زنان افغان – تعليم و فعاليتهاي اجتماعي در عصر اماني ( 1919 – 1926 )- نوشته : مـی سکنازی

  معرفی کوتاه نویسنده:                                                       مي سكنازي نويسندهء فرانسوي مقيم شهر نيس ، پژوهشهاي خود را در مورد افغانستان وقف تاريخ دوره هاي سراجيه و امانيه نموده است . او زبانهاي فارسي و عربـي را در مكتب زبانهاي شرقي و دانشگاه سوربن در پاريس ، آموخته است . خانم سكنازي با آشنايي قبلي با فرهنگ اسلام و زبان فارسي در مدت يك دهه اقامت در افغانستان ( 1960 – 1970 ) از نزديك با رسوم و فرهنگ افغاني و واقعيتهاي جامعهٔ افغاني آشنا شد و توانست در تماس و روابط با خانواده هاي افغاني ، نقش زن در خانواده افغان را نيز بشناسد. در نتيجه او دريافت كه گرچه زن افغان در خانه مسؤوليت مهم پرورش كودكان و نگهداشت خاطره هاي اجتماعي را برعهده دارد ، اما در جامعه هنوز جز كنج ناچيزي را احراز نكرده و حتي دسترسي شان به تعليم و تربـيه نيز همه وقت پشتيباني قانوني نداشته است .                                                 تماس مستقيم خانم سكنازي با زنان افغان ، در وي اين گرايش را برانگيخت تا شمه يي از تاريخچهء زنده گي آنان را در رابطه به هويت شان منحيث “صبـيه” و “زوجه” ، در صفحات شجره هاي خانواده گي ، پژوهش كند و بنگارد . او برنامه هايي را كه براي بهره مندي زنان از معارف از سال 1920 آغاز يافته بود ، مورد مطالعه قرار داد و در این مورد کتابی نوشت . گرچه با سقوط نهضت اماني آن برنامه ها نيز تا ديري بر تاق نسيان گذاشته شدند ، با آنهم اولين نسل زنان افغان را در راه نهضت اجتماعي، رهنمون گرديد .

***             اقـتباس از كتاب :

زنان افغان – تعليم و فعاليتهاي اجتماعي در عصر اماني

( 1919 – 1926 )

در جنوري سال (1921) يك مكتب دخترانه در كابل گشايش يافت . به قول امان افغان كه مهمترين اخبار پايتخت بود ، در مراسم افتتاح ، مديرهء مكتب اظهار داشت كه اين اولين مكتب براي دختران است ( مكتب مستورات ) . گويا قبل بر اين براي دختران وسيلهء تعليم در مكتب وجود نداشت و همچنان زنان از شركت در امور و زنده گي اجتماعي محروم بودند ( كلمهء مستورات معني مخفي و پوشيده را ميرساند ) و قشر مخفي جامعه محسوب ميشدند . مكتب از سوي زنان خانوادهء شاهي اداره ميشد و تعداد شاگردان در آغاز در حدود پنجاه نفر بود . اما ، از طرز اداره و سيستم درسي تا امروز معلومات موثـقي داده نشده است . امان افغان اسم مكتب را مستورات ذكر كرده است و ما نيز آن را به همين نام ياد خواهيم كرد . معلومات موءثق جز آنچه در بالا از همين اخبار نقل شده ، در آينده نيز در دسترس نخواهد بود .

تقريباً كليه معلوماتي كه ما در رابطه به اين مكتب ارايه ميداريم ، متكي بر معلومات شفاهي ميباشد . تفصيلات همه در دههء هفتاد در كابل ضمن صحبت با اولين دسته از دختراني كه مكتب ديده و شامل مكتب شده بودند ، به دست آمده است ، كه تقدير و قدرداني از اين خدمت مال آنان ميباشد .

به قرار عنعنه در كشور اسلامي افغانستان ، جهان زن در داخل منزل او بوده و حيات شان در همان محدوده جريان داشته ، كفايت و صلاحيت زن منحصر به طبخ ، تربـيت طفل و كارهاي دست دوزي و سوزن دوزي و تنظيم امور خانواده گي است . وقتي دختر به سن بلوغ ميرسد ، بايد خارج از منزل چادري بر سر كند *. وظيفهء آنان در داخل منزل فراگرفتن تدبـير منزل و امور خانواده گي ميباشد . در بعض خانواده ها آنان توسط معلم خصوصي خواندن و نوشتن مي آموزند و تلاوت قران كريم . اما تعليم خارج از خانه خاص پسران است . همچنان در مدارس ديني كه مربوط مساجد بود ، برعلاوهء خواندن و نوشتن و تلاوت قران كريم ، مبادي علوم ديني تدريس ميشد . در اوايل عصر امير حبـيب الله خان ، در شروع قرن بـيستم ، كه تعليمات مدرن آغاز گرديد ، باز هم اين تحول خاص پسران بود و دختران از آن بهره يي نداشتند .

