امریکا وروسیه؛ درتلاش برای تجزیه کشورهای اسلامی!؟.. نوشته : محمد علی مهرزاد

mehrzad-ali  مهرزاد اگر قرار باشد که جنگ سرد را درسال ۱۹۹۱بعدازجنگ دوم جهانی پا یان یافته وبه حیث جنگ سوم جهانی تلقی کنیم ؛ ایا این بدان معنی نخواهد بود که به قول نظریه پردازان محافظه کار ود ست راستی های جمهوریخواه- امریکا امروزدرگیرجنگ چهارم جهانی ضد اسلام قرارگرفته است؟ ایا بنیاد گرایی اسلامی نزد امریکاییان همان (( کمونیزم نوین)) است؟ براستی – تهدید تروریزم وآن را ارتباط دادن به اسلام ومفهوم بنیاد گرایی اسلامی را همترازکمونیزم شوروی سابق دانستن به چه میزان می تواند واقعیت داشته باشد.؟ درین صورت لازم است تا تعامل امریکا را بعد ازشکست کمونیزم شوروی وپایان جنگ سرد درافغانستان وعنوان کردن مبارزه علیه تروریزم را چگونه باید به تحلیل وارزیابی گرفت؟درحالیکه تاریخ گواه است که پدیده تروریزم همزاد تاریخ بشریت است وامریکا آنرا پدیده ای قرن بیست ویکم می داندـ ودرعین زمان چنان ماهرانه درسازماندهی وتوسعه آن به بهانه تامین صلح مداخله خودرادرخاورمیا نه وافغانستان مشروعیت بخشید.!

بدون شک سازمانهای استخباراتی امریکا با هدف درگیر ساختن وکشانیدن پای شوروی درجنگ افغانستان وساختن تنظیم های هفت گانه وهشت گانه به همکاری نزدیک این دومتحد طبعی خود یعنی ایران وپاکستان  رامی توان نقطه عطف ومبدء جنگهای خانمان سوزوویران گردیروزوامروزوحتی فرداها تلقی نمود.برای ثبوت این ادعا می توان از(( برژینسکی)) تیوریسن مشهوروکاگردان این حوادث نقلی قولی داشته باشیم:(( درسال ۱۹۹۸بریژینسکی نوشته بود که ما شورویهارا به تجاوزتحریک نکردیم ؛اما احتمال مداخله را عمداْ درافغانستان تشدید کردیم. )) براساس اسناد رسمی ـ کمک سازمان سیا به مجاهدین درسال ۱۹۸۰ یعنی بعد ازورود اردوی سرخ شوروی در۲۴ سال ۱۹۷۹به افغانستان شروع شد اما این واقعیت رازیکه تا مدتی پنهان گذاشته وافشا نشده بود.شما خود تصوروتحلیل کنید که این گفته به چه معنی است.؟ ایا کشیدن پای روسیه این دشمن دیروز وامروز به سوریه وخاورمیانه به عنوان ایتلاف ومتحد علیه مخالفین بشاراسد وعنوان کردن انها به تروریزم وبخاک وخون کشیدن  مردم بی گناه وبی پناه که درمعاصره نیروهای متخاصم قرارگرفته اند ؛ صفحه جدید در تاریخ جنایات کشتار دسته جمعی وقربانیان دوقدرت  متخاصم وآشتی ناپذیر درقرن ۲۱ بازنموده اند؛ تا اکنون تجربه گویاست که هم امریکا وشوروی از کشورهای حمایه نموده است که به شکست مواجه شده اند؛ اما تاسف که هردوکشورتوسعه طلب با اینهمه شکست ها بازهم درخاورمیانه وافغانستان بخت آزمایی می کنند. وازین طریق باایجاد تفرقه برای حذف اسلام گراها درمعادلات  کشورهای مسلمان منطقه فعالیت جنگی را براه انداخته اند – عمداْ این جریانات در پوشش وبهانه ای مبارزه علیه تروریزم برای تجزیه کشورهای اسلامی صورت می گیرد ـ تا ازیک طرف امنیت اسراییل تامین شود واز طرف دیگرتسلط بر منابع نفتی وترساندن حکومات های پوشالی