار پشتونه گوری
پشتون دبدو نه بیزار دی – پتنگ دبلی شمعی یار دی
پیسه په شه سترگه قارون پیژنی
د آزادی قمیت پشتون پیژنی
اشعار ناب حماسی منلگ جان هنرمندان زیادی را چون « اولمیر » به شهرت رسانید مانند :
دا زموژ زیبا وطن — دا زموژ لیلا وطن
به صدای اولمیر تا اکنون به دلها چنگ میزند.
نوت:
بعضی از مطالب فوق رااز [ دملنگ جان خوژی نغمی ) از چاپ سوم که به همت محمد عثمان فرزند حاجی سهار گل در مرکز فرهنگی سید جمال الدین افغان بطع رسیده استُ بردادشت کرده ام.