چند روزی به زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری افغانستان باقی مانده است. در این انتخابات اکنون هفده نامزد به رقابت با هم می پردازند که مبارزات انتخاباتی خیلی کمرنگ است و تنها چند نامزد جدی تر از دیگران افزون بر شهر کابل در شماری از ولایت ها نیز به مبارزات شان ادامه می دهند. در این انتخابات هفده تیم مانند؛ تیم دولت ساز به رهبری آقای اشرف غنی با دو معاونش آقایان امرالله صالح و سرور دانش، تیم صلح و عدالت به رهبری آقای حکمتیار با معاونانش آقایان فضل الهادی وزین از ترکتباران افغانستان معاون اول و مفتی حفیظ الرحمان نقی از قوم تاجیک معاون دوم او، تیم ثبات و همگرایی به رهبری آقای عبدالله با معاونانش آقایان عنایتالله بابر فرهمند، معاون اول آقای عبدالله از قومیت ازبیک و عضو حزب جنبش ملی اسلامی و اسدالله سعادتی معاون دوم وی از قوم هزاره و عضو حزب وحدت اسلامی، تکت انتخاباتی «تدبیر و توسعه» به ریاست فرامرز تمنا با معاونانش هر
یک سید قیاس سعیدی از قوم پشتون معاون اول و محمدامین رشادت از قوم هزاره معاون دوم این تکت ، تکت انتخاباتی احمدولی مسعود با معاونانش هر یک فریده مهمند وزیر پیشین تحصیلات عالی و از قوم پشتون و معاون اول و آقای مسعودعبدالطیف نظری، استاده دانشگاه و از قوم هزاره معاون دوم این تکت زیر نام ” وفاق ملی” و شعا ر “آمیخته یی از فرهنگ، تجربه و سیاست”، تکت انتخاباتی «امنیت و عدالت» به ریاست رحمتالله نبیل با معاونانش هر یک جنرال مرادعلی مراد از قوم هزاره معاون اول و مسعوده جلال از قوم تاجیک و وزیر پیشین امور زنان معاون دوم ، تکت انتخاباتی عبدالطیف پدرام با معاونانش هر یک احسانالله حیدری از قوم هزاره معاون اول و محمدصادق وردک از قوم پشتون معاون دوم این تکت تحت شعار آزادی، عدالت، تنظیم روابط خوب با کشورهای همسایه و به ویژه پاکستان، فقرزدایی، محلی کردن امنیت، تغییر سیستم اقتصادی، تجدید نظر در روابط خارجی، تکت انتخاباتی “مردم سالاری و انکشاف متوازن” به ریاست نورالحق علومی با معاونانش هر یک بشیر بیژن از قوم تاجیک معاون اول و محمدنعیم غیور معاون دوم این تکت ، تکت انتخاباتی «مشارکت و تغییر» به ریاست شیدامحمد ابدالی با معاونانش هر یک عبدالبصیر سالنگی تاجیکتبار، معاون وی از فرماندهان احمدشاه مسعود و ذوالفقار امید از قوم هزاره و زادۀ ولسوالی میرامور ولایت دایکندی ، تکت انتخاباتی حکیم تورسن با معاونانش هر یک نادرشاه احمدزی پشتون تبار معاون اول و محمدشفیع قیصاری معاون دوم این تکت، مدعی حذف آقایان غنی و عبدالله در حکومت آینده و به محاکمه کشاندن آنان، تکت انتخاباتی سید نورالله جلیلی با دو معاونان هر یک آقای خلیل رومان و چراغ علی چراغ، تکت انتخاباتی عنایتالله حفیظ یل دو معاون عبدالجمیل شیرانی، پشتون تبار و آقای حفیظ، تکت انتخاباتی محمدشهاب حکیمی با دو معاون نورالحبیب حصیر و عبدالعلی سرابی، تکت انتخاباتی محمدابراهیم الکوزی با دو معاون خدیجه غزنوی و سید سامع کیانی، تکت انتخاباتی نور رحمان لیوال با دو معاون عبدالهادی ذوالحکمت و محمدنبی ویار و تکت انتخاباتی غلامفاروق نجرابی با دو معاون سارنوال شریفالله معاون اول و دگروال محمد شریف بابکرخیل معاون دوم باهم به رقابت می پردازند که در این میان مبارزات انتخاباتی تیم دولت ساز به رهبری آقای غنی، تیم ثبات و همگرایی به رهبری داکتر عبدالله، تیم صلح و عدالت به رهبری آقای حکمتیار، تیم آقای احمد ولی مسعود، تیم آقای جلیلی به ترتیب چشمگیر تر است و فعالیت های مبارزاتی سایر تیم ها چندان محسوس نیست. دلیل عمدۀ کمرنگ بودن مبارزات انتخاباتی تسریع روند صلح و پیشرفت گفت و گو های خلیل زاد با طالبان بود که بسیاری نامزدان بنا بر شکننده گی اوضاع حتا از جای هم نجیبندند و صلح را مقدم بر انتخابات دانستند و مدعی بودند که شرایط ناامن کنونی آماده برای انتخابات نیست و اگر انتخابات هم برگزار شود، شفاف نه و بل مملو از تقلب خواهد بود. در آستانۀ تشدید گفت و گو های خلیل زاد با طالبان و رسیدن آنان به توافق در اصول فضای انتخابات در کشور کمرنگ تر می گردید و در واقع پیشرفت مذاکرات دوحه تاثیر معکوس بر روند انتخابات افغانستان داشت.