ودست نشانده خود شان درخاورمیانه می باشد. اکنون تصمیم سازان امریکا واروپا واسراییل توام با متحد جدید خود روسیه تصمیم گرفته اند تا هرقدرت اسلامی را که دنبال افزایش نفوذ خود باشد؛ از جمله ایران وعربستان سعودی وترکیه را هم خود این کشورهارا وهم ازدرون  تنوراختلافات داخلی را داغ و تشدید ببخشند وبه درگیری داخلی انهارا مصروف نگهدارند و نگذارند این جریان ها به خطرات استراتیژیک تبدیل شوند ود رضمن موجودیت اسراییل ونفوذ امریکا واروپا را مورد تهدید قراردهند. این  طبعاْیک اصل تازه وبدیع نیست ـ بلکه روشی است که اززمان های طولانی مورداستفاده قرارمی گرفته والان براساس مقتضیات زمانی تنها شکل ونام های آن تغیرپیداکرده است.این اصل درگذشته با ضرب المثل(( تفرقه به اندازوحکومت کن))نام برده می شد ـ ولی امروزنیز همان ایده تحت نام های مختلف مورد استفاده قرارمی گیرد.درین صورت ایجاد تفرقه اگرنتواند به افزایش نفوذدرکشورها منجرشود – میتواند به توقف خطرات دیگران ویا کاستن از شدت خطرات منجرگردد.سوال اینجاست که هدف نهایی ازین تفرقه در جهان بصورت مشخص چیست ؟بعد ازاینکه توطه های غرب برای تقسیم کشورهای عربی وایجاد جغرافیای جد ید براساس توافق (( سایکس پیکو)) را مورد بررسی قرارداد.براساس این طرح ها غرب میخواهد تا قدرت – جریان های اسلام گرایی را درمنطقه ازطریق ایجاد درگیری های داخلی بین سایرگروها ی اسلامی تضعیف کند تا این قدرت ها از دشمن واقعی خود که همان اسراییل است بازماند.طبعاْ این برنامه ها پیامدوکارکردهای دیگری نیزداشته است که درزمینه بازکردن روندهای جدید برای نفوذ درمنطقه مورد استفاده قرارگرفته است -یکی ازاین پیامدها نیازکشورهای تازه استقلال یافته به حمایت خارجی برای بقای خود است -این نیازپیامدهای را نیزدرمورد ثروت های این کشورهای این کشورها وتجهیز کردن انها به تسلیحات مختلف به دنبال خواهد داشت واین به منزله این است که درکشورهای بزرگ فرصت های شغلی جدیدی ایجاد می شود- ودرمرحله  بعدی کاهش ثروت های  دراین کشورها صورت می گیرد؛ واز طرف دیگربا لاگرفتن بحران های اقتصادی واجتماعی را برای انها به بار می آورد.حال – شما تصورکنید که ضرورت مبارزه علیه تروریزم دربین امریکا وروسیه منجربه پایان گرفتن رقابت هااستعماری ایا لات متحده وروسیه می گردد؟ایا این اتحادهای مقطعی ورنگ باخته وغبارآلود درگذرزمان نشسته؛ایا امکان آن وجود ندارد که بعد از شکست کمونیزم توسط مردم مسلمان افغانستان لبه تیز مبارزه خویش رابه گفته ( خمینی) شیطان بزرگ  علیه اسلام بازنگردانند.؟ایا این مبارزه امریکا علیه تروریزم وبنیاد گرایی اسلامی به این معنی است که امریکا با دشمنی جهانی چون کمونیزم روبرواست؟ به تحلیل بعضی از کارشناسان سیاسی ونظامی رویاروی میان ایا لات متحده از یک سو وجهان اسلام از سوی دیگر- اعتبارروزافزون می یابد. آنچه بعد ازحادثه ۱۱سیپتامبر۲۰۰۱ توسط شبکه استخباراتی موساد اسراییل عنوان وبه حیث یک (تز) عنوان وپرورش داده شد – جنگ بوش علیه تروریسم را نه تنها نبرد با القاعده ومتحدان رادیکالش ؛ بلکه بشکل وسیع وسازمان یافته وگسترده مبارزه وجنگ وتقابل میان تمدن یهود- مسیحی از یکسو وجهان اسلام از سوی دیگرمی دانند.