به سلسله گفت و شنود های ناهيد علومی مدير مسوول مجله بانو با زنان نخبه و پيشگام افغانستان!
باز هم سفر مجازی بطرف لندن دارم، تا به ديدن يک گوينده توانا ،يک برنامه ساز موفق و زيبا روی که دختر فلم { رابعه بلخی}بود ، بروم …
بلی !
خانم سيما عثمان شادان که از جمله زنان وارسته و نخبه افغان است..
ممکن همه تان با ايشان از طريق برنامه { خاطره ها و سخن های } راديوی بی بی سی ويا با ديدن فلم رابعه بلخی معرفت داشته باشيد، ولی ما خواستيم که برای ياد آوری از خاطرات نيک وی يک گفت و شنود دوستانه را با ايشان انجام دهيم، و اطلاع بيشتر حاصل نمايم ، که اين خانم وارسته در اين سال ها چه مصروفيت های داشته اند.
خانم شادان عزيز سلام بر شما، خرسندم که به در خواست ما مبنی بريک مصاحبه لبيک گفتيد، برای آغاز اين گفت و شنود اگر فشرده ولی طور دلخواه ، خود را برای خواننده گان مجله بانو و برگه فيسبوکی آن معرفی نماييد، خوش ميشوم..
خانم شادان : اولتر از همه تشکر وقدردانی میکنم از شما ناهید جان علومی که باوجود مشکلات مهاجرت و غربت توانسته اید مجله وزین بانو را از سالیان متمادی بدینسو مديريت نموده و مؤفقانه به پیش ببرید، به نظر من کار سهل و ساده نبوده است. اما در پاسخ به سوال شما: نام من سیما و نام زنده یاد پدرم محمد عثمان بود. چون پدرم را زياد دوست داشتم ، و به نامش افتخار میکردم نام پدررا تخلص خود انتخاب کردم تا زمانیکه با عبدالله شادان ازدواج نمودم و سیما عثمان شادان شدم .
طفولیت و دوران ابتدا یی مکتب را در گلبهارسپری کردم، چون پدرم در نساجی گلبهار با تعدادی از آلمانها و افغانها کارمیکرد . پس از چند سال پدرم به بیماری قلبی مبتلاشد. ناگزیر گلبهار را ترک گفته و راهی کابل شدیم. من صنف دوازده را در لیسه زرغونه به پایان رساندم. بسیار آرزو داشتم فاکولته ژورنالیزم را بخوانم اما سرنوشت طوری دیگری رقم خورد ومرا بطرف سینما کشاند. پا گذاشتن به هنر فلم یا سینما در آن زمان کار ساده نبود. مخصوصأ برای من که از طرف مادر به خانواده سنتی مجددی تعلق داشتم . اما من که جوان و تا اندازه يی آزاد اندیش بودم خواستم سنت شکنی کنم و در واقع اعلام کنم یک دختراز یک فامیل متعصب و سنتی هم میتواند دریک فلم تاریخی وطن خودو آن هم در نقش یکی از بزرگ زنان فرهنگ ما، رابعه بلخی کار کند.
ناهيد: تا جايی که ميدانم، شما گرداننده برنامه خاطره ها و سخن ها در راديو بی بی سی هستيد، اگر در مورد فعاليت و شيوه های کاری تان روشنی به اندازيد؟ که اين برنامه کدام روز ها نشر ميشود، و هدف از نشر آن چيست؟در کدام کشور ها قابل دريافت و شنيدن است؟
خانم شادان : بلی ! من چندین سال پرودیوسر پر شنونده ترین برنامه های BBC ، خاطره ها و ترانه ها، صدا و سرود، برنامه زنده پنجشنبه ها باشنونده ها و برنامه تجلیل و بزرگداشت از هنرمندان در زمان حیات شان در رادیوی BBC در لندن بودم. اما چند سال قبل نظر به مشکلات اقتصادی برنامه های تفریحی بخش افغانستان در BBC را بستند و تنها بخش اخبار و وقایع روز راحفظ کردند، یکسال قبل به سمت همکار تهيه برنامه های خبری با BBC همکاری داشتم.