این وضعیت فضای انتخابات را به گونۀ کامل تحت شعاع روند صلح برده بود و بنا بر اشتیاق مردم به صلح همه توجه به پیشرفت های صلح داشتند و چشم امید به صلح بسته بودند. در این میان نباید از یاد برد که تهدید امنیتی، احتمال تقلب های گسترده و عدم شفافیت در روند رای گیری، چشم انتظار شماری نامزد ها به تقلب، بی باوری مردم به روند انتخابات، نداشتن برنامۀ مدون و جامع و قابل اعتماد برای مردم از سوی نامزدان، اضافه گویی ها، وعده های دروغین و غیر واقعی و بی برنامه گی های نامزدان، ترس از عدم مدیریت درست روند رای دهی، از همه مهمتر پایین بودن فرهنگ رای دهی در کشور و عدم آگاهی مردم از اهمیت رای، ضعف آگاهی دهی کمیسیون های انتخاباتی و ادارههای همکار آنان ، ناامن بودن مراکز رای دهی، نرسیدن مواد حساس به مراکز رای دهی، اختلاف در میان اعضای کمیسیون های انتخابات، مشکل برگزاری انتخابات، مشکل استفاده از بایومتریک، مداخلۀ حکومت در کار کمیسیون های انتخاباتی، استفادۀ سؤ از قدرت دولتی برای کمپاین های انتخاباتی، رهایی مافیا ها از زندان و استفاده از نفوذ وپول آنان در کمپاین های انتخاباتی، بیشترین اتهام از سوی سایر نامزدان بر آقایان غنی و عبدالله و مسایلی دیگر دست به دست هم داده است و امید واری برای برگزاری یک انتخابات را در کشور به یاس بدل کرده است. اکثریت نامزدان انتخابات ریاست جمهوری به استثنای تیم دولت ساز به رهبری آقای غنی با توجه به این نگرانی ها ترجیح می دادند که انتخابات به تعویق افتد و بیتشر روی صلح تمرکز صورت بگیرد. از همین رو بیشتر نامزدان خواهان حکومت انتقالی یا موقت بودند تا تحت یک پروسۀ ملی بوجود آید و ساختار حکومت، تغییر در قانون اساسی و مشارکت تمامی نیرو ها در حکومت و به شمول ادغام افراد طالبان در حکومت را از وظایف این حکومت تلقی می کردند. از همین رو بود که بسیاری نامزدان حتا مبارزات انتخاباتی شان را به عقب افگندند و منتظر ماندند تا آنکه در دقیقۀ ۹۰ امضای توافقنامۀ صلح امریکا با طالبان، یک باره ترامپ با توجه به مخالفت ها میان مقام های کاخ سفید و ادارههای دفاعی، امنیتی و وزارت خارجۀ این کشور در تویتی لغو این معاهده را اعلام کرد. این اعلامیه سرنوشت انتخابات افغانستان را هم در واقع تعیین کرد و پس از این برگزاری انتخابات افغانستان در ششم میزان قطعی گردید.