ازین جاست که درپنتاگون جنگ جهانی علیه تروریزم را به اختصار (( جیوات)) به زبان اوردند؛ جالب تراز همه که این اصطلاح (جیوات) رادرمقابل واژه (( جهاد)) مسلمانان -جهاد (تمدن یهودی- مسیحی) دربرابرجهاد جهان اسلام درتقابل قراردادند.اگرچه درظاهراز طرف بعضی سخن وران معتدل غربی این مفکوره رد وانکارکردند – ولی آنچه درپشت پرده ساخته وبافته شده است وتعدادی مدعی بودند وهستند که مبارزه اسلام در واقع جنگ چهارم جهانی با یک اندازه تفاوتها ساختار ی است.ازجمله دولت مردان بوش قدرت را ستگرایان اسلامی وگاه مذهب اسلام را با توانمندی فاشیسم وکمونیزم برابرعنوان وتبلیغ می کنند. جالب است که زمانی همین غربیان بودند تا از طریق رهبران وبا نی اخوان المسلمین حسن البنا ورهبران فعال چون محمد قطب وسید قطب در مصرازین جنبش بخاطرمبارزه علیه کمونیسم حمایه وتشویق می کردند وان را د ست آورد خود می دانستند؛ ولی امروز اسلام سیاسی را به حیث خطر وتهدید برای خود می دانند وعلیه آن به نام تروریست های افراطی مبارزه می کنند.!؟ ازین جاست که کشورهای مسلمان بصورت خاص وکشورهای جهان سوم از خواب غفلت بیدارشوند که – مبارزه ورزمیدن به  عنوان جنگ چهارم جهانی ابداع ودکترین جدید امریکا به رهبری صهونیزم اسراییل به بهانه جنگ پیشگیرانه وکاملاْ یکطرفه اغازنموده اند ـ وزیرپوشش مبارزه با تروریزم جنگ مذهب علیه مذهب از ابتکارات صهونیزم اسراییل است که جهان اسلام را نشانه گرفته وبمارزه طلبیده اند. این موقف ومواضع تهاجمی بعد ازحادثه ۱۱ سیپتامبر۲۰۰۱ـ دست به سرکوبی جنبش بهارعربی درشمال افریقا وتهاجم درافغانستان وعراق وسپس درسوریه  وسرانجام تمام خاورمیانه را به آتش وخون کشانیدند. با نگاهی موشگافانه تر می توان دریافت که برخورد تمدنها – جنگ علیه تروریزم ـ مبارزه برای دگرگون ساختن چهره خاورمیانه ونهایتاْ تغیرجغرافیایی وخوردساختن کشورهای اسلامی برای تسلط برمنابع جدید نفتی ازاهداف کوتا مدت ودرازمدتی است که قبلاْ طرح وپلان آن درپنتا گون طی یک نقشه به دست نشرسپرده شده بود. جریان حوادث ۱۱سیپتامبر را تحلیل گران غربی وشرقی مملواز تضادهاـ تناقضها – ودروغها ی اشکاروفراوان دریافتند؛ دشمنی که در۱۱سیپتامبربه ایا لات متحده تاخت ـ به هیچ عنوان نه اسلام بودـ وحتی بنیادگرایی اسلامی ـ نه اخوان المسلمین ونه هم حماس ـ ونه هم حزب الله یا دیگرگروهای خشونت گرایی ستیزه جو ؟ بلکه القاعده گروهی از متعصبان خشک اندیش درقالب ساختاردستوری سخت منضبط است که وفا داری مافیا گونه وخونینی را می طلبد.