بی سر نوشتی جوانان غور یا تحصیل بی حاصل: احمد سعیدی

    احمد سعیدیسالانه هزاران تن از جوانان وابناء بادرد کشور از مؤسسات تحصیلی عالی فارغ میگردند بجای اینکه به کار گماشته شوند بی سر نوشت، بیکار وسر گردان میگردند گو اینکه تحصیل شان بی حاصل است.این مصیبت شامل همه اقشار جامعه وولایات کشور است واما مردم وجوانان ولایت غور که از فقیر ترین ولایات کشور بحساب میروند بیشترین رنج مصیبت بیکاری وبی سر نوشتی را بر دوش دارند.اینکه انگیزه ودلیل این بی سر نو شتی و خموشی و یاس بعد از تلاش وامید   چه هست خیلی هویدا وروشن است ولی باز هم به چند مورد ازین چالش ها اشاره میکنم که در صورت رفع پرابلم ها راهگشائی معضلات امروز نیز خواهد بود.

  1. نبود بر نامه وپلان برای  نسل جوان 
  2. بی تفاوتی حکومت در برابر ملت.
  3. نبود طرح وابتکار بخاطر کار گماری واستخدام
  4. نبود بستر کار از اثر نا امنی
  5. تبعیض وتفاوت جغرافیائیی.

نبود بر نامه وپلان بدین معنی که دولت  در مورد نسل جوانان وآینده جوانان بر نامه نداشته ولحظات ختم تحصیل را پیشبینی نمیکند مثلا  دولت  با یک تعداد محصلین که در دانشگاه های دولتی اقبال شمولیت پیدا میکند تا فراغت این جوانان از مؤسسات تعلیمی  مصارف هنگفتی را می پردازد اما نمیداند در اینده چگونه میتواند این هزینه را جبران کند  واز کدام طریق بدست آورد محصلین که در دانشگاه های خصوصی تحصیل مینمایند همه میدانند که چه مشکلات دامنگیر شان است طی سیزده سال اخیر مانند دوره حکومت های گذشته همه مصارف  متعلمین ومحصلین  بدوش حکومت نبست اما مصارف یک تعداد بدوش حکومت است حکومتیکه  بخاطر جبران بودجه مصرف شده هیچ پلان وبر نامه  ندارد.حکومت فکر میکند جوانان تحصیل کرده باید به هر قیمت باشد  در حالیکه قضیه چنین نیست بلکه این حکومت است که بخاطر بدست آوردن مبلغ مصرف شدن هیچ بر نامه ندارد وفکر میشد دولت همه جوانان را طور رایگان  درس داده وامکانات لوژستکی به مصرف رسانیده اما برای بدست آوردن این مصارف هیچ بر نامه ندارد.حتی بخاطر خساره ای را که متحمل شده بر نامه ندارد چون محصلین به مصرف دولت تحصیل کرده از مواد درسی واستادان شروع ودر برخی موارد مصارف لیلیه  یا اعاشه واباطه هم بدوش دولت است اما دولت بخاطر حصول این هزینه گزاف هیچ بر نامه ای ندارد.

بی تفاوتی حکومت: اینکه در بین حکومت وملت مسئولیت متقابل وجود ندارد  وحکومت نسبت به ایندۀ نسل جوان قابل انکار نیست وهمین حس عدم مسئولیت پذیری باعث شده تا حکومت نسبت به شهروندان خیلی بی تفاوت باشد ا.بی تفاوتی بدین معنی که هیچنوع تا مینات اجتماعی برای نسل جوان در نظر گرفته نمیشود چون دولت توانمندی وظرفیت جمع آوری هزینه ها ی تا مینات اجتماعی را از مردم ندارد وتمام هم وغم دولت سوال از کشور های بیرون است در حالیکه با داشتن امنیت وسیستم سالم جمع آوری عاید ومالیات میتواند به رفع مشکل جوانان بی سر نوشت هم فکر کند وحال همه میدانند که تمام نا رسائیها زاده بد امنی در کشور است که مانع ایجاد زیر ساختهای اقتصادی واجتماعی شده و زمینه رشد رفاه اجتماعی را گرفته است در کنار این همه نا به سامانی ها هیچنوع بدیل برای ادامه زندگی وجود ندارد.