امّا ، براي امان الله خان ، كه در ماه فبروري 1919 جانشين پدرش امير حبـيب الله خان شد ، ايجاد سيستم تعليم و تربـيت براي دختران در صدر پروگرام و اصلاحات اجتماعي او قرار داشت . در اين رابطه ، در سال 1920 در وزارت معارف ــ موسوم به نظارت معارف ــ پلانها و تصاميمي بسيار پرثمري رويدست گرفته شد . مخصوصاً پروگرام خاص مكاتب دختران موسوم به ( ترتيب پروگرام مكتب نسوان ) از جمله پلانهايي بود كه در اولين جلسهء علميه به تاريخ 7 جون به صورت دقيق و كلي مورد بحث و مداقه قرار گرفت . نتايج و پيامد هاي عمدهء مباحثات اين انجمن در امان افغان منتشر شد . بعداً ، پس از هفت ماه همين اخبار خبر افتـتاح مكتب دخترانه را در كابل به نشر سپرد . ابتكار مطلق كه در سيستم تعليم و تربـيهء افغاني در فاصلهء كمتر از دوسال نخست سلطنت امير امان الله خان به وجود آمد و توسط هژده عضو انجمن تأيـيد شد ، گشايش فصل نوي به شمار ميرود .

مكتب مستورات در قصر شاهي نه ، بل در ناحيهء شهر آرا ، در منزل متعلق به علي احمد خان ، شخصيت مغضوب كه قبلاً عهدهء وزارت داخله ( نظارت داخليه ) را بر دوش داشت ، واقع بود . مكتب داراي پنجاه شاگرد ، مركب از دختران خردسال و جوان ــ شاهدختها و برادرزاده هاي ناسكه و عموزاده هاي اميرامان الله خان ــ بود كه دو صنف را تشكيل ميدادند .

زنان باسواد به حيث معلم تعيين شدند. البته شمار آنان كه در يك محيط فاقد مكتب و تعليم اساسي زيسته بودند زياد نبود . آنان در كانون خانواده هاي دانشمند ، آموزش متكي برتعاليم ديني و غير آن را فراگرفته و پيـشتازان گمنام تعليم و تربـيت نسوان باقي ماندند . از ميان آنان ، يكي به نام مريم صبـيهء عبدالباقي خان ، اهل سرخاب ميمنه ، معلمهء فارسي و تاريخ بود كه با حرم سردار نصرالله خان برادر امير حبـيب الله خان رابطه داشته اطفال شان را درس ميداد . ديگري حميرا ، خواهر زادهء وي ، صبـيهء رسام معروف غلام محمد خان [ ميمنه گي ] متصدي هنر بود . سومي هم آمنته الرسول ، والدهء ميرغلام حضرت متخلص به شايق جمال ، صبـيهء ميرغلام فاروق معروف به آخوند ، كه در گذشته هم معلمهء فارسي شاهدختها در دربار بود . همچنان والدهء ميرعتيق الله موسوم به فاطمه ، خديجه دختر عموي ملكه كه علاوه بر خياطي موسيقي هم درس ميداد . يك خانم هندي هم كه خواهر يا زوجهء يك مهاجر مسلمان هندي بود ( آن زمان عدهء زيادي از آنان در كابل مقيم بودند ) ، كه جغرافيا و حساب درس ميداد . يقين است كه اينها نامهاي فراموش ناشدني اند .

با بلند رفتن تعداد شاگردان ، به زودي پنج صنف ابتدايي تشكيل و محل مكتب نيز تبديل گرديد . اول مقر آن در قلب شهر به ده افغانان ، مقابل حوض مرغابـيها نقل مكان كرد . اين عمارت كه به نام گلستان سراي ياد ميشد ، بسيار و سيعتر و يك بناي با شكوه بود كه به بوبو جان ، همسر امير عبدالرحمن خان تعلق داشت و او پس از مرگ امير در آن زنده گي داشت و بالاخره آن را به مكتب بخشيد .

سه نفر تازه مسؤول امور مكتب شدند . دوخواهر به نامهاي بلقس و روح افزا دختران محمد زمان خان كه عموزاده هاي ملكه بودند ، اولي مديرهء مكتب و دومي سكرتر ( منشيه ) و يك مبصره مسوم به فيروزه ملقب بدرة السراي ، اهل نورستان كه يكي از زوجه هاي امير حبـيب الله خان بود . ملكه و خواهرش به نام خوري در مقام مفتشه هاي مكتب باقي ماندند . از سوي ديگر تعداد معلمات هم ازدياد يافت : عايشه ملقب به بي بي خوري ، معلمهء قران مجيد و دينيات ، بي بي خاجو معلمهء آشپزي و يكي هم خانمي به نام بي بي كو . در عين زمان معلمان مرد نيز به مكتب وارد شدند و خود اميرامان الله خان اين در را كشود و اصول تعليم الفبا را به نام ( طرز غازي* ) مورد تطبـيق قرار داد . معلم ديگر غلام محمد خان رسام بود ، كه قبلاً از او نام برديم . او پس از مراجعت از آلمان در سال ( 1923 ) به حيث معلم رسم و دو نفر از شعرا به نامهاي صوفي عبدالحق بـيتاب و قاري عبدالله معلمان فارسي و فيض محمد خان هم كه از وزارت خارجه به وزارت معارف تبديل شده بود در ارتباط به روابط اجتماعي سخنراني ميكرد و يك نفر هندي به نام سيد جمال الدين معلم رياضي كه سابق معلم مكتب حبـيبـيه بود و نيز يك نفر به نام محمد عزيز ملقب به نادر .