البته جای تردید نیست که حمله ی القاعده به نیویورک وواشنگنتن خشم جهانیان را بلا استثناء برانگیخت ـ ومقابله ی موثر با بهره گیری از اطلاعات ـ عملیات قانونی ـ فشارسیاسی ودیپلماتیک وبرخورد نظامی بشدت گزینشی ومحدودی می توانست القاعده را ضعیف وسرانجام نابود کند؛ بیگمان ـ نابودی القاعده بدون انکه بشکل تهاجمی جنگ درافغانستان ـ عراق ـ وسوریه اقدام می کردند دست یافتنی بود؛ اما منافع اقتصادی وکینه توزی صهونیزم اسراییل نخواستند تا از مجرایی واقعی وقابل دسترسی القاعده این گروه دست پرورده رامهارکند.!اما برعکس دولت بوش ـ به عمد ـ تهدیدازسوی القاعده را بزرگتراز آنچه بودـ نمایاند.تاجاییکه حوادث بعد ازشکست شوروی درافغانستان گویاست ؛ کینه وتحقیریکه شوروی درافغانستان شد مگرمثال آنرا شکست امریکاراتوسط ویتنامی ها سراغ کرد؛ درین میان شوروی سابق وروسیه امروزی هنوزدرپی انتقام است. امریکا باید بداند وهم می داند که نه القاعده – ونه رفقای اید یولوژیک ایشان ونه راست اسلامی بطورکلی ونه هم جهان اسلام ـ هم چون روسیه چالشی برای هژمونی ( سرکردگی) جهانی ودشمن آشتی ناپذیربرای ایا لات متحده امریکا درسطح جهان وجود ندارد. چرا حوادث اخیردرخاورمیانه – این کشورهارا نهایت ناتوان ـ فقرزده وغرب زده ـ ودرعین زمان ازهمه بدتردست بگریبان اختلافات داخلی کردند ـ هرگزتهدیدی برای ایالات متحده امریکا انهم درمقیاسی که انرا بتوان (( جنگ چهارم جهانی))خواند – نیستند. ولی انچه مسلم است دولت بوش وحامیان محافظه کارش ـ با اغراق پیرامون خطراسلامگرایی وبزرگنمایی ان ـ آنرا د ستما یه ی توسعه طلبی درخاورمیانه یی بزرگترشامل ـ پاکستان ـ اسیای میانه – مدیترانه ی شرقی ومنطقه ی دریای سرخ واقیانوس هند کردند.ازین رومی توان گفت سیاست خاورمیانه یی دولت بوش در آن وقت وامروزتوسط دولت مردان برسر اقتداربه این نگرش که ایالات متحده تنها درپی تروریزم اسلامی به خاورمیانه و افغانستان گام گذارده است را با تنا قض روبرومی کند.  اگرتروریسم اسلامی دشمن ایا لات متحده است – چرا دولت بوش این همه سرمایه وانرژی ضد عراق – سوریه وسازمان آزادیبخش فلسطین دران وقت هزینه کرد؛ وامروزبازهم همان روند درافغانستان تکرار تاریخ و ادامه پیدا کرده است.؟ ازیک طرف ادعای مبارزه علیه تروریزم وبنیاد گرایی را می کنند در حالیکه حملات به افغانستان عراق وسوریه به سود اسلام گرایان وتروریزم تمام شده است ونقطه ای پایانی دیده نمی شود. ولی آنچه هویدا وانکارنا پذیر است وبحیث پیامد ناگوارخودرادرافغانستان نشان دادـ جنگ اعلان ناشده ای امریکا پس ازحادثه ای تروریستی ۱۱سیپتامبرعلیه(( تروریسم)) تنها به تقویت گروهای تروریستی بین المللی انجامید وعملاْ انهارا دربرخی کشورها خصوصاْ درپاکستان به حاکمیت رساند.بدون شک افغانستان -عراق -لیبی – وسوریه – قربانی جنگ امریکا علیه (( تروریزم)) شدند.