نبود طرح وابتکار بخاطر کار یابی: درست است که کشور ما از منابع تلیدی وصنعتی محروم است واما زمینه های کار خیلی هم فراوان است چون این کشور تا هنوز ویرانه ای بیش نیست وبرای ساختن این ویرانه نیروی بشری زیادی بکار است.مثلا ما بخاطر ساختن جاده ها وسرک های اصلی وفرعی در هر وقت سال به نیرو انسانی نیاز داریم وبرای مدیریت این نیرو ها به افراد تحصیل کرده نیاز است دولت میتواند ابتکار باز سازی ونو سازی جاده هارا به عهده بگیرد ودر تمام ولایات ده ها هزار نفر را استخدام کند.افراد بیسواد میتوانند بجای ما شین با ابزار ساده کار کنند وافراد تحصیل کرده نیرو هارا بکار بگمارند واداره کنند…به همین تر تیب در بخش انکشاف دهات ساختن کلینیک ها وتا سیسات دولتی واگراین مسائل نبود پیشبینی پلان تجارتی و پرداخت یکمقدار قرض کوچک نمیشود همه تحصیل کردگان در چوکات دولت جذب شوند .امروز پنجا فیصد مکاتب معلم با سواد ندارد اما دولت قدرت کنار زدن قوماندانان را از مکاتب ندارد معاش بالای قوماندانان ومتنفذین منطقه تقسیم میشود وشاگردان بجای درس به کار وبار مصروف اند ومحصلین هم بیکار.

نبود بستر کا: نبود محل، بستر وزمینه کار هم ناشی بی کفایتی ، بی بر نامگی وعدم تعهد ودلسوزی  نظام است  دولت اول امنیت را تا مین کند دوم تا سیسات  دولتی  وخصوصی را فعال سازد .در کنار تنظیم تجارتاعم از تا سیسات صنعتی وتعلیمی ورفاه اجماعی در تمام ولایات نهاد های شریک وجود داشته باشد درانصورت میشود که از بستر کار صحبت کرد .ما فعلا برای جوانان بستر وزمینه  مساعد جهت فعالیت وانکشاف کشور نداریم لذا ایجاد فرصت وبستر از مسئولیتهای دولت است که متاسفانه بعد از مصرف پول هنگفت وتحمل زحمت کشی های زیاد باز هم معلوم نیست جوانان بکجا استاد اند.

وجود تبعیض مسلما تبعیض در تمام عرصه های سیاسی، اجتماعی واقتصادی بیداد میکند همانطوریکه ولایات دور افتاده ومحروم در عرصه سیاسی کنار زده میشوند واز رهگذر اقتصادی ضعیف  ضعیف تر میشوند در اجتماع امروزی نیز در جایگاه  ضعیفی قرار دارند.چنانچه طی ده سال که گذشت حدود 90 فیصد محصلین ولایت محروم غور در بی سر نوشتی به سر می برند حتی در مکاتب که نیاز شدید دارند زمینه ذب جوانان تحصیل کرده وجود ندارد چون مسئولین اول اقارب خودرا مقرر میکنند مهم نیست که این اقارب سواد دارند ویا خیر به همین دلیل تحصیل کردگان باید در لست انتظار باشند..در مورد محصلین وجوانان غور از مکتب شروع تا گماشتن به وظیفه تبعیض وتعصب روا داشته میشود .در بورس ها ی تحصیلی سهم شان به دیگران داده میشود و در امتحا نات بیشتر از دیگران زیر کنترول ومراقبت قرار دارند ودر استخدامم اصلا سوانح شانرا کسی مرور نمیکند به همین دلیل ما به مصیبت بیکاری گرفتار میشویم.بناء برای کار یابی وتعین سر نوشت جوانان باید از اول بر نامه ساخته شود ومسئله تبعیض در گماشتن به کار کاملا مرفوع گردد والا جوانان تحصیل کرده ولایات محروم در تمام عرصه ها همچنان محروم خواهند بود.ومشکل بیکاری جوانان غورهم ناشی از همین عوامل وانگیزه ها میباشد وما بخاطر استفاده از نسل جوان به بر نامه های جدید وطرز تعامل عالی می اندیشیم.