آخرين دسته از از معلمات خارجيها بودند ، كه سرانجام آنان نيز به مكتب راه يافتند . اينان كساني بودند كه به عناوين مختلف به افغانستان آمده بودند. يكي از آن ميان عادله حيدر از تركيه همسر يكي از صاحبمنصبان اردو بود ، و بعد از سال 1925 خانم Fiven همسر مدير مكتب جديد آلماني به حيث معلمهء آشپزي و امور منزل ، ديگري يك خانم آلماني موسوم به خانم الف خان و يك نفر سويسي به نام Colin معلمهء دربار و يكدسته از هنديها همسران مهاجران هندي در كابل ، شامل خدمت شدند .

مكتب مستورات از ابتدايـيه به رشديه ارتقأ يافت و در سال 1926 به قول يك شاهد عيني تعداد شاگردان سه صد و يك نفر بود كه دو صد و نود نفر در صنوف ابتدايي و يازده نفر در صنف رشديه مصروف تحصيل بودند . به قول يك شاهد ديگر ، اين عده در سال 1928 ، هشتصد نفر بوده است .

نصاب درسي همان بود كه در مكاتب پسران تدريس ميشد . در مكتب مضاميني مانند دينيات ، فارسي ، مشق ، املاء و انشاء ، حساب ، هندسه ، تاريخ ، جغرافيا و برعلاوه رسم ، موسيقي و سوزن دوزي تدريس ميگرديد ، كه براي اين مضامين جوايزي نيز داده ميشد .

مواد درسي از سوي وزارت معارف تهيه ميگرديد و كتب به سويهء هر صنف طبع ميشد . مشاهدهء يك كتاب قرائت و دينيات و تدبـير منزل نشان ميدهد كه بعضي از كتب خواه تأليف يا ترجمه خاص صنوف دختران بود . و نيز چهار جلد زنده گينامهء زنان كه اكثراً مسلمان بودند و يا هم به عناوين مختلف واجد شهرتي محسوب ميشدند ، به اجازهء وزير معارف فيض محمد خان به ممتاز ترين شاگردان چهار صنف اوليهء دورهء متوسطه اختصاص داده شده بود …

***

مطلب بالا را خانم می س‍نکنازی خود به ضمیمهٔ‌نامه یی برای نشر در آسمایی فرستاده بود.

نامهء سرگشادهٔ خانم مي سكنازي عنواني آسمايي

چندي قبل ، مجلهء آسمايي را توسط دوستي دريافت نمودم ، كه نه تنها آن را خواندني ، بل ، از بسا جهات قابل تقدير يافتم .

نخست اين كه مجلهء آسمايي با مجلد زيبا ، كاغذ عالي ، صحافي موزون ، صفحه بندي منظم و خوانا با تصاوير جالب ، مورد پسندم واقع شد . افزون بر آن ، مطالب پر محتواي آن را هم دلچسپ و آموزنده يافتم . مضامين ادبي و فرهنگي ، خاصتاً آنچه كه به قلم اكادميسين دكتور جاويد بود ــ چون به سبك شان آشنايي قبلي دارم و هم با موضوع آن از دير زماني آشنايي داشته ام و هميشه مورد علاقهء من بوده است ـــ به دقت تمام مطالعه نمودم . موضوع ديگر ي كه شايان ذكر بوده و از مطالعهء آن بسيار محظوظ شدم ، فهرست معرفي كتابهاي جديد بود ، كه به عقيدهء من براي آگاهي مطبوعات بـيرون مرزي اهميت به سزايي دارد .

به هر صورت ، پشتكار و نيروي معنوي كارمندان مجلهء آسمايي براي تهيهء چنين نشريهء دلچسپ و آموزنده ، قابل تمجيد است .

مهمتر از همه ، مجلهٔ آسمايي براي زنان افغان تريبونيست كه به ياري آن ميتوانند از يك سو با قلم همديگر در آواره گي آشنايي پيدا كنند و از جانب ديگر خواننده گان نيز به اين وسيله از شناخت آنان بهره مندخواهند شد .

_____________________

* غازي لقبـي بود كه به پاداش حصول استقلال به امير امان الله خان داده شده بود

– برگرفته از شماره 16 آسمایی – اکتبر سال 2000