وجدان کاری درقلمرودولت عامل الهام بخش وجود انسان واخلاقی بودن کارهای اوست وبه افرادجامعه آزادی میدهد تا محکوم به جبر نگردند وازمسئولیت که قلبا می پذیرند خودرا معذورنه پندارند. وجدان ندای درونی است که زنگ خطر را به صدا درمی آورد تا انسان ازمسیرراست وانسانیت منحرف نگرد. وجدان چیست؟ درقران کریم واژه «وجد» ومشتقات آن، درمعانی یافتن ودیدن،اطلاع وآگاهی ورسیدن مورد استفاده قرارگرفته است وبه عنوان نفس لوامه نیزتعریف شده است. مولانا درمثنوی نفس لوامه را ریشه تمام غرایزپست بت پرستی میداند ودرقبح بت پرستی نفس میگوید: نفس پست قبله گاه انسانهای پست است وتمام قران راشرح خبث نفس ذکرمی نماید.
جمله قران شرح خبث نفسهاست بنگراندرمصحف آن چشمت کجاست
درزبان فارسی وجدان به معنای یافتن، شعور، شعورباطن وبه عنوان قوه ای در باطن شخص است که وی را ازنیک وبد اعمال آگاهی دهد. کشورهای پیشرفته جهان که متاسفانه فردا وحتی پس فردای ما مانند چند قرن پیش آنها نه خواهد بود پیشرفتهای خودرا مولود وجدان بیداروآگاهی عمومی درجامعه میدانند. ولتروژان ژاک روسو بیدارگران دوران نوگرایی به مردم فرانسه هوشداردادند اگر باوجدان آگاه، مسئولیت خودرا انجام ندهند تباهکاران بی وجدان عمربدبختی وفقرآنهارا طولانی تر میگرداند وفرانسه روی خوشبختی ورفاه را نه خواهد دید. روسو مردم فرانسه راقانع گردانیدکه مسئولیت و موجودیت خودرا درجامعه به ندای وجدان ادانمایند« ای وجدان، توعامل بزرگ وجودانسان واخلاقی بودن کارهای اوهستی وبدون توچیزی دروجود خود احساس نمی کنم که مرادرجهانی بدترازحیوان قراربدهد.ایمیل » اندیشه های مولانا که ریشه آسمانی دارد نسبت به رسووسایربزرگان جهان ازنظرزمان ومکان انسان را چون معلم نفس وشاگرد وجدان اوتمثیل مینماید تا انسان ازمقام والای انسانیت هبوط نه نماید واگرکمی تعمق نمایم درخواهیم یافت که وجدان پاک،وظیفه شناسی ودانش در جوامع شرق طی هزاران سال اسیروجدان های کاذب بوده است وواقعیت ها باتحقیروعقده های پنهانی بی انصافانه دفن گردیده است وهمیشه وجدان پاک قربانی سوابق وشهرت های کاذبانه گردیده است . ضرب المثل های قاره های مختلف مهم ترین فلسفه زیبایی دنیا را درآسمان پرستاره ووجدان آسوده می بینند. همانطوریکه ابرهای ضخیم وسیاه آسمان پرستاره را تاریک میگرداند، وجدانهای آلوده قلب اشرف مخلوقات را تاریک واو را بیرحم تر ودرنده ترازحیوانات وحشی میگرداند. وشاید یکی ازعوامل مهم عقب مانی کشورهای شرق که زمانی گهواره تمدن دنیا بودشرارت نفس و انحراف اخلاقی باشد که نگذاشته اند تا مقام وجایگاه خودرا مطابق نیاز زمان پیدا نمایم. گاندی میگفت « سیاست بدون اصول،لذت بدون وجدان، علم بدون شخصیت وتجارت بدون اخلاق جامعه رابه تباهی میکشاند.» درجامعه فاسد وفاقد وجدان دروغگویی، تملق، ریاکاری وخودفریبی ومردم فریبی قاعده میگردد، سیاستمداران دروغ میگویند،عشق ولذت به زندگی