آيا تا کنون فکر کرده ايد که ليسه مريم خيرخانه و کوته سنگی کابل به نام چه شخصيتي نامگذاري گرديده و چرا مردم آنجا منطقه اي بزرگ خيرخانه را به نام حوزه ي همان ليسه دخترانه ياد مي کنند؟ و گذشته ازين آيا مي دانيد که اسم کوته ي سنگي با اين مريم خانم چه رابطه يي دارد؟
در پاسخ مي توان گفت که اين هردو نام به پاس مقام ادبي و اجتماعي شيرزنِ استبدادستيز، سخنور و مبارزي مسما گرديده که در اوج حاکميت امير عبدالرحمان خان از کسي نهراسيده بر مستبدين تاخت و بر ظالمان خرده گرفته از مردم خويش جانبداري کرد. اين شيرزن مريم معروف به بي بي سنگي و بي بي سيده يکي از بزرگ زنان سخنور کشور در نيمه ي نخست سده ي بيستم ميلاديست که در آن عصر نيمه تاريک نه تنها مشعل ادبيات عرفاني را به دست گرفت، بلکه در مبارزات استقلال طلبانه-ي جوانان ميهن پرست کشور نيز شرکت جسته و شاه استقلال بخش، امان الله غازي را در نخستين دقايق جلوسش بر اريکه سلطنت افغانستان، تشويق به تحصيل استقلال سياسي کشور نمود.
بيبي سنگي به علت سرايش شعري که در آن تشدد دربار امير عبدالرحمان را در سرکوبي مردم به انتقاد گرفته بود، روانه زندان سياسي شد؛ چون او زني بود دانشمند و تحصيل کرده، امير ميترسيد که افکار وي در بيداري زنان زنداني مؤثر افتاده اسباب دردسر ديگري را براي دولت او فراهم آورد و از سوي ديگر نامه يي از زنده ياد عبدالهادي داوي که در تمجيد از رد نمودن ملاقات جارج پنجم پادشاه انگلستان توسط جنرال محمدولي بدخشي در تابستان 1921م نوشته شده، نشان مي دهد که بي بي سنگي در مداومت و پافشاري در خواسته هاي خويش در ميان اهل دربار ضرب المثل بوده است؛ زيرا او طرفداران معامله با حکومت هند برتانوي را به جاي مذاکره با حکومت لندن که در جريان مذاکرات استقلال کشور مصرانه خواستار آن بودند به کنايه دختر سنگي بابا خوانده بود و همين علت ها سبب گرديد تا امير عبدالرحمان دستور دهد که سلول تجريديي براي او در يکي از نقاط دور افتادهي کابل بنا کنند. و کوتوال(رئيس پوليس) کابل ميرزا محمد حسين (پدر استاد خليلي) که مسؤول دستگاه بگير و ببند و بکش امير بود، نقطهيي را در دشتي که در ميان قلعهي واحد، قلعهي نيازبيک، قلعهي جواد و قلعهي کلوخک (قُلَخک) چهاردهي کابل واقع بود، برگزيد و در ظرف سه روز سلولي از سنگ و پهرهدار خانهيي براي آن اعمار کرده، بي بي سنگي را به آنجا انتقال دادند و به قول آقاي فريد عظيمي که رابطهي خانوادهگي با بيبي سنگي دارد، در دفتر کوتوالي، اين سلول به نام کوتهي بيبي سنگي ثبت گرديد که به مرور زمان منطقه به همين نام معروف گرديده، ولي به خاطر رعايت اختصار مردم لفظ بي بي را از آن حذف نموده و به دو معني آنجا را کوته سنگي ناميدند. با آن که در عهد امان الله خان اين سلول را ويران کردند و پسان ها نام آن منطقه را نيز تبديل نموده ميرويس ميدانش ناميدند؛ ولي تا به امروز آن ناحيه را بدون اينکه وجه تسميهاش را بدانيم کوته سنگي ميخوانيم.
چون شوهر بيبي سنگي منشي دربار امير بود؛ با روي دار ساختن بزرگان و متنفذين به ويژه واسطه ساختن سلطان محمد مير منشي، امير را وادار به عفو او ساخته، يکي دو ماه بعد فرمان صادر گرديد که بيبي سنگي به علت سيادتش و رعايت خاطر شوهرش منشي حيدرعلي احراري که از نوادهگانِ حضرت عبيدالله احرار شيخ بزرگ طريقت نقشبنديه بود؛ از زندان آزاد گرديد.
بيبي سنگي که در سال 1243 خورشيدي (1864م) در شهر کابل ديده به جهان گشوده، پدرش سنگي محمد معروف به سنگي باباي غازي از سادات جليل القدر کنر، عالم معتبر ديني و يکي از سرکرده گان مجاهدين ملي در جنگ هاي اول و دوم بر ضد استعمار گران انگليس بود.
ارسالی عبدالله غفاری