حال از جمله ۱۹ نامزد انتخابات ریاست جمهوری اکنون ۱۷ نامزد به رقابت با هم می پردازند که بیشتر نامزدان به شمول تیم ثبات و همگرایی به رهبری داکتر عبدالله تیم دولت ساز به رهبری آقای غنی را متهم به استفاده از امکانات دولتی برای مبارزات انتخاباتی می نمایند. اکنون نامزدان در موجی از نگرانی ها و بی اعتمادی ها نسبت به شفاف نبودن انتخابات و احتمال تقلب های گسترده در آن مصروف مبارزات انتخاباتی هستند که در میان نامزدان چند تیم مانند، تیم دولت ساز، تیم صلح و عدالت، تیم ثبات و همگرایی، تیم نبیل، تیم احمد ولی مسعود و تیم جلالی به ترتیب بیشتر فعال اند و تیم های دیگر چندان فعال نیستند و احتمال دارد که با تیم های دیگری بپیوندند. فضای سرد مبارزات انتخاباتی و نداشتن پایگاه های مردمی شماری از نامزدان این ذهنیت را تقویت کرده است که ممکن شماری تیم ها در محور تیم های قوی یک جا شوند و میدان برای مبارزه میان چند تیم قدرت مند خالی شود؛ اما باز هم گمانه زنی هایی وجود دارد که تیم ها برای امتیازگیری بیشتر به چانه زنی ها با تیم های نیرومند بپردازند و در دور دوم برگزاری انتخابات به محور دو تیم بپیوندند که برای دور دوم باهم به رقابت بپردازند.
با تاسف که شماری نامزدان تا حال بجای پرداختن به برنامه های راهبردی شان برای حکومتداری خوب، رهایی کشور از بحران شدید امنیتی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی و تحقق عدالت در جامعۀ ما به انتقاد از یکدیگر پرداخته اند. هرچند به رخ کشیدن ناکارایی های فساد آلود و تباری هر شخصی که می خواهد به سکوی ریاست جمهوری تکیه کند، یک امر ملی و دینی است تا افکار مردم روشن تر شود و تصامیم شان شفاف تر و شانس به فریب کشانده شدن آن اندک شود؛ اما نامزدان تا حال کمتر به ارایۀ برنامه ها وبیشتر به انتقاد از یک دیگر پرداخته اند. شگفت آور این است که شعار های شماری از نامزدان آنقدر قلابی و غیر واقعی است که بیشتر بر این سخن” در پایان در کندو چیزی نی و اما در بالا نه تنور” در ذهن انسان خطور می کند. این در حالی است که یک نامزد با وجدان و وطن دوست نباید با زیر پای نهادن شرف خود به مردم دروغ بگوید و هر روز تازه به تازه آسمان به ریسمان بتند.
تنها دشواری های یاد شده نیست که پای انتخابات در کشور را می لنگاند و قرعۀ فال به نام دیوانه زدن را در موجی از تقلب برای رسیدن به مقام ریاست جمهور ممکن می سازد؛ بلکه ساختار های سنتی جامعه، عقب افتاده گی های فکری و فرهنگی، فقر و تنگدستی مزید بر علت شده و زمینه را برای برگزاری انتخابات پر از تقلب میسر می سازد؛ زیرا افغانستان هنوز یک جامعۀ سنتی است و رای بجای ادای مسؤولیت تاریخی و ادای دین ملی در برابر مردم برعکس به قول معروف به کیلو فروخته می شود و هزاران انسان مورد معامله قرار میگیرد. آشکار است که در این معامله آنانی برنده اند که پول بیشتر دارند واز طریق تطمیع رای ها مردم را می خرند و یا آنانی اند که از نفوذ سنتی در میان مردم برخوردار اند و با استفاده از دامن زدن به مسایل قومی و زبانی و مذهبی نوعی ذهنیت کاذب ایجاد می کنند و تعدادی را به نفع شان ترغیب به رای دهی می کنند. از سویی هم نامزدان می دانند که هنوز ارزش های مردم سالاری به گونۀ واقعی در کشور بوجود نیامده و ارزش های متعالی در موازات میثاق شهروندی چون دموکراسی، آزادی بیان، حقوق و آزادی های بشری در جامعۀ ما به اندازۀ لازم رشد نکرده است تا مردم در هنگام رای دهی استقلال خود را حفظ نمایند. با تاسف که هنوز ارزش های بزرگی چون خودآگاهی های انسانی، اجتماعی، تاریخی و جغرافیایی در مردم ما به ملکۀ رهایی بخش و عدالت گستر بدل نشده است. بجای رشد این ارزش ها برعکس مسایل قومی و زبانی و مذهبی بیشتر دامن زده شده است و کشور به جزایر قدرت قومی، زبانی و مذهبی بدل شده است و وحدت ملی و اقتدار ملی سخت آسیب دیده و منافع ملی حتا ناتعریف شده باقی مانده است. سیاستگران کشور که در واقع عاملین اصلی این همه ناکارایی ها و ناروایی ها در کشور اند و ضعف های سیاسی و کارنامه های بیمارآنان که مملو از از فساد، نیرنگ، باندبازی، قبیلهگرایی، نفاق، اختلاس، سؤ استفاده از قدرت و اختلاف است، سبب شده تا کشتی توفان زدۀ کشور هر روز بیشتر توفانی شود و بجای رفتن به ساحل نجات در کرداب های وحشی و گل آلود سقوط نماید.
