از تشکیل شورای عالی صلح در افغانستان بیش از ده سال میگذرد اضافه تر از شش صد ملیون دالر در زیر این نام باد شد وبزرگترین دست آورد این کمیسیون افتادن در پای میز مذاکره محمد امین کریم نماینده صلح حکمتیار در پروسه صلح بوده است .حکومت افغانستان ویا دقیق وفشرده بگویم قصر ریاست جمهوری وکمیسیون خاص شورای عالی صلح با شخص حکمتیار با طمطراق زیاد معاهده صلح امضا کردند که یکی از دست آورد های بزرگ دولت بحساب میرود..حکومت تا هنوز طعم دست آورد صلح با حکمتیار را نچشیده که شب وروز نماینده های شورای امنیت حکومت در قطر پرسه میزنند تا طالبان را تشویق به گر فتن امتیاز کنند درست امتیاز بمراتب بیشتر از آنچه به حکمتیار داده اند.درین نوشته روی سه محور صحبت میکنم تلاش های قطر، سفر های ریاض وفر مان رئیس جمهور در مور مصئونیت قرار گاه های نظامی حزب اسلامی در داخل افغانستان که به نوبت صحبت میکنیم.
اول فر مان رئیس جمهور:درین اواخر فر مانی از طرف رئیس جمهور به امضا رسیده است که به مصئونیت مراکز نظامی حکم میکند این در حالیست که نهاد های امنیتی افغانستان از موجودیت پایگاه های نظامی حزب اسلامی افغانستان در خاک افغانستان اظهار بی اطلاعی کرده اند.اگر به معلومات ارگانهای امنیتی نگاه کنیم مفهوم فر مان رئیس جمهور این است که حزب اسلامی در ذهنیت ها هم تهدید نشود که مبادا پروسه صلح خدشه دار شود .اگر بواقعیت بر گردیم فر مان رئیس جمهور خنده دار ومعکوس است .این فرمان باید اینطور صادر میشد .بخاطر تقویت صلح از تمام افراد حزب اسلامی که در تمام مناطق در کنار طالبان قرار دارند تقاضا میشود صف خودرا جدا وبا سلاح دست داشته به ارگانهای امنیتی دولت بپیوندند واز امتیازات که در نظر گرفته شده استفاده کنند.
امتیازات دربابر هیچ!
افراد حکمتیار امتیازات گزافی از آقای اشرف غنی گرفته اند مثلا امتیازات بیست هزار نمره زمین برای افراد حزب اسلامی در پروژه های مختلف، امتیازات معیوبین ومعلولین وورثه شهدآئ که حزب اسلامی بیش از صد ها هزار را بنام خود راجستر نموده ودولت پذیرفته تا امتیازات شان را بپردازد وامتیازات محاسبه دوران جنگ شان برتب ملکی ونظامی و همچنان استفاده از پول نقدیکه ما هانه مصارف حکمتیار گفته میشود وده ها مورد دیگر که ما دور نشینان خبر نداریم..ما به صلح نیاز داریم وافتخار میکنم اما دولت با حزب اسلامی نه بلکه شخصا با حکمتیار صلح کرده که آن هم نمی اید.چون همه اعضای حزب اسلامی در بدنه دولت جا دارند ودر پست های مختلف کار میکردند وآن حکمتیار بود که تک تنها در در بیرون کشور درد تنهای را میکشید.اما دولت با هیچ معامله وکرد ودالر هارا بگوشه پتو محمد امین کریم ریخت تا به اروپا آرام سفر کند.چون حزب عملا در بیرون سنگر ها هضم شده بود نیرو های سیاسی آن بدولت وافراد آن به طالب ها پیوسته است در همه ولایات.این فرمان تا ثیرات منفی هم دارد.اگر موجودبت پایگاه نظامی امتیاز باشد افراد پراگنده حزب اسلامی در ولا یات مختلف کوشش خواهد کرد تا تا پایگاه های را ایجاد وامتیاز بگیرند.
