زنان، نیمی از نفوس وطن را تشکیل می دهند و بر خلاف تصورات عقبگرایانه که زنان را عاجز می نامند، همیشه در کنار مردان به صورت مستقیم و غیرمستقیم در حیات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، سهم فعال داشته اند.
با وجود محدودیت ها و مشکلات در حوزه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اداری که همواره زنان شهری افغانستان به آن روبرو بوده و هستند، عامل بازدارنده در این مسیر خوانده می شوند که بدون شک یکی از موارد قابل بحث در راستای حقوق زنان، نقش گسترده ای زنان و دختران در امور اجتماعی، اقتصادی و هنری را بر می تابد.
همچنان حضور زنان روستایی در بخش اقتصادی از موضوعاتی است که همیشه مورد پرسش جوامع بوده است ولی مشارکت آنان در بهبود زنده گی اجتماعی ـ اقتصادی مرئی نمی باشد ولی دوشادوش همسران، برادران و فرزندان شان در همه امور فعال می باشند. با توجه به ارزش های سنتی و فرهنگی، مردان زن ستیز حاضر به اعتراف مرتبط به این مشارکت، نمی باشند.
به نقل از جواهر لعل نهرو؛ یکتن از بنیانگذارن هند معاصر در کتاب معروفش بنام “نگاهی به تاریخ جهان” میخوانیم: “چگونه ملتی به پیش برود در حالیکه نیمی از مردمانش در یک نوع زندان، مخفی نگهداشته شوند.”
اما با درد و دریغ فراوان که تسلط دیرینه اختناق مهلک قرون وسطایی، عقب مانده گی و زن ستیزی مجال آنرا نداده تا زنان افغانستان با همه ظرفیت ها و امکانات خود در عرصه های اجتماعی و سیاسی، قامت راست نموده و موقف شایسته ی شانرا در جامعه تثبیت نمایند.
با توجه به آنچه تحریر گردید می شود در جمع بندی به این نتایج نایل آییم:
اکنون که شرایط مساعد به نفع صلح، دموکراسی، عدالت و رفاه اجتماعی در کشور ما ایجاد شده است، ایجاب می کند تا به خاطر نیل به آرمان های آزادی و برابری حقوق در مقیاس کــُــل جامعه و میان زن و مرد، همه ای زنان صرف نظر از اعتقادات سیاسی و ایدیولوژیک همراه با همه مردان و همه نیروهایی که طرفدار برابری و تساوی در جامعه ی بلا کشیده ما هستند در یک صف واحد متحد شده و در راه نجات افغانستان سربلند و پیشرفته که برابری حقوق زنان را از ارکان اساسی می پندارند، کار و پیکار نمائیم. به امید آن روز و آن کار؟