تاسف آور این است که نامزدان و سیاستگران در کشور ما با استفاده از آشفته بازار سیاسی و از هم گسختگی های شدد اجتماعی در کشور چنان بی رحمانه عمل می کنند که هر از گاهی با دادن جیفۀ گندیده و بو گرفته به پادو ها یا پای دو های بی عزت و بی وقار سیاسی و به استخدام گرفتن آنان از هیچ ترفندی دریغ نمی کنند تا با استفاده از کم ظرفیتی وارزان فروشی این افراد به اهداف شان نایل آیند و چنان این شکم گنده ها و جیفه خواران را کاذبانه بالا می کشند و از لحاظ شخصیتی می شپلند که از سر های گنده تا شکم های متعفن شان بوی گندیدۀ تعصب و اهانت به دیگران فوران می کند. سیاستگران با استفاده از ضعف و کم ظرفینی این افراد به استخدام پله به پلۀ آنان شتاب داده و چنان آنان را کاذبانه بالا می کشند، فربه می سازند و به آنان شخصیت کاذب می دهند که این بیچاره ها هر زمانی که قدم بر زمین می گذارند و به زمین فرمان می دهند که “محنت دار باش که غلام سخی برسرت راه می رود.” سیاستگران از این آدمک های چوبی که بیشتر به گودی های کوکی و یا به تعبیری به بلند گو های می مانند که صدای دیگران از پشت شکم های به زمین افتادۀ شان بیرون می کنند ؛ زیرا این افراد از خود اراده ندارند و کشتی نفاق و اختلاف را به بهای زیر پای نهادن عزت شان که با تاسف آن را به کلی از دست داده اند، برای اهداف دیگران یدک می کنند تا باشد که سیاستگران به گوشۀ چشم لطفی به سوی آنان نگاۀ تمسخرآمیز کنند و این فرومایه گان هم تمسخر آنان را در حق خود بزرگ منشی تلقی می کنند و ناشیانه و جاهلانه به آن افتخار هم می کنند. این آدم ها با قبول هر نوع بی عزتی توهین به یک شخص و یک ولایت، را برای خود افتخار شمرده و در دایرۀ رسوایی های خود چنان می چرخند و تا آنگاه به ساز دیگران می رقصند که به زمین بخورد و کچالو های شان چنان به هوا بلند شود که پنبه زیر خمچۀ نداف در آسمان به رقص می آید.
از سویی هم چهار دهه جنگ ارزش های سنتی در جامعۀ ما را از میان برد و حتا ارزش های دینی و اخلاقی در جامعه را آسیب پذیر گردانیده است و تعهد، صداقت، پایمردی و شجاعت زیر پرسش برده است و به تعبیری گفته می توان که امروز انسانیت در کشور ما مرده است و جنازۀ آن را خود با دستان خود به خاک سپرده ایم و هر روز جوقه جوقه انسانیت را به خاک می سپاریم. این حالت چنان سؤ اعتماد در کشور را دامن زده است که هر گونه تعهد و پایمردی و اعتماد به نفس را در قاموس باورمندی ها به چالش برده است. از این رو تنها چگونگی شناخت نامزدان و سؤ اعتماد و بی باوری بر آنان نیست که روند رای دهی را در پیوند به رای دهنده گان به دشواری کشانده است؛ بلکه نابودی ارزش های اخلاقی و فروریزی ارزش های انسانی در کشور نیز بر این بی باوری ها و تعهد زدایی ها اثر افگنده است که در کل دورنمای انتخابات را سخت به چالش برده و از همه مهمتر اعتماد به حرف های نامزدان بویژه نامزدانی را که از بتۀ آزمون گذشته موفق بدر نشده اند، به دشواری رو به رو کرده است.
