سخنان حکمیانه – برگرفته شده ازکتاب پیامبر نوشته : خلیل جبران «به ادامه گزشته»

  خلیل جبران سپس  توانگری  گفت: با ما از  بخشش سخن  بگو .

او  پاسخ  داد :

هنگامیکه  از  دارایی  خود  میدهید  چندان  چیزی  نبخشیده اید ُ بخشش واقعی  زمانیست که از خود مایه  بگذارید . چون  دارایی  شما چیزی  نیست جز مجموعه ای  که از ترس اینکه  مبادا بدان  نیاز  یابید ُ حفظ  وحراستش  میکنید. و فردا ُ فراد برای  سگ  مآل  اندیشی  که بدنبال زوارها بشهر مقدس استخوان  در شن  بی نشان  پنهان میکند  چه ارمغان  خواهد  آورد ؟

آیا  وحشت  از  تشنگی  هنگامیکه  چاه  پرُ آبست خود عطشی سیراب نشدنی  نیست؟

کسانی هستند که از ثروت  بیکران  خویش ذره ای  برای  خودنمایی  می بخشند و خواستهای پنهانی شان هدیه  شان را  ناچیز  مینماید .

وکسانی  هستند که  دار  وندار  ناچیز  شان را  یکجا  میدهند .

اینان  کسانی  هستند بزندگی  وسخاوت  آن  ایمان  دار ند و کیسه  شان  هرگز تهی  نیست .

کسانی  هستند که دادنشان باشادی  توآم  است  و شادی  پاداش  آنهاست .

وکسانی  هستند که  درد همرای   دادنشان  است  و در درد غوطه  میخورند . و افرادی  هستند که  بخشیدن را  درد ناک نمییابند و بدنبال  نشاط  ان  نیستند و بخاطر  توجه  به  نیک بودن آنرا انجام  نمیدهند .

آنها همان گونه  میبخشند که آس  در فلان  دره  عطرش را  در فضا  میپراگند.

از درون دستها ی چنین  مردمیست  که  خدا سخن  میگوید و از پشت  چشم آنهاست که  او به زمین لبخند میزند.

نیکوست  هنگامیکه دستی  بسویتان دراز  میشود دستگیری  کنید ُ ولی  نیکوتر  آنست  که بدون  چشم  داشت  کسی واز طریق  درک  خود  بخشائید .

و برای  انسان دست و دل باز جستجوی  در یافت کننده  از عمل بخشایش نشاط  انگیز تر است .

و آیا چیزی  برای  شما باز خواهد  ماند ؟

تمام  آنچه دارید روزی  بخشیده خواهد شد .

بنا براین  ببخشائید و بگذارید  که فصل  بخشایش  از آن  شما  باشد نه  از آن  وارث تان.

ممکن  است  بگوئید « من فقط  به  مستحق  خواهم بخشید .»

درخت باغ  شما و رمهء  چراگاه تان چنین  نمیگویند.

آنها بخاطر ادامه  زندگانی از خود  ارزانی میدارند زیرا نگهداری  برای ایشان نابودی  است.

مطمَناٌ کسی  که شایسته  دریافت  شب وروز است  سزاوار  دریافت هر چیز دیگری  از شماست. وکسی  که  استحقاق  نوشیدن از  اقیانوس  زندگی  را داشته  ُ مستحق  است  از چشمه ناچیز  شما  جامی  برگیرد. آیا با اعتماد و شهامت دریافت کردن ُ بدشواری   پیمودن کویری  بی انتها نیست ؟

ومگر شما کیستید که دیگران سینه  خویش را بگشایند و از غرور شان  پرده  برگیرند تا آنکه شما ارزش  آنها را عریان وغرور شان را شکسته  ببینید .  نخست  دریابید آیا خود استحقاق  آنرا دارید  که بخشنده و آلت  بخشایش باشید؟

  زیرا در حقیقت  این زندگیست که بزندگی می بخشد و شما که خود را بخشنده  میپندارید تنها گواهی  هستید. و شما  دریافت کنندگان – وهمه ء ما دریافت کننده ایم – بار شکر گزاری حمل  نکنید چون ممکن است  طوقی  برخویش وبر بخشانیده  نهید. بلکه  بابخشانیده  بر فراز هدایایش بپرواز در ائید.  زیرابیش از حد در  اندیشه بدهکاری  خویش بودن در حکم  شک کردن  بسخاوت کسی  است  که مادرش  زمین  مهربان  و پدرش  یزدان است

********

 ادامه  دارد

امکان ثبت دیدگاه وجود ندارد.