بعضاٌ نوشتن تسلیت برای دوستان خیلی سنگین تمام میشود . بخصوص برای انسان فرشته خو مانند استاد گرانقدر حیدری وجودی. هرگاه چشمه ساری می خشکد ٬ یک وادی راباخود می خشکاند٬ اما فکرکنید اگر چشمهء شفاف تصوف٬ شعر و افکار یک صوفی با تقوا را ازدست میدهیم٬ گویا تاریکی برجهانی سایه می افگند ٬ دشت و دمن سبز غزل می خشکد. مرحوم مغفور استاد وجودی چشمه ء شفاف و سرشار از تقوا٬ مهربانی و وطن دوستی بود٬ و خودش در عزل معروفش سروده است: « ای کشورعزیز بهاران تو چه شد؟» جادارد که بگویم : ای کشور درد دیده وجودی تو چه؟
ای کشور عزیز بهاران تو چه شد ؟
گلهای رنگارنگ گلستان تو چه شد؟
گرمی سردی تو سروش امید بود
کیفیت بهار و زمستان تو چه شد؟
هندوکش ات که بیشه مردان مرد بود
شیران رزمجوی نیستان تو چه شد؟
پامیر سالخورده و آن خیبر جوان
فر و شکوه کوه سلیمان تو چه شد؟
کاپیسه ئی که گردن چنگیزیان شکست
فولاد بازوان مهستان تو چه شد؟
غافل زصولت دژ دربند نیستم
پیران پنجشیر و هژبران تو چه شد؟
آموی سرکش تو که را رام کشته است؟
غوغای هیرمند خروشان توچه شد؟
شیرازه نظام تواز هم کستسه است
پیران پخُته کار جوانان تو چه شد ؟
ای زابلی که مظهر حماسه ها بودی
رزم و نبرد رستم دستان تو چه شد؟
ای پاسدار مجد٬ ابو مسلم بزرگ
داری خبر که خاک خراسان تو چه شد؟
یعقوب لیث و قارن نیزک کجا شدند
ای خاک مرد خیز عیاران تو چه شد؟
خالد کجاست و جعفر ویحی برمکی
دوَدیان بلخ و بزرگان تو چه شد؟
کو خاندان سهل فریغونیان راد
انسان جوزجان و شبرغان تو چه شد؟
از نوری های غور نشانی نمانده است
سامانیان صاحب دوران تو چه شد؟
امروز آبگینه گرفته است جای او
واه حسرتاٌ که لعل بدخشان تو چه شد؟
خون می چکد زدیدهء پرُ ماجرای ما
ای کابل عزیز ٬ عزیزان تو چه شد؟
دارالمان که مظهر حسن و جمال بود
آب وهوای تازه ء پغمان تو چه شد؟
پورسقا و بهمن کوهدامنی نماند
بگرام باستانی و پروان تو چه شد؟
دامان کوه و جنگل انبوه پکتیا
قوم غیور منگل و زدران تو چه شد؟
محمود آنکه فتح کرده است سومانات
ای غزنه بزرگ دلیران تو چه شد؟
پر پر شده است غنچه رنگین اتفاق
گل دسته های وحدت انسان تو چه شد؟
تاریک گشته است فضای حیات تو
در اوج زندگی مه تابان تو چه شده؟
ای بحر سرکش دل بیتاب آسیا
امواج تند وشورشی و توفان تو چه شد؟
ای کوهسار شامخ وبیدار و سربلند
سیلاب های خشم تو ٬ طغیان تو چه شد؟
گردیده است بنده فرمان این وآن
آزادی و شرافت انسان تو چه شد؟
نجم العرفا حیدری وجودی