دوم سفر رئیس اجرائیه به سعودی : دولت سعودی کوشیده بر سر مهمانان افغانی خود شیره بمالد وچند مسئله مهم وحیاتی را با ایشان مطرح واز ایشان بله بگیرد..اولین مسئله موضوع صلح وتمجید از موضع گیری های اخیر داکتر عبدالله است که از پروسه صلح با حکمتیار با اشتیاق تمام استقبال کرد که از نظر سعودی با اهمیت است وچون سعودی فکر میکرد اخلاف احمد شاه مسعود در شرائط فعلی حکمتیار را نمی پذیرند اما ایشان در برابر تطمیع محدود خوش آمدید زاید الوصفی گفتند.حالا سعودی از داکتر عبدالله خواسته شما با لای حزب اسلامی فشار نیاورید تا حزب انرژی خود را در فستادن نفر به سعودی وجنگ با حوثی های یمن ایفا کند کاری را که حکمتیار در دوران جنگ آذربایجان وارمنستان انجام داد وهم به چیچن نفر فرستاد وچیچنی ها به اساس همان شناخت بخاک ما میایند ورنه از ما خیلی دور اند وکسی را نمی شنا سند.لذا سفر داکتر عبدالله یک نوع تخریش مذهبی را در پی دارد دکه من از پیامد هایش در اینده افغانستان هوشدار میدهم…برخی دوستان در رسانه های اجتماعی استقبال برخی سران ریاض از رئیس اجرائیه و همراهانش را خیلی گسترده نشر کردند اما نمید انند که دعوت کم سابقه سعودی ازین افراد چه مطلب وپیامدی دارد.در حالیکه در استراتیزی سعودی وامریکا افراد مسمی به شمال مهره های مورد اطمینان ایران ورو سیه اند پس حالا چطور میتواند بر ایشان اطمینان کند نه خیر یک بهره گیری و استفاده جو ئی بیش نیست.یعنی سفر رئیس اجرائیه برای جمعیت وطرفدارانش پیامدی خوبی ندارد البته اگر خدا نا خواسته آتش جنگ های مذهبی در منطقه مشتعل شود اینهارا اولین هیزم کش های این دیگدان داغ معرفی خواهند کرد.
سوم سفر های پیهم نماینده های آقای اشرف غنی به قطر وسفر سه تن از طالبان به اسلام آباد گمانه های جلسات پیهم ومخفی بین طرف های در گیر را تا ئید مکیند.اینکه هیئت طالبان به پاکستان رفته درست است اما در مورد محتوای جلسات هردو طرف دروغ میگویند.حکومت افغانستان میگوید این سه تن به قصد مشوره با مقامات پا کستانی روی مسئله صلح با دولت افغانستان سفر کرده اند وطالبان میگویند منظور از سفر به پاکستان بحث روی مشکلات مهاجرین است که درین اواخر بمشکلات مواجه شده بود.اما واقعیت چیست؟
واقعیت این است که در هفته های اخیر نماینده های طالبان طور مستقل با نماینده های امریکا دیدار های داشته اند که این نشست ها به معنی انزوا پاکستان بوده خشم مقاما ت پاکستانی را بر انگیخت به همین دلیل حکومت پاکستان در یک عکس العمل چند تن از اعضای شورای کویته را دستگیر وتهدید کرده است.حالا که اشرف غنی آقای معصوم استا نیکزی را به قطر فرستاده طالبان جرأت نکرده دیگر این گفتگو هارا بدون اجازه وحضور نماینده پاکستان ادامه دهند به همین دلیل سه تن طالب بر جسته جهت عذر خواهی ورهائی افراد شان از بند به اسلام آباد سفر کرده اند. طالبان شاید به مقامات پاکستانی توضیح دهند که هدف شان ازین نشست ها چه بوده واینکه هر گز بر خلاف خواست ومنافع پاکستان کاری را انجام نمیدهند.لذا سفر سه تن از هیئت های طالبان به اسلام آباد به منظور بحث روی جز ئیات پروسه صلح با حکومت کابل نه بلکه عذر خواهی از پاکستان ونجات اعضای شورای کویته است وبس.