وزیبایی اسیر شهوت وهوس میگردد،علم ودانش بلای جان وعذاب دانشمندان وتجارت سرمایه های بداخلاقی وتحقیر به فقرا واحترام به اقتدارگرایان میگردد وافراد این نوع جامعه قهرا و جبرا تسلیم مرگ تدریجی میگردند. اطاعت ازوجدان کاری کشورهارا آباد ومردم رانیک کردار،نیک گفتار،نیک پندار وبی آزارتربیت می نماید. درجامعه ما مقوله وجدان کاری چون واژه پیش پا افتاده درذهن هاعادی گردیده است. دروجدان کاری افراد بارضایت قلبی واحساس مسئولیت وتعلق داشتن به ملت واحد بدون مراقبت وتفتیش وظیفه شناس اند واز عدم بازخواست وپاسخگویی وراهنمایی به مراجعین وبی توجهی به کیفیت کاروجدانا رنج میبرند.دروجدان کاری کاربه اهل کارسپرده میشود وتقسیم مشاغل برمبنای تکه داری وخویشاوندسالاری صورت نمی گرد. دروجدان کاری پذیریش مسئولیت های بزرگ امتیازطلبی نیست وکسیکه قلبا مسئولیت راپذیرفته و وظایف خود را به کمال صداقت انجام میدهد سزاوارپاداش میگردد ونه امتیاز.دروجدان کاری ارابه های تشکیلاتی واداری کشوربه فرمان عقل ومنطق میچرخند وشعورتعلق داشتن به ملت واحد بخاطرمنافع وسرنوشت مشترک ریشه های فسادرا می خشکاند، حاکمان درهای خودرا بروی مراجعین نمی بندند، به نخوت وکبرفروشی و خودنمایی وبزرگ سازی های ظاهرا تشریفاتی وقت تلفی نمی نمایند. جدیت وتلاش برای ارضای نیازمندی های مردم،تشویق وتنبه کارکنان، خودکنترلی، قاطعیت وعدم تردید ودودلی دراصول، پیش بینی ودوراندیشی، وقارومتانت وعلاقه شدید به نظم و تشکیلات اداری وجدان کاری را در نظام تقویت می بخشد. در فرهنگ اداری ما پاداشها وارتقا به درجه بالاتر در استحصال وظایف برمبنای اهلیت وکاردانی داده نمیشود وکوتاه ترین راه به پله های بالاتراطاعت های کورکورانه میباشد و با تملق وچاپلوسی های ذلیلانه که گویا مامورمعذوراست ونه مسئول ندای وجدان های پاک خفه میگردد و این قاعده ذلیلانه بخاطر اهلیت کاری ونظم ونسق، رهبری وکنترل، مهارت وتشویق و رشد وارتقای مؤثر وپیشرفت به اموراداری وسازماندهی صورت نمی گیردبلکه به بخاطرنزدیک شدن به قدرت و منافع مادی وجاه طلبانه اصولی گردیده است. در قلمرو این نوع فرهنگ اداری امراء به خاطرفضیلت واهلیت شان احترام نمیگردند وبفرموده مولانا قبله وجدانهای پست به خاطرترس ازمجبوریت وبیکاری گردیده اند. درسیستم اداری فاسد، جامعه تنبل و مردم به حیات سیاسی، اقتصادی واجتماعی کشور بی تفاوت میگردند، همه درباطلاق زندگی خصوصی خود غرق میگردند،کلمات مانند خوشی مشترک، مصیبت مشترک، سرنوشت مشترک وآینده مشترک مفهوم والایی انسانی ووجدانی خودرا ازدست می دهد. دروجدان کاری وکلا پیش ازاینکه قانون ویا لایحه ای را تصویب نمایند درباره منافع ملی و تاریخی آن لایحه تصمیم می گیرند ووظیفه خود میدانند تا درتطبیق عملی قانون کنترل ونظارت داشته باشند.