در کشور ما افغانستان حقایق تلخی وجود دارد که بسیاری از سیاستمداران سالها بنام مصلحت آنرا در سینه جا داده اند حال فکر میکنم این ذخیره گندیده است وبوی آن به مشام هرکس میرسد.کسی به مردم نمیگوید که چه میخواهد هر جنایتی را انجام میدهند نام از اسلام میگیرند وهر خیانتی را مرتکب میشوند ووحدت ملی میگویند اما تعفن خشونت وقوم پرستی رائحه اسلام ناب وعزم وحدت ملی را زیر کشیده است پس بهتر است اصل هدف به مردم گفته شود ودرد تشخیص گردد و این دانه متعفن عملیات وتن بیمار افغانستان از شر ان در امان بماند.
آنانیکه تشنه رسیدن به چوکی اند میگویند یک طرف پیروز است ونتائج باید زود اعلان شود تا هرکس به اینده خود بفهمد البته این طیف میگویند هیچ گپی نمیشود واب از آب نمی جنبد اما حقیقت این است که ظرف ها لبریز شده آب می پاشد از ظرف ها وتشت ها سر شار کرده در چنین حالتی ایجاب میکند تا چند گزینه من حیث راه حل پیش روی مردم گذاشته شود تا اگر خداوند ج خواسته بود این معضل حل گردد وبحران به نحو مهار شود.
کدام راه حل است:
1- ابطال نتائج ومعطل ساختن انتخابات تا بر گزاری انتخابات پارلمانی؟
2- جور آمد دو کاندید بخاطر ساختن حکومت مشترک وقناعت دادن به حامیان شان؟
3- فرا خواندن لویه جرگه وتعدیل مواد قانون اساسی بخاطر ساختن نظام پارلمانی صدراتی وتقسیم پست ها بالای مدعیان قدرت.بر سبیل حکومت داری در لبنان.
4- تشکیل کمیسیون بخاطر مشخص ساختن مشکل افغانستان که قومی است ویا گروهی وسمتی این مسئله باید مشخص شود وبعد راه حل بر رسی شود ودرین مبحث باید سران ورهبران راست بگویند چون قاعده ویا پایه بیشتر مسائل قومی را مطرح میسازند واما بزرگان میگویند در افغانستان مشکل قومی ولسانی وجود ندارد.وهمه اکت و شعار ملی ووحدت ملی را سر میدهند واگر رهبری مخالف نظر قاعده است چرا این پراگندگی را مدیریت نمیکنند واگر حامیان بر خلاف اندیشه رهبران شان شعار میدهند درانصورت هم لازم است موقف خودرا نشان دهند.
حال آنچه برای ما مهم است عبور از بن بست سیاسی ومدیریت بحران انتخابات است که چگونه میتوانیم مفهوم دموکراسی را در پر تو آراء مردم تجلی بخشیم.قرار این بود که انتخابات پل مطمئنی بخاطر عبور از یک حاکمیت به حاکمیت دیگر باشد حال که بر اساس خوی .طبیعت افغانی ما نتیجه معکوس داده بایست نخبگان راه حل مناسب جستجو کنند در غیر آن اوضاع به سمت بحران ونا امنی میرود که به نفع هیچکس نیست.آنچه را من حیث مشکل پیش روی نتائج انتخابات داریم کم نیست.بر رسی تقلب های خودسر وساز مان یافته وتفکیک وتعین نفوس ولایات که چهار صد هزار نفوس دارند ویک ملیون رأئی وساز ماندهی تقلب از طرف کمیسیون انتخابات که سلامت وشفافیت را بطور کل زیر سوال می برد.لذا انتظار ساز وکار دموکراتیک از پروسه انتخابات افغانستان سلب شده حالا تنها اجبار واکراه وزور تقلب ماهیت وعنصر انتخابات شده که دیگر معنی ندارد.