تامین مالی تروریستها درافغانستان؛ به عقیده بازرس ویژه ای باز سازی افغانستان (( ساپکو)) ۱۵۰ ملیون دالریک بخش اندک ازهزینه ها روی د ست مالیات دهنده گان امریکایی  می گذارد. مضاعف برآن به گذارش جالب روزنامه نگارمستقل ـ ((دـ ویسینگ)) درکتاب (( تامین مالی دشمن: مالیات دهندگان امریکایی چگونه از طالبان حمایت مالی می کنند))- می نویسد: (( شرکت های امنیتی با شورشیان افغانستان درباره حفاظت از پروژه های ساخمانی بطورمنظم مذاکره می کنند- طرح ۶۴ملیون دالری کاملاْ غیرعقلانی جاده خوست – گردیزاز قرارمعلوم ۱۷۶ ملیون دالربرای مالیات دهند گان امریکایی هزینه خواهد داشت. بیش از۴۳ ملیون دالراز آن را شرکت های امنیتی فوراْ برای استخدام مردی هزینه کرد که بر اساس لیست تنظیمی امریکا از رهبران شورشیان – باید دستگیرویا کشته شود.انها ماهانه ۱۶۰ هزاردالربرای حفاظت از ساخت وسازخود دربرابرخود به جهادیان پرداختند)) ( البته بسیاری از تحلیلگران نیزچنین تصوراشتباه آمیزی دارند که گویا هزینه جنگ ها – مداخلات – جاسوسی های امریکا واختصاص بودجه های کلان به سازماندهی وتوسعه تروریسم بین المللی بحساب مالیات دهندگان امریکایی تامین می گردد. درصورتیکه واقعیت غیر ازاین است .همه این هزینه ها بحساب چاپ پول بی هیچ پشتوانه وبه تبع آن – غارت ثروت های ملی مردم جهان تامین می گردد.) این نویسنده عقیده دارد که دولت امریکا برای بقدرت رساندن تروریستها به هرکاری دست می زند. درین آواخراوبا ما درکتاب خود بنام (( جسارت امید)) نوشته است: (( من مخالف اشغال نظامی نسنجیده کشوری مسلمان هستم؛ برای اینکه اشغال نظامی باعث طولانی تر شدن زمانی ودشواریهای بیشتروگراف تلفات نظامیان امریکایی و غیرنظامیان راافزایش می دهد .وسر انجام احساسات ضد امریکایی درمیان مسلمانان تشدید می شود. ودرضمن فضارابرای داوطلبان عملیات هراس افگنان مساعد تر می کند.اوباما این سوال را مطرح می کند که : ایا تحصیل نفت ارزان به ریختن خون می ارزد.؟ وهم چنین ادامه می دهد که تاریخ کمترنشان می دهد که آزادی از رهگذردخالت های خارجی ونظامی صورت گرفته باشد. این نوع سخنان ضد ونقیض توام با ابهامات ازحنجره ای رهبران دیروز وامروزامریکا  بخاطر اغفال مردم تحت ستم و استعمار زده زیاد دیده شده وشنیده شده است. درنهایت باید گفت که افسانه (( جنگ علیه تروریزم )) ایالات متحده امریکا را دربهانه تراشی برای حمله به هرکشوری دلخواه با اتهام حامی تروریسم قادر می سازد  واز طرف دیگرموفقیت های سیاست خارجی روسیه درین آواخر؛ بازگشت روسیه به جایگاه قدرت از دست رفته ـ امریکارا وادارساخته تا به بهانه ای (( مبارزه مشترک علیه تروریزم )) پای شوروی را درخاورمیانه وسرانجام در افغانستان بکشاند وتاریخ گذشته شکست شوروی را درافغانستان باید تکرارتاریخ بحساب آورد. بی تردید این مبارزه مشترک امریکا وروسیه رامی توان شبه جنگ چهارم علیه کشورهای اسلامی پنداشت ؟ چرا درتاریخ جنایات وکشتارغیرنظامیان بشری شاید این جنگ بی رحمانه ترین شکل آن باشد که درقرن ۲۱ بنام این دوکشورثبت تاریخ شده ودرسیی است برای حکومت های دست نشانده وپوشالی ومزدورکه تن به اینهمه ذلت داده اند؛ وانروزدورنیست که این رهبران مزدوردردادگاه عدل الهی ومحاکمه انسانهای به زنجیرکشیده با حامیان خود درگورستان تاریخ سپرده شوند.