آندری ساخاروف از مفاخر و دانشمندان بی نظیر صد سال آخر به حساب می آید.
او پدربمب هیدروژنی و مدافع حقوق بشر است. ساخاروف درزمان لنین تولد شد ودر زمان گرباچف مرد، درسال ۱۹۷۵ برنده جایزه صلح نوبل گردید ولی برای دریافت این جایزه جهانی نتوانست حضور یابد وجایزه به همسرش ایلینابونر که خبرنگار صدای امریکا بود اعطا گردید.
آندری ساخاروف در آن زمان درشهر گورکی تحت نظارت خانگی قرار داشت .
درسال ۱986 گرباچف شخصا به مدافع حقوق بشر و آکادمیسن شوری تلفون کرد و از او دعوت نمود که به مسکو برگردد. آندری ساخاروف دعوت گرباچف را پذیرفت و به صفت وکیل درکنگره شورای خلقهای شوروی، عالی ترین مرجع قدرت فعالیت های خودرا به خاطر دفاع ازحقوق بشر آغاز نمود. ساخاروف کشف بمب هیدروژنی رادفاع از وطن خود نامید.
صاحب این قلم که ازنزدیک افتخار شنیدن سخنان آنرا داشتم ، او می گفت ،زندگی درمرحله اول زیباست و بدنبال آن تراژیدی است.آندری ساخاروف جنگ امریکا را درویتنام محکوم نمود. درسالهای ۱۹۸۶ اکثر خانواده های آرام،مرفه و دور ازسیاست روسیه با ازدست دادن فرزندان شان در جنگ افغانستان داغدار گردیده بودند ، دلسردی و نا امیدی خودرا به دولت شوروی پنهان نمی نمودند ولی جرئت اعتراض را درمقابل دیوان سالاران کریملین نداشتند. آ
ندری ساخاروف در آن زمان تنها کسی بود که درکنگره خلقهای شوروی جنگ افغانستان را محکوم و لشکرکشی را به افغانستان جنایتکارانه خواند و اعلام نمود هر موافق به این جنگ شرکای این جنایت می باشند. در این موقع یک سرباز معلول که تازه از افغانستان برگشته بود ،به مشکل از جایش برخاست، مدافع حقوق بشر وبرنده جایزه صلح را متهم به خیانت به وطن و جاسوسی به غرب نمود.
کاسه صبر میخائل گرباچف مهندس بازسازی نیز لبریز گردید وبه طور بی احترامانه میکروفون را خاموش ومانع ادامه سخنان او گردید.
آندری ساخاروف چون انسان روشنفکر رو به سرباز معلول نمود و پدرانه پرسید، عزیزم آیا توپا هایت را به خاطر من ازدست داده ای ویا به خاطر کسانیکه ترا برای کشتن و مردن به افغانستان فرستادند.
مناظره آندری ساخاروف در کنگره خلقهای شوروی، مناظره یک دانشمند روشنفکر بایک تحصیل کرده حزبی و دیوان سالار مانند گرباچف بود. گرباچف به نیت تطمیع و کسب امتیاز سیاسی اورا آزاد نمود.
آرمان گرباچف تحصیلکرده با اهداف ساخاروف روشنفکر فرق داشت ، تحصیلکرده ها به نرخ روز نان می خرند، به گفته حافظ “هرزه وهرجایی اند” در دیدگاه آنان حق همیشه با حاکم است، منافع موقتی وزود گذر دارند، منافع مکتبی وحزب را به منافع ملی، ارزشها وکرامتهای انسانی ترجیح می دهند. هرتحصیل کرده روشنفکر نیست .روشنفکر ها رسالت تاریخی،ملی و فرهنگی دارند و ارزشهای انسانی ومنافع ملی وتاریخی را به گرفتن کرسی و مقام نمی فروشند .
خطرناک ترین تحصيل کرده ها حزبی های متحجر وآلوده به ایدئولوژی اند که غیرخودی را دشمن و بیگانه می پندارند.
روشنفکران عاشقان پیروزی نیکی بربدی وخیر بر شر اند.روشنفکر بد وجود ندارد همانطوریکه سیاستمدار خوب وجود ندارد. گرباچف با وجودیکه تا هنوز در غرب محبوبیت دارد اما در وطن خود محکوم ومنفور است که به خاطر مقام وشهرت از سقوط وفروپاشی کشور خود نیز دریغ نه ورزید.
آزادی و دفاع ازحقوق بشر از مهم ترین آرمانهای بشریت ازبدو پیدایش انسان است و متاسفانه قربانیان این اهداف وآرمان های عالی تا هنوز بیشتراز آفت های طبیعی وطاعون و وبا بوده است و تا امروز در پیشرفت ترین کشور های جهان آزادی وحقوق بشر پایمال میگردد.
ای کاش در امریکا که خودرا مدافع حقوق بشر و پرچمدار دموکراسی می خواند یک مدافع راستین حقوق بشر مانند آندری ساخاروف پیدا می شد ودر کنگره آمریکا اعلام می نمود که جنگ افغانستان که منجر به قتل عام این ملت مظلوم گردیده است جنایتکارانه می باشد.
جهان در آستانه ۱۰۰مین سالروز آندری ساخاروف، آمار وارقام ۱۰۰جنگ را دردوران معاصر ارزیابی نموده است که دراکثر این جنگ ها امریکا یاطرف جنگ بوده ویا نقش محوری داشته است.
این سخن فیلسوفانه آندری ساخاروف که اول همه چیز زیبا ودوم آن تراژیدی است شاید این مفهوم را برساند که تازه ترین دستآورد های علم وتکنولوژی دردست سیاستمداران حریص وتشنه به خون قرار گرفته است که به نام آزادی ودفاع ازحقوق بشر برعلیه بشریت وپایمال گردانیدن حقوق میلونها انسان در سراسر جهان ادامه می دهند.
دکتور علی احمد کریمی امریکا