درآستانه میلاد حضرت عیسی علیه السلام که اسم مبارک آن ۲۵ بار در قرآن کریم ذکر گردیده است نقل داستان فرار حضرت مسیح به کوه از زبان شیرین مولانا ازبرازندگی ها و تازگی های ویژه بر خوردار است.
شخصی حضرت مسیح را دید که شتابزده به فرازکوه فرار میکند و چنان شتابزده وبی تاب میدوید گویی که از شر چنگال ودندان شیر درنده فرار می نماید . شخص با ابرازتعجب خاص از حضرت مسیح می پرسد؟ مگر تو همان عسی روح الله نیستی که مرده را زنده می کنی؟حالا از چه شری با این بی قراری فرار می نمایی؟
حضرت عیسی پاسخ داد، من همان مسیح هستم که با خواندن اسم اعظم نابینایان و ناشنوایان را شفا می دهم، کوه را ازهم می پاشم،از گل پرنده می سازم وبه اذن خدا پران میگردد و از زنده کردن مردگان ناتوان نشدم ولی از اصلاح احمقان عاجزم.
تمام معجزه های من به احمقان کار نمیکند. رنج احمقی قهر خداست.
مولانا با ذکر این داستان جالب چنین نتیجه گیری می نماید.
ز احمقان بگریز چون عیسی گریخت
صحبت احمق بسی خونها بریخت
مولانا با موشکافی های عارفانه مهم ترین انگیزه حماقت را زوال عقل می داند زمانیکه عقل زایل میگردد نفس اماره”حرص،ترس،غرور وشهوت” به آدمی غلبه می کند وقتیکه نفس حاکم گردد، نفس حاکم باعث قتل و خونریزی ها میگردد ودر واقع احمق کسی است که اسیر وگروگان نفس خود میگردد.
در مثنوی واژه نفس همان وجدان است که انسانهای فاقد وجدان معمولا بی شرم،بی حیا وپر رو می باشند. درد و رنج آنان علاج ندارد وحتی مسیح را مجبور به فرار میگرداند. روانشناسان بزرگ مغرب زمین تازه به کشف این واقعیت دست یافته اند که رنج احمقی قهر خداست . انشتین مشابه به فرموده حضرت مولانا میگوید که سه قدرت عظیم برجهان حکومت می کند، حماقت ، ترس و حرص، فروید مشکلات اصلی دنیا را محاصره شدن به دست ابله ها می داند و واژه مترادف حماقت همان تنگ نظری است که باعث مشکلات ورنج عظیم درجهان گردیده است.
جامعه شناسان معاصر میگویند از تنگ نظران چنان بگریزید گویی از طاعون گریخته اید چرا که با دیدگاه های محدود خود انگیزه های شما را سرکوب خواهند کرد. این درواقع همان فرار حضرت مسیح از احمقان است.
مهم ترین برازندگی برداشت های مولانا از داستان فرار مسیح به کوه در انست که قربانیان احمقان در طول تاریخ بیشتر ازهر چیز بوده است. جنگ های خانمان برانداز که میلونها انسان بی گناه قربانی گردیده اند ریشه به حرص و زیادت طلبی های احمقانه داشته است. درجهان معاصر دستاورد های بزرگ علما ودانشمندان جهان در اختیار سیاستمداران ابله قرار دارد .
در اثر سیاستهای ماجراجویانه و بدون دلیل قلمروکشور ها به خاطر حرص و آز مورد تجاوز قرار می گیرد. فجایع بشری که در اثر آن میلونها زن وکودک وپیر وجوان آواره میگردند نشانه همان سیاستهای احمقانه است. زمین خانه مشترک تمام ساکنان کره زمین است اما کره زمین امروز به میدان مسابقه جدید جنگ قدرت های زیادت طلب تبدیل گردیده است واین زیادت طلبی های حریصانه خانه مشترک تمام مردم دنیا را به کانون جنگ و غارت ثروت قلمرو های فقیر تبدیل نموده است.
آزادی عقاید و ادیان ازآن جمله آزادی بیان نیز قربانی مطبوعات هرزه و احمقان قرار گرفته است و بنام آزادی بیان چه بی احترامی ها به حق افراد و اشخاص و حتی پیامبران بر حق خدا صورت نمی گیرد. مطبوعات هرزه ودموکراسی مسخ شده در پیشرفته ترین کشورهای جهان حق اهانت را بنام آزادی بیان به مقدسات می دهند این نوع آزادی هارا می توان بنام پیروزی احمقان به عقل و کرامت های انسانی نامید که حضرت عیسی از اصلاح وعلاج آن ناتوان بود.
ما مسلمانان به عیسی مقدس و مریم با کره که به مراتب نام آنها در قرآن کریم ذکر گردیده است ایمان داریم و قرآن عیسی مسیح و مادر آن را دو پدیده شگرف عالم بشریت می داند. همان طور شخصیت های برجسته ونامدار مسیحیت مانند گوته ها، توماس مان ها ،پوشکین ها و تولستوی ها و واقعگرایان نسل جدید عاشق قرآن و شخصیت عالم تاب حضرت محمد صلی الله و علیه می باشند وهرگز حق اهانت را به خود نمی دهند.
میان پیروان واقعی اسلام ومسحیت مشارکتهای زیاد وجود دارد که می توانند جهان را از خطرحماقت های تباه کننده نجات بدهند و مهم ترین محور مشارکت ایمان به خدای ،موسی، ابراهیم، عیسی و حضرت محمد است که همه به خاطر هدایت بشریت از گمراهی ها وکژروی های احمقانه و تنگ نظرانه رسالت خودرا انجام داده اند ودر آینده نیز جهان را از خطر تباهی نجات خواهد داد.
دکتور علی احمد کریمی امریکا