درتمام دنیا آسمان یک رنگ است. تولستوی میگوید« تمام خوشبختی ها شبه همدیگراند ولی هربدبختی شکل خاص دارد» اعلامیه جهانی حقوق بشرشا لوده یازده سال کارپر تلاش برجسته ترین کارشناسان وحقوقدانان جهان است، این اعلامیه منشآ قدرت حکومت، را اراده مردم میداند ومردم درتعین سرنوشت خودآزاد اند. کشورهای غرب که خودرا علمدارآزادی مینامندو با طمطراق حق مردم رادرتعین سرنوشت شان برسمیت می شناسند. اما کدام مردم؟ مردمی که قربانی جنگ های تحمیل گرانه وانتخابی میگردند «جنگ انتخابی اختراع جدید نظامیان امریکا است که درافغانستان بکاربردند» و به مردمیکه اجازه شرکت درانتخابات داده میشود اما حق انتخاب راندارند، اگرحق انتخاب به آنها داده میشد شاید انتخاباتی هرگز برگزار نمیگردید.
مردیکه اسیرتکه داران ضعیف النفس وعشیره گردیده اند وبنام آنها پیمان های وقرداد های خائینانه وجابرانه امضاء می گردد، مردمیکه درتصامیم جنایتکارانه دولتها حق وتو راندارند وبلاخره ازمردمیکه حق زندگی رابه سرقت برده اند وبه زنده ماندن قانع گردیده اند، مردمیکه به میل وعلاقه خانه های خودرا نمیفروشند اما مجبوربه تبعید گردیده اند تا ازوطن مالوف خود دراثرظلم واختناق سیاسی واستبدادهای مذهبی فرارنمایند، مردمی که از حق کارواجرای وظایف در سرزمین شان محروم میگردند واگرهجرت هم نه نمایند به فرموده قران به هنگام مرگ به خشم فرشتگان روبرو خواهند گردید. دراسلام استبداد شرک است ، مسلمان واقعی نمی تواند درسایه شرک با استبداد موافق وهمکارباشد.خداوند حکم مینماید زمانیکه زنان ومردان مظلوم ناله و فریاد مینمایند که خداوندا مارا ازدیاری که ظالمان برآن حاکم اند خارج گردان وکسانیکه ایمان دارند درراه خدا وآزادی مبارزه می نمایند. مامردم شریف وآزادیخواه وآزادی دوست داریم، دنیا وتاریخ به قهرمانی مردم ما بدیده حسرت،تعجب وتحسین می نگرند ولی متاسفانه بعدازراندن بیگانگان مردم ما اسیر نیرنگ های کاذبانه سلاطین جبارواستبداد های ریاکارانه مذهبی میگردند وریاکاران دشمنان خدا وپیامبراند . همانطوریکه درتمام دنیا آسمان یک رنگ است، افراد بشرنیزآزاد به دنیا میآیند وهمه اولاد بنی آدم اند اما خوشبختها شبه همدیگراند وبد بختها شکل خاص را دارند، میگویند مردم را نمی توان برای همیش فریب داد،اما وسوسه های زهرآ لود استبداد های سیاسی مانند وسوسه شیطان تا زمانی که مردم است برای اغوای آنها ادامه خواهد داشت. در کشورما حاکمان ظالم واستبداد های مذهبی با استفاده از فقر،بیکاری،جهالت وجنگهای خانمان سوزبقای خودرا در استحمارمردم طولانی ترمیگردانند وحتی مردم رابا نیرنگ وقیودات خرافی دراموردینی ودنیوی تلقین ومجبور گردانیده اند تا انتصاب جباران را سایه خدا قبول نمایند و افتدارگرایان وزورگویان را ازترس تقدیر به خاطر پول وزور شان احترام وبینوایان رابه خاطرفقرشان بی احترامی و تحقیر نمایند. فقدان سازماندهی سیاسی جنبشهای عمومی وسرتاسری برعلیه استبداد های سیاسی ومذهبی بزرگترین مانع نو اندیشی وتحولات سیاسی واجتماعی درکشورمابوده است.آیا جوامع پیشرفته که اراده مردم را مظهرقدرت میدانند واقعا به آن باوردارند؟. کدام مردم به آنها اجازه داد تا افغانستان،عراق،لبیا وسوریه را بمباران نمایند. وزیرداخله آلمان از افغانها دعوت مینماید که بجای فراربکشورهای بیگانه وطن خودرا آباد بگردانند واگراز30 میلون جمعیت یک میلون افغان بگوش صد خائین وتکه دارمانند زنبورزوم زوم نمایند کشورخودرا ازوجود دزدسالارن آزاد وآینده خودرا مرفه میگردانند. ازیک جانب وزیرداخله آلمان راست میگوید،مردم انسان اند،باید آبادی وطن وحکومت قانون وانسان سالاری را بنام ملت وسرنوشت مشترک برافتخارات پوچ عشیره ای،تعصب های احمقانه وخرافات جاهلانه ترجیح بدهند وازجانب دیگرکشورهای غرب این تکه داران بی رحم وبی خاصیت وپول پرست را برما تحمیل نموده اند،جنگ وقدرت بدون مهار، ملت هارا متفرق وانسان ها را قسی القب وبیرحم وناامید میگرداند.