گفته های بالا به معنای آن نیست که گویا قحط الرجالی در کشور حاکم شده و بر نفی تمامی نامزدان و سیاستگران فتوا صادر کرد؛ بلکه هستند در میان نامزدان که هنوز آزموده نشده اند و پسینۀ بدی هم نداشته اند و از لحاظ شخصیتی آدم های حسابی و درست به نظر می رسند. هرگاه شانس آنان را یاری کند وانتخاب شوند، غیر ممکن نیست که نسبت به آنانی که آزموده شده اند و از آزمون ناموفق بیرون بدر شده اند، بهتر کار کنند و نه تنها در جهت حکومتداری خوب و محو فساد و تحقق عدالت اجتماعی یکسان و بدون تبعیض موفقیت داشته باشند؛ بلکه برای پایان جنگ و ناامنی در کشور وخروج نیرو های خارجی هم کار های موثری انجام بدهند؛ اما تاسف آور این است که این نامزدان کمتر شانس بلند آمدن را دارند و نامحتمل به نظر می رسد که این نامزدان خوب با عبور از “هفت خوان رستم” ناامنی ها، تقلب، عدم شفافیت، معامله، تذویر و فریب با بدست آوردن آرای اکثریت برندۀ انتخابات ریاست جمهوری شوند. ممکن شماری بر این نوشته الزام وارد کنند و بگویند که دست کم ارزش های نیم بندی از دموکراسی، آزادی های بیان و حقوق بشری در کشور موجود اند و اگر از آنها به گونۀ درست استفاده شود، بازهم جلو گرفتن تقلب ها ناممکن نیست و بر نفی کامل شفافیت در انتخابات مهر تایید نهاد؛ اما هراس این است که گراف مداخله و تقلب در انتخابات با توجه به انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات پارلمانی گذشته چنان بالا حدس زده می شود که این کم ترین زمینه های استفاده از ارزش های مردم سالاری نخستین شکار آن به شمار می رود.
گفتنی است که این پرسش در ذهن هر شهروند این کشور تداعی می شود که در بیشتر کشور های جهان در آستانۀ برگزاری انتخابات فضا و محیط کشور های آنان پر از شادی و سرور می باشد و مردم غرق خوشی و سرشار از شور و هیاهوی انتخاباتی می باشند که شهروندان آنان از هوا و فضای آن دم به دم احساس سرور کرده و به آرزوی دگرگونی های بهتر، محو فساد، ، تامین عدالت، زنده گی خوب تر و حکومت داری بهتر هر از گاهی نفس های تازه تر می کشند؛ اما در کشور ما همه چیر برعکس است و فضا مبهم و خاکستری است که مردم همه چیز را کابوس می بینند. آشکار است که ده ها علت و دلیل در عقب این حالت قرار دارد و اما دلایل کلان آن بی رویه گی سیاست گران و بویژه آن نامزدان که بخت آنان را یاری کرده و فرصت های سؤ استفاده مانند تقلب و استفاده از دارایی های دولتی برای شان میسر است و شانس پیروزی آنان را یدک می کند. این مسأله عامل اساسی نگرانی های پیش از انتخابات در کشور های مانند افغانستان بیشتر از کشور های دیگر است. نگرانی مردم در این زمینه ها زمانی کاهش خواهد یافت که عطش قدرت جویی و قدرت خواهی نامزدان و پاتکی های آنان اندکی مهار شود و بر کام افزون طلبی های آنان افسار نهاده شود تا از بیراهه رفتن آنان پیش گیری شود؛ اما صدها دریغ و درد که چنین آرزویی در کشوری مانند افغانستان که بار های سیاست گران و نامزدانش کج تر از سایر مردم آن اند، خیالی بیش نیست و برعکس هرچه از ابهام و کابوس است، بر مغز و روان این ملت سنگینی می کند که انتخابات و آیندۀ آن را مبهم تر و کابوسی تر و بحران آفری تر می نمایاند.