ناهيد:خانم شادان عزيز همهء ما فلم زيبای رابعه بلخی را ديده بوديم، که شما درخشش خاص در آن داشتيد، خواستم بدانم چرا جهان سينما را ترک نموديد؟
خانم شادان: من از اول تصمیم گرفته بودم که تنها در یک فلم آنهم فلم تاریخی رابعه بلخی کار میکنم و بس.
ناهيد: خواستم، از سال 1355 که شما کار تان را در اداره هنر و ادبيات راديو وقت آغاز نموديد، بپرسم، که چطور با کارنمودن در راديو علاقمند شديد، و از روز اول که پا به ساحه راديو گذاشتيد،چه احساس داشتيد، اگر برای ما قصه نمايد..
خانم شادان: من در زمان مکتب یعنی از صنف سوم و چهارم به بعد همیشه در برنامه های که از طرف مکتب براه انداخته میشد،مانندتجلیل از روز های خاص، جشن های ملی و کنفرانس ها همیشه روی استیژ بودم و گرداننده گی این برنامه ها را به عهده داشتم. از این رو رفتن من به رادیو و گرداننده گی برنامه ها برایم بسیار تازه گی نداشت. البته فضای مکتب و رادیو فرق میکرد. در رادیو چندین سال پرودسر برنامه های {ترازوی طلایی}، {ترانه هاوسخن ها} و {از هر چمن سمنی} بودم. در آن سال ها رادیو یگانه رسانه بود که مردم در سراسر افغانستان به آن گوش می دادند و با دقت گوش می دادند. . کار پرودسر کار دشواری بود. اما من خوشبختانه درکنار خود عبدالله شادان را داشتم که برایم انرژی،نیرو و توان کاری ميبخشيد..
ناهيد: هدف از رفتن تان با يک گروپ 36 نفری به ايران چه بود، وچه دستاوردهای تجارب و اندوخته هايی از اين مسافرت در ذهن تان باقی مانده است؟
خانم شادان: همه می دانیم که برای اولین بار در زمان ریاست جمهوری مرحوم سردار محمد داود خان تلویزیون در افغانستان به نشرات آغاز نمود. برای آموزش پرسونل موردنیازتلویزیون، وزارت اطلاعات وکلتور وقت با استفاده ازقرارداد های همکاری بین دولت أفغانستان وایران تصمیم گرفتند، تا یک گروپ برجسته را از بخش های مختلف رادیو، سینما، تیاتر، برای شرکت در یک کورس آموزشی چند ماهه به ایران بفرستد تا تلویزیون که چند ماه بعد به کمک جاپانی ها به نشرات آغاز میکرد، به مشکل مواجه نشود. همان بود که این گروپ توانست مؤفقانه با اخذ ديپلوم به وطن بر گردند، من و شادان هم از آن جمله بودیم.
ناهيد:خانم شادان عزيز! در شناسنامه تان خواندم که بيشتر از 1500 آهنگ را برای گروه های هنری دايريکت نموده ايد؟ اين همه ابتکارها چگونه اتفاق افتاد؟چطور به اين فکر افتاديد؟
خانم شادان : حدود پنج ماه آموزش و ساختن برنامه های تجربی تلویزیونی در ایران فرصتی بود برای آشنایی با نحوه تهیه برنامه های تلویزیونی، کار با کمره، اسکرپت نویسی و یا شوتینگ اسکرپت ، دیکور ، مونتاژ، لایت وسایر فعالیت هادراین عرصه.