زوروقدرت ملت واحد آلمان را سالهای متمادی ازهمدیگرجدا وبیگانه گردانید، چرا مردم آلمان شرق سابق نتواستند به خاطروحدت خودبگوش ارتجاع مترقی زوم زوم نمایند.؟ اما با قبول خطر مرگ ازروی دیوارخاردار به آلمان غرب فرارمی نمودند. آقای وزیر زمانیکه سرنوشت مردم ما دربن وواشنگتون ولندن تعین میگردد شما ازکدام مردم دعوت می نمایید تا دزدان را ازاریکه قدرت براندازند، اگر شما غربیها ازاین تکه داران فاسد حمایت نه نمایید آنها یک روزهم نمی توانند به درون قصرهای مجلل با قبا له های نامشروع که هرخشت وسنگ آن باخون مردم جوش خورده ورنگین گردیده است کبروغرور فروشی نمایند وبه استحمارمردم ادامه بدهند، زبان حال مردم ما به وزیرداخله آلمان وامثال او این است که شما چرامسوولیت های وجدانی واخلاقی خودرا فراموش نموده اید؟ به کمک شماحق انتخاب مستقل در تعین سرنوشت ازمردم ما سلب گردیده است. آیا شما نمیدانید که دروطن ماهرفرد باوجدان و دلسوزی که مردم رادعوت به آبادی وطن مینماید تیشه به ریشه خود می زند وخانه خودرا خراب میگرداند؟ آیا نمی دانید این تکه داران را که برما تحمیل نموده اید شهروندان شهرهای شما نیزمیباشند وزن وفرزندان خودرا درآلمان،لندن، نیویارک وسایرکشورها گرو نهاده اند وبرای دزدی وقاچاق افغانستان زخمی راانتخاب نموده اند. اگرپاکستان لانه تروریست های کشور های مختلف است شهرهای شما میزبان وپناهگاه خائینان وجنایتکاران اند که دستهای شان بخون مردم بی دفاع ما آلوده اند.سناریوی کنفرانس بن که در واشنگتن تحریرگردیده بودومیزبان آن آلمان بود درآن جا بنای فاسد کلپتوکراسی«دزدسالاری» امروز تاسیس گردید که افغانها درآن نقش ظرف شوراداشتند، کلاه قره قل وچپن ابریشمی برسروتن شخصی گذاشته شد که مردم افغانستان وحتی دنیا اورا نمی شناختند.در رده های کلاه قره قل ازپوست بره که هنوزدیده به دنیا نمی گشاید بوی وحشت وقساوت موج میزند،درتارهای چپن ابریشمی اشک دیده وخون دل بیوه زنان وبانوان بی سرپرست جاریست وشما از این سمبول خشونت واشک وخون چون نوآوری تازه دردنیا مد استقبال نمودید،تا تخم تمدن ونواندیشی درکشورما بذرنگردد. کدام مردم؟ آقای وزیرداخله آلمان، این صدتن خائینان انتخاب شما است و نه مردم افغانستان. آنها درکشورما احساس مسوولیت نمی نمایند چون پناهگاه مانند کشورهای شما دارند وحتی درمقابل زن وفرزند خود احساس مسوولیت نمی نمایند. عزیزالله کرزی سفیرسابق درمسکو کاکای حامد کرزی با افتخار می گفت زن وفرزند من درامریکا بیمه گردیده اند و ازهرمشکلی بی نیازند، من به آنها کاری ندارم وآنها بمن و میدانند که دوری من بیشتربه نفع آنها میباشد. اوکه بنام بیوه سیاسی شهرت داشت درفکر مسوولیت های اخلاقی ووجایب خانوادگی نبود تنها به تکه داری سفارت افتخار مینمود وبه آبرووحیثیت سیاسی کشورمابازی نمود خود را بالاتر ازقانون میدانست وحتی ازدزدیدن پاسپورت شهروندان افغان ودادن پاسپورت افغانی به شهروندان غیر افغان نیزخود داری نه ورزید،واین گونه مجرمین درکشورهای شما بدون ترس ازقانون وکرامت های انسانی زندگی می نمایند، پس کدام مردم ؟ اما درکشورهای شما درمقابل مهاجرین مظلوم وبی دفاع ومستحق که ازشردزدان وحشی ترازدرندگان فرارنموده اند ، هرنوع دلیل تراشی های بی مورد تطبیق میگردد.آقای وزیرما مردم بیچاره ایم، همه درگریز وفراریم،همه هیچ کاره ایم،امنیت اجتماعی،اقتصادی وخانوادگی نداریم، وطن آرامگاه مانیست، احساس تعلق به ملت واحد وسرنوشت مشترک نداریم.