از آنچه گفته آمد، آشکار می شود که موانع و دشواری های زیادی در فرا راۀ انتخابات کشور قرار دارد که عبور از هر خوان آن هفت خوان دیگری را در پیش دارد که درکل دورنمای این انتخابات را چه در زمان برگزاری و چه پس از برگزاری و نتیجۀ نهایی آن را در موجی از تهدید های تروریستان مبهم و حتا خطرناک می نمایاند. نخست این که انتخابات به دور دوم می رود، هیچ نامزدی موفق با بدست آوردن ۵۱ درصد نمی شود. از همه مهمتر این که نتایج انتخابات دور اول چند روز وحتا چند ماه را در بر خواهد گرفت و بالاخره دور دوم میان دو نامزد پیشتاز برگزار خواهد شد. این که سایر نامزدان شمارش آرای دور نخست را می پذیرند یا خیر و بدون تردید این دوره هم چالش های خود را دارد که ممکن شماری نامزدان با رد نتیجه و ادعای تقلب دست به راه پیمایی و حرکت های مدنی بزنند. آشکار است که این حرکت برگزاری انتخابات در دور دوم را نیز به چالش می برد. این زمانی چالش آفرین تر خواهد شد که در دور اول کاندید هایی که خود را برنده حساب می کنند، شامل بازنده گان شوند. تنش های برخاسته از دور نخست، سبب می شود تا کمیسیون های انتخابات و نهاد های همکار آنان زمان رسیده گی برای برگزاری انتخابات دور دوم را از دست بدهند که این خود چالش آفرین است. این که دور دوم چه زمانی برگزار خواهد شد و آیا کشور های کمک کننده حاضر به پرداخت پول برای برگزاری دور دوم خواهند شد یا خیر. این که برگزاری دور دوم به شفافیت خواهد انجامید یا گراف تقلب ها در موجی از شتاب زده گی های نامزدان در نتیجۀ ناتوانی کمیسیون های انتخاباتی بالا خواهد رفت و خدای نخواسته کشور به سوی بحران ثانی می رود و دیگر جان کری یی هم نیست که برای حل معضله بشتابد و ” طرحی تازه یی ریزد و می در ساغر اندازد” این ها گوشه هایی از دشواری هایی اند که در فراراۀ انتخابات آینده قرار دارند و این سبب شده که مردم ما بیش از آن که به برگزاری این انتخابات خوش بین باشند و برای انتخاب مورد نظر شان لحظه شماری کنند، برعکس دورنمای این انتخابات چون کابوسی بر روان شان سنگینی می کند. از همین سبب است که بیشتر نامزدان علاقمند با به پیروزی رسیدن روند صلح و امضای موافقتنامه میان امریکا و طالبان و بعد گفت و گو های بین الافغانی آغاز می گردید که با لغو موافقتنامۀ میان امریکا و طالبان در یک تویت همه چیز را دگرگون کرد و حال دیده شود که چه تویتی سرنوشت انتخابات جنجال برانگیز و مبهم و چالش آفرین افغانستان رد تغییر خواهد داد یا خیر !؟
در این میان انکشافات اوضاع در داخل و در بیرون به گونۀ دیگری رقم می خورد که آیندۀ انتخابات را پر چالش و بی نتیجه خوانده و انکشاف اوضاع در بیرون هم بیشتر در جهت کم رنگ شدن انتخابات رقم می خورد. آقای کرزی از جمله کسانی در داخل است که انتخابات را بنا بر ناامنی ها بی نتیجه و چالش آفرین خوانده و خواهان صلح بوده و طرفدار حکومت موقت است. در بیرون هم گفته می شود که این بار ابتکار را انگلیس ها در دست گرفته اند. چنان که نشریۀ از فراخوانی سخن می گوید که بوسیلۀ انگیس ها انجام است. انگلیس از تمامی موسسات کمک کننده به افغانستان خواسته تا هدف از این فراخوان تمرکز موسسات بین المللی کمک کننده به افغانستان در محور صلح می چرخد تا چگونه آنان می توانند، تلاش های شان را در پیوند به تسریع روند صلح و تامین صلح در افغانستان به خرج بدهند. هدف از این فراخوان هماهنگی موسسات یاد شده برای ایجاد فضای صلح در افغانستان و نابودی فقر، محو فساد، انکشاف زیر بنا های اقتصادی، رشد و تقویت بنیاد های اقتصادی، ایجاد شفافیت، حمایت از حقوق زنان و کودکان و اطمینان به این که این کمک ضامن حقوق انسانی در افغانستان باشد. از این رو گفته هایی وجود دارد که شانس به نتیجه رسیدن انتخابات را ناممکن شمرده و احتمال بن بست بر سر راۀ انتخابات پیش بینی شده است. از این رو از همین اکنون تلاش ها برای تشکیل حکومت موقت در دست اجرا است؛ زیرا گروه های سیاسی و نامزدان انتخابات ریاست جمهوری و کشور های کمک کننده به افغانستان به شمول امریکا و انگلیس همین اکنون حل منازعۀ افغانستان را در تشکیل حکومت موقت می دانند و نه در انتخابات پر از چالش . یاهو