بحران انتخابات را چه کسی مدیریت کرده میتواند؟ پاسخ این سوال شاید برای عدۀ سهل وبرای برخی هم دشوار باشد اما من را عقیده بر این است که خلاق بحران حلال بحران هم است آنانیکه این شرائط را مهندسی وجو نا بساماان را فراهم ساخته قادر به حل این نا بسامانی ها نیز هست.زمانی حامد کرزی را شخص ضعیف وناتوان میخواندم اما حالا میدانم که ایشان بخاطر منافع خویش سیاستمدار ورزیده ومدیر کهنه کاری اند وهمین بحران همه ساخته وپرداخته دست خود شان است وهم به یمن وتوانائی خود شان قابل کنترول ومهار نیز میباشد بناء من بر خلاف سائرین به سراغ بوناما ونهاد های دیگر نمی روم فقط از جناب حامد کرزی دوستانه می پرسم ترا بخدا قسم وبجان میرویس ازین ملت سر گردان چه میخواهی؟ ادامه حاکمیت بفر ما ادامه بتی چشم بخیل کور اما ثبات وآرامش کشور را بر هم نزن وافغانستان را میدان بازی وکشمکش شرق وغرب نساز.هر چند در دوره حکومتت کاری نکردی اما همینکه منازعه وکشمکش قدرت نبود غنیمت بود بسیاری ها به کار وزندگی خود مشغول بودند اما حالا چه؟ مگر انتخابات بخاطراین است اوضاع کشور ها خراب شود وراه روشن تاریک گردد ومردم بجان هم بیفتند؟حامد کرزی چه کاری کرده میتواند.:؟هر چند این طرح راه حل دل خواه همه نیست اما از راه نا گزیری باید به واقعیت ها تن. داد اگر ما برای افغانستان دو چوکی ریاست جمهوری قائل شویم پس افغانستان را باید دو تا کرد که نمیشود.اما بجای دو رئیس جمهور طرح تیم انتخاباتی اصلاحات وهمگرائی پاسخ بهتری برای سوال حل بحران است.پس بهتر است آقای حامد کرزی طوریکه دل خودش هم میخواهد نتیجه انتخابات را ملغی ولویه جرگه اضطراری فرا خواند وماده سیستم ریاستی نظام را به صدارتی پارلمانی تعدیل کند درین صورت میشود رئیس جمهور وصدر أعظم ومعاونین شان تعین شود.واگر نتائج باطل اعلان شود وانتخابات تا دوسال دیگر معطل بماند باز هم دران زمان عین معضله وجود دارد ودو کاندید پیشتاز یکدیگر را به تقلب متهم نموده هر کدام شان ادعای ریاست جمهوری میکنند.وباز به عقب بر میگردیم.لذا از نظر من تعدیل قانون اساسی وایجاد نظام صدارتی پارلمانی میتواند بخواست همه اقوام وملیت ها پاسخ مثبت بدهد.ناظرین وخارجی ها: عدۀ را عقیده بر این است که در ادوار قبلی هم نظارت وحمایت امریکا بوده که افغانها دندان به جگر گذاشتند ودست به اشوب نزنند حال طوری معلوم میشود که امریکا افغانهارا بحال خود شان وامیگذارد تا استعداد توانائی وتحمل افغانهارا محک زند ویا تجربه عراق در افغانستان تکرار شود.البته من این نظر را رد نمیکنم اما مطرح شدن آنرا قبل از وقت میدانم…ولی حالا که کشور های مختلف از جمله جر منی دوست و حامی حکومت افغانستان پا پیش گذاشته تا بحران انتخابات افغانستان را حل کند یک اقدام خوبی است چون افغانها بر خلاف شعار های که میدهند قدرت مدیریت کشور را ندارند واگر وابسته ومحتاج نباشند گوشت یکدیگر را میخورند.بناءٌ پا در میانی خارجی ها ودر شرائط اصرا وتأکید شان برای افغانها خالی از خیر نیست.چون میدانم سیاستمداران افغان حرف صد ها دانشمند وموی سفید داخلی را به اندازه نیمی اشاره خارجی ها ارزش نمیدهند وامید وارم نماینده یونا ما ونماینده خاص آلمان به اشاره امریکا راه حلی مناسب جستجو کنند.البته طرح های داخلی ها به ضرب المثل معروف آب جوی در وازه خانه خت ویا گیلکوک است.