آمریکا با راه اندازی حادثهء یازدهم سپتمبر توانست، با استفاده از هیولای تبلیغاتی خود چنان این حادثه را بزرگ و خطرناک جلوه بدهد که گویا جهان با اندک ترین از دست دادن فرصت یکسره نابود خواهد شد.
آمریکا با بزرگ نمایی و وحشت آفرینی گویی جهانیان را افسون نمود و همه را با خود در مبارزه با تروریزم برای حمله به افغانستان بسیج نمود. این ماجرا بصورت غیر مترقبه جهان را تکان داد و کاخ سفید توانست تا با استفاده از آن جبهۀ نیرومند جهانی را زیر نام مبارزه با تروریزم در راستای سیاست های استراتیژیک خود بسیج نماید.
حالا که امریکا نیروهایش را زودتر از یازدهم سپتمبر از افغانستان بیرون می کند. این بار برعکس گذشته بیشتر وحشت افگنی می کند و نوعی تبلیغات گمراه کننده را به راه افگنده است که گویا دولت افغانستان در حال سقوط است. این هیاهوی خصمانه از سیمای اصلی امریکایی ها پرده بیرون می کند که آنان نه برای نابودی تررویزم؛ بلکه برای رشد و نیرومندی تروریزم به افغانستان آمده بودند و حالا که افغانستان به بزنگار تروریزم بدل شده و بیش از ۲۲ گروۀ تروریستی در آن فعال اند، نیرو های امریکایی از افغانستان بیرون می شوند.
پیش از آن که به حادثه آفرینی کنونی امریکا در افغانستان پرداخته شود، بهتر است تا اندکی به حادثۀ یازدهم سپتمبر اشاره شود تا سیمای اصلی امریکا در این حادثه عریان و مشت هایش باز شود.
آمریکادو روز بعد از شهادت مسعود سناریوی ۱۱ سپتمبر را راه اندازی کرد و به افغانستان حمله نمود تا انتقام حادثۀ سپتمبر را از مردم افغانستان بگیرد. امریکا در حالی افغانستان را مورد حمله قرار داد که عاملین حادثهء سپتمبر شهروندان عرب بودند. آمریکا با استفاده از غول تبلیغاتی صهیونیستی جهان را به وحشت افگند و تمامی کشور های جهان را به سود خود افسون کرد. این سبب شد تا تمامی کشور ها به شمول روسیه و چین و ایران با آمریکا همسو شدند و به صدای بوش لبیک گفتند. حتا بزرگ ترین کشور تروریست پرور جهان یعنی پاکستان ناگزیر شد که در پاسخ بوش به این پرسش، «با تروریزم یا باآمریکا»، در کنار آمریکا قرار بگیرد. جادوی تبلیغاتی امپریالیزم جهانخوار با از بین بردن مسعود آخرین موانع را از سر راهء خود برداشت. گفتنی است که گیری شرون مامور سی آی ای در کنفرانس خبری مسعود با خبر نگاران عربی حضور داشت. آمریکا می دانست که دژ مقاومت با فروافتادن کلاهء پکول مسعود به کلی فرو می ریزد. د لیلش این بود که سیا در داخل جبههء مقاومت نفوذ کرده بود و بر نفوذی های خود باور داشت. آمریکا می دانست که با شهادت مسعود تیغ از دمار مقاومت بیرون شده و بهانهء کافی برای یاران نیم راه و ثروت جو و قدرت طلب او میسر شده تا دست از مقاومت برداشته و با اخذ پول از آمریکا به دامن این کشور سقوط کنند.
در حادثۀ یازدهم سپتمبر ۲۰۰۱ چهار طیاره بوسیلهٔ ۱۹ جنگجوی عرب که ۱۲ تن آنان شهروندان سعودی بودند ٬ بربرج تجارتی جهان کوبیدند. طیارهٔ اولی برج اول تجارت جهانی را کوبید و ۱۷ دقیقه بعد طیارهٔ دومی بر برج دومی اصابت کرد طیارهٔ سومی پنتاگون را مورد حمله قرار دادند که طیارهٔ چهارمی بنا برخورد میان تروریست ها و سرنشینان طیاره در شهر پنسلوانیای امریکا سقوط داده شد . این ۱۹ تن از امارات متحد عربی ٬ مصر ٬ لیبیا و سعودی بودند – این طرح را خالد شیخ محمد در سال ۱۹۹۹ برای اسامه پپیشنهاد کرد و او با وی موافقت نکرد و اما در سال ۲۰۰۱ آنرا مورد تایید قرار داد و شیخ به عملی کردن آن اقدام کرد و کار آموزش پیلوت ها را محمد عطا در امریکا به عهده گرفت. مرکز تجارتی جهان در یک زمان ظرفیت نگاهداری۱۰۰۰ موتر را در پارک خود دارا بود ٬ ده شبکهٔ تلویویزیونی در منزل بالایی آن فعالیت داشتند . ۵ کمپنی بزرگ و ۶ بانک کلان در منازل پایانی و اکسپرس بانک در منزل سوم آن فعالیت داشتند . در این مرکز ۵۰ هزار نفر مصروف کار بودند که مساحت مجموعی آن ۳ ملیون ۲۰۰ هزار متر مربع بود. اکنون در این ساحه با هزینهٔ ۷۰۰ ملیون دالر در هشت هکتار زمین آبدهٔ یاد گاری اعمار شده است ..