سرزمینهای شمارا به میل خود انتخاب نه نموده ایم ازبدی حادثه به پناه آمده ایم،ما ازکشورخود دست نکشیده ایم،ما راندگانیم. ما تبعیدیانیم، کشورهای شما آرامگاه ما نیست ما تادم مرگ آرزوی برگشت بوطن راداریم. آقای وزیرداخله آلمان من تمدن غرب راخوب می شناسم برای من فرهنگ غرب ومخصوصا عهد رنسانس وشعرا وفیلسوفان آن بمراتب زیباتر،دلنشین تروانسانی ترازتکنالوژیهای مدرن وساختمان های سربرآسمان کشیده امروز آن است که درعصرما دردرون این ساختمان های مجلل نقشه های حمله وتجاوزبه مردم بی دفاع افغانستان طرح ریزی میگردد، کشورهای شما مسئوول این همه قربانیان مهاجر ما می باشند. شما غربی ها ازکبروغروربیش ازحد کور و کر گردیده اید، ظاهراهمه چیزرامی بینید ، صدا های افغانهارا می شنوید اما چون بنی آدم بقول سعدی که اعضای همدیگراندعمق درد مردم مارا حس وتشخیص نمی نمایید ونمی بینید که کشورماپرورشگاه کرم های بی قریحه گردیده که اکثرشان درزمین های شما درلایه های بسیارپائین رشد نموده اند وبه انتخاب شما به کشورما صادر گردیده اند، تا نگذارند ما درتعین سرنوشت خود آزاد باشیم.درکشورهای شما بهترین نخبگان وروشنفکران افغانی دررشته مختلف به سرمی برند اما به آنها اجازه کارداده نمی شود،چون مسوولیت های ملی وتاریخی آنان با تکه داران دولت وحدت ملی فرق دارد .روشنفکران ما نمی توانند منافع ملی وتاریخی افغانستان را بخاطر پول وجاه طلبی های ابلهانه مقطعی وموقتی بفروشند، آنان روشنفکر و واقع بین اند درآتش فراق می سوزند تا شمع افتخارات فرهنگی وتاریخی ما خاموش نگردد. آقای وزیرما افغانها دررژیم کمونیستها که درادبیات شما بنام توتالیتارمرسوم است روزگارتلخ وخونین داشتیم واین رژیم منشاء آوارگی وبرادرکشی گردیذ ولی رسواترین وسیاه ترین روزها درزمان مجاهدین،طالبان،مافیای سفله پرورکرزی ووحشت ملی نصیب ما گردیده است، شما دردوناله ماافغانهارا حس نمی نمایید،درمقابل حیوانات و پرندگان مهاجررحم وتفقد نشان می دهید اما روح وروان انسانهای مهاجررا که اشرف مخلوقات وهمنوع اند با تیرهای تهدید وفشارهای روانی زخمی وداغدارمیگردانید.. کدام مردم ؟ آقای وزیر مگرشما نمی دانید که چه تعداد ازخانواده های این تکه داران ودزد سالاران درکشورشما میزیند؟. من شاهد پروازروح شکسپر برفراز کابل وسایرشهرهای ناامن وپرگرد وخاک ومتعفن افغانستان بودم. اوچه قشنگ سیمای دژم ومردم فریب کلپتوکراسی«دزدی سالاری» راقرنها پیش ترسیم نموده ودراین عصرپست مدرن تصویرزیبای اودر افغانستان بدبخت شکل و برازندگی خاص دارد.
ای فلزپربها ای جادوی رخشنده ای زر
زشت ازتو گشته زیبا تیره گون ازتو منور
پست والا، پیربرنا، کذب ناحق نا کس دلاور
چیست گوئید ای خدایان ازچه رو این دیو اصغر
کاهنان وزاهدان را راند ازمعبد به منبر
بالش آرامش بیماربرباید ازبستر
گه سازد دین وگاهی دین دهدبرباد یکسر
مایه آمرزش جرم است بی فرمان داور
ازجذامی دورسازد زشتی آن رنج منکر
دزد رابرمسند اقبال سازد تاج برسر
بخشد اورا شهرت وجاه وجلال وقدرت وفر
وان عجزشوم راسازد عروس نیک منظر
دورشوای دیو ملعون ای پلید تیره گوهر
دولت وحدت ملی باسیمای ناقص وزشت خود افغانستان را به پرتگاه سقوط نزدیک گردانیده است وغاصبان قدرت چنان مست جاه طلبی گردیده اند که مسوولیت وجدانی واخلاقی خودرا درمقابل مردم وآینده کشورفراموش نموده اندوبه گفته ارنست همینگوی مانند کرم های درون شیشه برسرتقسیم مقام همدیگررا میخورند وتکه داران بی آذرم بنام قوم،مذهب وزبان کمر راسخت به انشعاب وتجزیه کشوربسته اند وازمردم حق تصمیم وانتخاب را درمسایل سرنوشت سازکشوردزدیده اند. کدام مردم؟ همانطوریکه که الکسندارپوشکین شاعرهمیشه زنده روس ازشدت استبداد وظلم تزارهای روسیه مینالید.
دراین زمانه رسوا
امکان گزینشی نیست آدمی را
مگرکه ستمگری،خیانت پیشگی، یا بزندان بودن
ونه انتخابی دیگر.
دکتورعلی احمد کریمی– مسکو
امکان ثبت دیدگاه وجود ندارد.