قانون درتمام کشورهای جهان دستگاه سلامت بخش آزادی است و حقوق مدنی شهروندان مرهون قانون است وتنها قانون ندای درونی وجدان است که برای همه احکام عقل را حکم می نماید. قانون دردولت وحدت ملی نه تنها تطبیق واجرا نمیگردد و حتی مشروعیت حقوقی قانون اساسی دراثرکودتای جان کری وزیرخارجه امریکا نقض گردیده است ونمایندگان رسمی وقوق العاده واشنگتن اشرف غنی وعبدالله درکابل، براساس احکام دستوری ارباب به فاسد سازی ملت بطور بی شرمانه عادت های منسوخ عشیره ای، حماقتهای جاه طلبانه وبداخلاقی های عصیانگرانه را اجرا می نمایند.بزرگترین مصیبت زمانی دامنگیرمردم میگردند که حکومت ملت رافاسد بگرداند وزمانیکه ملت فاسد گردید، نیکی ها بد وبدی ها نیک میگردن وجامعه به بی وجدانی عادت می نماید. افغانستان درمحاصره کشورهای متخاصم محصورگردیده است وتنها مردان اندیشه وباوجدان پاک می توانند حیثیت وحقانیت افغانستان را درسطح بین المللی ارتقای بخشند .دروجدان کاری دیپلماتها ازمنافع ملی وسربلندی کشوردرخارج دفاع مینمایند تا تجارب علمی وفنی کشورهای متبوع رابه کشورخود انتقال بدهند، اما دیپلماتهای مادرخارج از کشوربجای فعالیت های دوراندیشانه سیاسی و تحقیقات علمی وفرهنگی باپیروی ازهمان فارمول مکارانه وشیادانه احترام به سلسله مراتب ورساندن اضراربدون موجب به سخن چینی ودسیسه سازی برعیله همدیگر افتخار می نمایند. اعضای تمام نمایندگی های مادرخارج بدون توجه به مهارت،لیاقت، صداقت و ویژگی های جامع وجدان کاری براساس تقسیم بندی های سمتی، قومی وجناحی انتصاب میگردند ومسوولیت اخلاقی ووجدانی خودرا تنها مرهون اربابان قومی وسمتی خود می دانند وازهمین رو احساس تعلق به ملت واحد نداشتن باعث تفرقه های قومی، زبانی ومذهبی افغانها درخارج ازکشورنیزگردیده است. نخبگان،نویسندگان،هنرمندان ورسانه های جمعی ما درداخل وخارج ازکشور برای آگاهی مردم با وجود مشکلات فروان وعدم دسترسی به منابع مؤثق از مفاسد اداری درتشکیلات دولت بروی مین ها پا می گذارند تا صادقانه دین خودرا در بیداری وآگاهی شعورعمومی ادا نمایند ولی متاسفانه وجدان های آلوده تکه دارن حریص بدعادت گردیده اند وهمه را محکوم به جبر ونه اختیار گردانیده وهمه خودرا معذور میدانند ونه مسوول. وجدان ووجدان کاری ازاصطلاحات مهم علمی،عرفانی وفلسفی است وطالب تحقیقات عمیق راباروشهای جهانی مینماید،می خواهم این مطلب مختصررابا سخنان لیؤن تولستوی خاتمه بدهم که ازبی عدالتی آن دوران چنان به ستوه آمده بودکه فریاد می زد اگرتمام روسیه به این آشفته بازارهای بی وجدانی راضی گردن من ازآن متنفرم وفرارمی نمایم .
« هنرخوب است، اگراحساسات خوب را ترویج کند، احساسات هنگامی خوب است که شعورجداکننده ای نیک وبد به خوبی آن حکم دهد واین شعوردرمیان مردم یک عصرمشترک است .هرجهانی یک محک درونی دارد که پا برجا وبی خطاست وآنهم وجدان پاک نام دارد.» به آرزوی خوبترین زیبایی یعنی آسمان پرستاره ووجدان آسوده درکشورما.
دکتورعلی احمد کریمی –تحلیلگردراموربین المللی- مسکو