امریکادراین حادثه در حدود 555ملیارددالرخساره مند شدږ در این حادثه ۳۰۰۰ امریکایی کشته شدند. امریکا به انتقام این حادثه ۱. ۵ ملیون عراقی کشته یازخمی و4 ملیون عراقی آواره شده اند؛ اما در افغانستان که هنوزهم این حادثه ادامه دارد، تلفات افرادملکی ازآغازحملۀ امریکابه به این کشورگراف بالایی رامی پیماید.
آمریکایی ها با همان شتاب و بنا بر اهداف مشخص استراتژیک سناریوی آمریکایی- یهودی را زیر نام یازدهم سپتمبر دو روز پس از به شهادت رساندن مسعود صحنه سازی و به همین گونه ب رای فرار اسامه به پاکستان از توره بوره ء ننگرهار فرصت سازی کردند. سی آی ای با همان شتاب گیری شرون نمایندۀ خود را در ۱۷ سپتمبر دوباره به پنجشیر فرستاد تا جبهۀ مقاومت را همکار آمریکا در حمله به افغانستان نماید.
بربنیاد گفته های شرون در کتاب” الاشه شکن” او در زمان مصاحبۀ خبرنگار غرب با مسعود در صحنه حضور داشت. او پس از بازگشت از آمریکا با چمدان یک میلیون دالری که بعدها یک میلیون دالر دیگر هم به آن اضافه شد، به ساده گی توانست یاران نیمه راه و پول دوست مسعود را بخرد و به گفته استیفن کول با نوش جان کردن چای صبح با استاد سیاف کار او را هم یکسره کرد. وی توانست تا تمامی موانع را از راۀ حملۀ آمریکا به افغانستان بردارد. آمریکا در گام نخست ده هزار سرباز خود را زیر نام شعار رنگین مبارزه با تروریزم وارد افغانستان نمود. آمریکا در مدت چهل روز بساط طالبان را در سراسر افغانستان برچید و بربنیاد توافق با پاکستان صدها تروریست و رهبران آنان را با طیاره ها از شمال افغانستان به پشاور و کراچی و اسلام آباد منتقل نمود.
کاخ سفید پس از راه اندازی سناریوی یازدهم سپتمبر با تبلیغات سریع، یکدست، هماهنگ و گسترده چنان جهانیان را غافلگیرنمود که حتا رقبای استراتیژیکش در سقف منطقه و حهان مانند ایران ، چین و روسیه ناچار به پشتیبانی از امریکا شدند و دست کم سر آری را در برابر امریکایی ها بجنبانند . در این سرجنبانی ها پاکستان بیشتر از سایر کشور ها تحت پوشش حمایت از مبارزه با هراس افگنی بازی شگفت آوری را راه اندازی نمود. در این شکی نیست که خواست تهدید آمیز بوش از پاکستان مبنی بر دو گزینه، با تروریزم یا بر ضد تروریزم نقش تاثیر گذار را در چرخش سیاسی پاکستان داشت؛ اما آنچه مسلم است این که چرخش پاکستان از اول دو پهلو بود و توانست تا با قیافه گیری به ظاهر جدی، امریکایی ها را به فریب جدید بکشاند. پاکستان در حالی حمایتش را از مبارزه با تروریزم اعلان کرد که اجازۀ انتقال صد ها نیروی نظامی و جنگجویان مسلح طالبان را از شمال کشور از امریکایی ها حاصل نمود. نه تنها این که اسامه بعد از فرار دراماتیک اش از توره بورۀ ننگرهار توانست از حمایت نظامیان پاکستان برخوردار شود؛ بلکه امریکایی ها را وادار کرد تا صدها طالب و رهبران آنان را از کندز به اسلام آباد، کویته و پشاور انتقال بدهند.آمریکا وپاکستان و همکاران افغان آنان با خطرناک خواندن جبهۀ شمال در سال ۲۰۰۳ توافق کردند تا طالبان دوباره ساخته شود.
اسناد و شواهد زیادی وجود دارد که اسامه تحت نظر رئیس ا ستخبارات پاکستان دراین کشور زنده گی می کرد. چنانکه علی احمد عبدالفتاح جوان ترین خانم ۳۰ سالۀ اسامه که دارای ۴ فرزند است، میگوید که شوهرش بعد از رخداد یازدهم سپتمبر بصورت فراری در پاکستان زنده گی کرده است. وی می گوید که خانوادۀ او بعد از سپتمبر متلاشی گردید و بعد تر در سال 2002 دوباره سرو سامان یافت. اسامه اول در پشاور و بعد به سوات وهریپور و از آنجا در سال 2005 به ایبت آباد در نزدیک یک پایگاۀ نظامی مقیم گردید . روزنامۀ گاردین به اساس اسناد یافت شده از خانۀ اسامه از روابط هماهنگ و تنگاتنگ اسامه با الظواهری و ملاعمر سخن گفته است.
