مذاكرات اشرف غني احمدزی، رئيس حكومت وحدت ملي و عطا محمد نور، والي بلخ كه هوادارانش او را بنام “امپراتور شمال” ميدانند در اين روزها ورد زبانهای عام و خاص شده است و گزارش‌هاي دقيق اما تأئيد ناشده از امضای معاهده قريب الوقوع بين دو شخص را خبر ميدهد كه عطا محمد نور امتيازاتي دريافت ميكند و اشرف غني احمدزي از پشتيباني عطا محمد نور در معادلات قدرت استفاده خواهد كرد.
اين نوع مذاكره و معامله كه در سياست افغانستان معمول شده است شباهت‌هاي زيادي به اشتباهات داكتر نجيب احمدزي، رئيس جمهور حكومت به اصطلاح “كمونيستي” كابل دارد كه نجيب در شمال با ناديده گرفتن و دور زدن رهبران برجسته اقوام ديگر كشور انجام داد و بلاخره سبب سقوط نجيب از اريكه قدرت گردید.
نجيب به مشوره جناح مخصوص درون حزبي و خاد و شخص سليمان لايق بدين نتيجه رسيده بود كه ميتواند سيطره ديكتاتوری خود را توسط قومگرايي و نيروي به اصطلاح “لوي پكتيا” در جنوب و مزار در شمال استحكام ببخشد و بتواند حريفان سياسی خود را ضعيف بسازد و سبب به حاشيه راندن و كنارزدن آنها شود.
نجيب دگرجنرال جمعه اچك را به حيث رئيس تنظيميه ولايات شمالي كشور يا “امپراتور گذشته شمال” يازده ولايت مقرر نمود تا بتواند شهيد مسعود و جنرال دوستم و نيروهاي وفادار به آنها را تضعيف نموده و آنها را مجبور به أطاعت خود سازد كه بزرگترين اشتباه تاريخي داكتر نجيب بود.
امروز مانند گذشته، مشاوران جناح مخصوص درون حزبي و خاد مانند “اتمر” و لايق داكتر غنی را مشوره ميدهند تا (نيروی شمال) احمد ضيا مسعود، عبدالرشيد دوستم، عبدالله عبدالله، صلاح الدين، امرالله صالح و نيروهاي آنها را دُور بزند و به يقين كه اين محاسبه نادرست بزرگترين اشتباه تاريخي داكتر غني و استاد عطا خواهد بود.
منتقدين بدين باور اند كه تيم غنی-عطا كه هر دو از مربوطات ولايت لوگر اند محل‌گرايي می‌کنند. اگر چه امريكا، پاكستان، جرمني و خارجی‌ها در بقدرت رسيدن اشرف غني و عطا محمد نور رول اساسي را بازي كرده اند و زلمي خليلزاد در معاملات گذشته رول داشته، اما شرايط بسرعت در نوسان و حالت تغيیر است و مردم ما در اين بازی بزرگ شطرنج آماده بزكشي و حصار كشي بايد باشند.
من كه شخصآ مسول امنيت داكتر غني، داكتر عبدالله و استاد عطا در كنفرانس ٢٠١٤ لندن بودم و كارشناسي ارشد در مطالعات امنيت جهاني دارم به حيث يك سرباز كهنه‌كار دوران مقاومت واجب ميدانم تا به هردو جناب هشدار بدهم تا عواقب ناسنجيده شده به بحران ميانجامد و اگر معامله در كار باشد جداَ بايد از آن پرهيز بدارند تا عواقب آن بدوش آنها نباشد و كشور در عمق منجلاب بدبختي غرق نشود.
ملت‌های بزرگ از تاريخ ميآموزند و ما بايد بياموزيم تا تراژيدی تلخ تاريخ تكرار نشود. قسمي كه ديده ميشود تاريخ دارد دوباره در كشور افغانستان تكرار ميشود و اينجاست كه تراژيدي قدرت و سياست تكرراٌ در حال شكل‌گيری است كه اگر توجه نشود عواقب بسيار خطرناك و جبران ناپذيري را در قبال خواهد داشت.