ازاین رو از اولین روز های فعالیت تلویزیون أفغانستان به کار گردانی آهنگ های موسیقی آغاز کردم. پس از مدت کوتاه مسوولیت مدیریت عمومی موسیقی تلویزیون را به من سپردند. با وجود وظایف دیگر از جمله گرداننده گی مجله تلویزیونی تعداد زیاد آهنگ های هنرمندان از جمله آهنگ های مشهور گروه باران،گروه گل سرخ، بزم محلی،دیره مجلس، بزم خانقاه و آهنگ های ملیت های برادر را کارگردانی و ثبت کردم. البته خارج از چارچوب گروه های موسیقی آهنگ های هنرمندان سرشناس چون استاد سر آهنگ، استاد رحیم بخش، دکتور صادق فطرت (ناشناس)، احمد ولی، خانم هنگامه،فرهاد دریا،استاد مهوش، خانم سلما و رحیم جهانی،خانم پرستو و رحیم مهریار، خانم قمرگل،خانم نغمه و منگلً،استادگلزمان و سایر آواز خوانان و نوازنده گان گرامی را که این صفحه گنجایش ذکر نام همه آنها را ندارد. بخش بزرگ این آهنگها را به خواهش و تقاضای خود هنرمندان محترم گارگردانی و ثبت کرده ام تعداد آهنگهايی را که کارگردانی وثبت کرده ام اگر به 1500 نرسد در حدود يکهزار آهنگ میرسد. که همان آهنگ ها و پارچه های تلویزیونی هنوز پس از چهاردهه بازهم از تلویزیون های افغا نستان در داخل و خارج از کشور مکرر پخش می شود.
ناهيد: از ديد شما وضعيت زنان آن وقت و با وضعيت زنان حال چه تفاوت هايی دارد؟در حاليکه آنزمان امکانات محدود بود، ولی حالی با موجوديت اين همه انجو و پروژه ها وضعيت زنان روز به روز بدتر شده ميرود، علت را منحيث يک زن دانشمند و با تجربه در چه ميبينيد؟
خانم شادان: در هر دوره و هر زمانی که زنان فرصت وزمینه برای کار و خدمت پیدا کرده اند همسان با مردان و گاهی هم بیشتر ازآنان برای مردم و میهن شان با از خود گذری و فداکاری کار کرده اند. چرا فداکاری ؟ برای اینکه در جوامع سنتی برخلاف جوامع مدرن امروزی کار خانه هم عمدتآ به دوش زن است.
امروز با وجود دموکراسی و تضمین حقوق برابر زنان در قانون اساسی کشور، با وجود حضورفعال زنان در حکومت، درپارلمان ودر قضاً و علی رغم فعالیت های موثر آنها در سازمان های اجتماعی و باوجود کمک های بزرگ بین المللی برای توانمند سازی زنان متاسفانه تا جایی که گزارش ها ميرسد،خشونت علیه زنان افزایش یافته، مخالفان دولت،بینی زنان را می برند، در موارد متعدد زنان رامحاکمه صحرایی می کنند و در میان جمعی از مردان تیرباران ميشوند. در موارد دیگر زورگویان و قلدران حقوق زنان را به بهانه های مختلف زیر پا می کنند.جالب است که در جمهوری اسلامی افغانستان در بسیاری از مناطق حق میراث زنان را نمی پردازند. گذشته از این ها هنوز سه ملیون دختر را نمی گذارند به مکتب بروند. هنوز ازدواج های اجباری و به همسری دادن دختران خردسال به مردان بزرگسال ادامه دارد. هنوز بد دادن و فروش دختران در نقاط مختلف کشور دوام دارد.
شما از عللی که این وضعیت را بار آورده پرسیدید. به نظر من سنتی بودن جامعه، ضعف معارف، بی امنیتی، ادامه جنگ قدرت از سویی بین رهبران دولتی و از سوی دیگر بین دولت و نیرو های مخالف آن می تواند دلایل اصلی وضیعت کنونی باشد. اما با همه آنچه گفتم، تکرار میکنم که خوشبختانه تعدادی زیادی از زنان و دختران جوان ما باوجودشرایط دشوار و وضع نا هنجار وطن، با انرژی و بیشتر از پیش کار میکنند و به آینده امیدوار هستند. و این مایه امیدواری ما نیز می تواند باشد
ناهيد:با ادبيات وارداتی همسايه ها آيا زبان سچه دری ما لطمه نخورده، از ديد شما نطاقان و گوينده گان برنامه ها کدام مقررات گفتاری را بايست مراعات نمايند؟
خانم شادان: این سوالی دشواریست که سال هاست مورد بحث حلقه های از ادبا، تحصیلکرده ها خبرنگاران قرار گرفته و هنوز به نتیجه قاطعی نرسیده اند. من ادعایی ندارم که می توانم راه حلی نشان دهم ، اما به باور من وقتی گوینده برنامه خبری هستیم باید خبر را با ساده ترین و عام فهم ترین کلمات ادا کنیم. تا شنونده در حین گوش دادن به خبر از شنیدن کلمات نا آشنا و غریب به فکر معنی آن نیفتد و بقیه خبر از دست او نرود.
