کویرم من وآب نیل تو باشی
چراگاهِ غزالِ دل تو باشی
چوپروانه به گردت پربسوزم
شمع تابان هر محفل تو باشی
به وصف توغزل خوانم چوبلبل
به بوستانم، زهی سنبل تو باشی
نیندیشم بخود ، اما شب وروز
دعایت می کنم مُقبل تو باشی
پی ظِل خدا آنوقت نگردم
چوابری برسرم گرظِل توباشی
نمی ترسم زطـــوفان حـــوادث
اگر دریا،اگر ساحل تو باشی
زخاکم گر کُلالان کوزه سازند
همی خواهم شراب ومُل تو باشی
من آن هابیل جورِ روزگارم
بکش خنجر که تا قابیل تو باشی
شهید کوی تو گردم، خدارا !
سر خاکم نمادِ گُل تو باشی
مسعود حداد
10 سپتامبر2013