البته به نظر من برنامه های ادبی ویژه گی های خود را دارد، اما اگر گوينده به ادبيات پارسی- دری که خاستگاه و پرورشگاه آن در سده های نخستين رشد آن – سرزمين ما بوده، آشنايی داشته باشد در آن صورت ميتواند به روشنی فرق بین کلمات اصیل و وارداتی را بداند و از کلمات وارداتی و نا آشنا بپرهیزند.
ناهيد: خانم شادان اگر در مورد سفرهای رسمی مانند شرکت در فيستيوالها ،جوايز و تقدير نامه های تان بگوييد، به کجا ها سفر نموده ايد وتقديرنامه ها را از کدام مراجع بدست آورده ايد، و به چی مناسبت ها بوده است؟
خانم شادان: من در کنار گرفتن جوایز و تقدیر نامه ها در زمان کارم سفر های رسمی و غیر رسمی به خارج از کشور نیز داشته ام. در نخستین سفربه هند از من دعوت شد با نشریه {سین آدوانس} مصاحبه داشته باشم.. این مصاحبه در باره فلم رابعه بلخی بودکه در صفحه اول این نشریه چاپ شد و مورد توجه زیاد قرارگزفت. همچنین، در زمان کار در تلویزیون یک سفر رسمی به مسکو ، برای شرکت درجشنواره “رادوگا یا رنگین کمان”داشتم. دراین جشنواره با برنامه های تلویزیونی “فرهنگ مردم” که خود تهیه وگرداننده گی می کردم شرکت کردم برنامه من در بین بیست و دو کشور مقام دوم را از آن خود کرد ، ديپلوم و جایزه به دست آوردم. هم چنان در سال 2004 در{جشنواره سینمایی سه قاره} در فرانسه در شهر نانتس دعوت شدم. دراین جشنواره فلم رابعه بلخی را به نمایش گذاشتند که مورد توجه خبرنگاران و شرکت کننده گان قرارگرفت. بسیاری از شرکت کننده گان وخبرنگاران ازاین شگفتی زده شدند که دیدند حدود 30 سال پیش از امروز ، قریب به 40 زن و دختردر فلم رابعه بلخی در نقش های خردو بزرگ ظاهر شده بودند. برخی از آن ها فکر می کردند که صرف بعد از سال 2001 و با آمدن امریکایی ها به افغانستان زنان و دختران افغان این فرصت را يافتند که به فعالیت های هنری بپردازند.
ناهيد: خانم سيما عثمان شادان عزيز باز هم تشکر از لطف و محبت تان ، اگر کدام گفتنی به زنان و نطاق های که جديد رو به نطاقی و گوينده های ميآورند، داشته باشيد، ميتوانيد پيام تان را با آنها شريک سازيد..
خانم شادان: من برای همه گوینده گان مجریان و گرداننده گان رادیو وتلویزیون درهرکجا که هستند آرزوی مؤفقیت و پیشرفت و تعالی درکار و وظیفه مهم و ارزشمند شان می کنم. پیام من به طور خاص برای همه عزیزانی که در عرصه ژورنالیزم کار می کننداین است، وقتی می توان محبوب بود و اعتماد شنونده و بیننده را به دست آوردکه در ارایه خبر و گزارش رویداد ها و وقایع روز، بیطرفی را حفظ کنیم و داوری های شخصی را کنار بگذارند. و در برنامه های فرهنگی زبان و ادب خود را گرامی بدارند..
ناهيد : بسيار زياد تشکر، از پيام روشن تان