این اسناد نشان می دهد که اسامه بعد از مدتی در کراچی و بعد از سال 2004 بصورت منظم در ایبت آباد زنده گی کرده است. (1) فهیم هویدی یک نویسندۀ مصری مصاحبه هایی را با هر یک از گروه های عملیاتی اسامه انجام داده و بر اساس این گفت و گو ها می گوید که از مخفیگاۀ اسامه رییس آی اس آی و یک شخص دیگر آگاهی داشت که امریکایی ها رد پای آن را پیدا کرده، با دادن 30 ملیون دالر برای او به محل اختفای اسامه پی می برند و خودش مفقود می شود. وی به ادامه از بریدن سر اسامه و فرستادن آن به امریکا و افگندن تنه اش به کوه های هندوکش سخن گفته است . (2) هرچند افشا کننده ساید ویکی لیکس جولین آسانژ مدعی شده که اسامه هنوز زنده است. وی در امریکا زنده گی می کند و تحت نظر استخبارات این کشور قرار دارد و ماهانه صدهزار دالر از سوی امریکا دریافت می کند. این گفته سخنان نویسندۀ کتاب « جنگ اشباح» را در افکار تداعی می کند که در زمان همکاری های مسعود با امریکا در زمان مقاومت برضد اسامه، روزی اسامه در تیررس افراد مسعود قرار گرفته بود و اما امریکایی ها مانع کشته شدن او شدند. این موضوع دشمنی امریکا با اسامه را در ذهن مسعود تغییر داد.
عملیات برای کشتن اسامه برای نظامیان پاکستان که دو طیاره از افغانستان به ایبت آباد پرواز کرده بود، خیلی سنگین تمام شد و راز های استخباراتی آی اس آی را آشکار گردانید. نظامیان پاکستانی آنقدر عصبانی شدند که یک محکمۀ پاکستانی داکتر شکیل افریدی را به جرم شناسایی دی ان ای اسامه به ۳۳ سال زندان محکوم کرد. وی به نام تطبیق واکسین موفق به شناسایی اسامه شده بود. هرچند امریکایی ها محاکمۀ او را بی اساس خواندند و اما او هنوز زندانی است. (۲)
طالبان در دهۀ اول ۲۰۲۰ در جنوب مسلط شدند و در دهۀ دوم در زمان کرزی که اتمر وزیر داخله بود به شمال منتقل شدند. این روند همراه با تهدید های آشکار و پنهان صورت گرفت که خلیل زاد یک مورد آن را در رابطه به دوستم افشا کرد. آمریکایی ها سخت فریب پاکستان را پذیرا شدند و با بازی های چند پهلو شورشگری در افغانستان را دامن زدند. به گزارش روزنامۀ تایمز لندن آقای کرزی از 2007 تا 2014 600 میلیون دالر برای طابان داده و برای آنان پنج مرکز در هلمند، کندز، ننگرهار، فاریاب و لوگر تاسیس کرد. این جدا از پول های تریاک و سایر پول هایی اند
که قرار دادی های امریکایی میلیون ها دالر را به طالان دادند تا کاروان های اکمالاتی آنان مورد حمله قرار نگیرد. بخشی از عواید ۷۵ میلیاردی سود تریاک هم به جیب طالبان می رفت و بیش از ۷۰ میلیارد آن به جیب مافیای نظامی و سیاسی آمریکا و انگلیس می رفت. این که انگلیس و آمریکا به ارزش میلیون ها دالر از طریق مایکل سمپل ها به طالبان دادند و حساب این کمک های آمریکا و انگلیس به طالبان را کسی نمی داند. این درآمد طالبان را بیشتر به نمایش می گذارد. هر چند سمپل بخاطر پنهان ساختن این توطئه ها از افغانستان اخراج شد و اما اخلاف او به این کار ادامه دادند. شمار نیرو های امریکایی در زمان اوباما در افغانستان به ۱۲۰ هزار تن رسید. ترامپ وعده های ناتمام اوباما را تکمیل کرد و شمار سربازان آمریکا در افغانستان را به ۱۰ هزار رساند و قرار است تا نیمۀ جولای آخرین سرباز آمریکایی افغانستان را ترک کند.
حضور ناکام آمریکا در افغانستان نه تنها تروریزم را فربه تر کرد و بیش از ۲۰ گروهء تروریستی را در این کشور فعال نموده است؛ بلکه بسیاری از ارزش های خوب و کلان ارزش ها و فراروایت ها را نیز در این کشور نابود کرد. افغانستان را با حمایت از حاکمان فاسد و بیگانه از افغانستان به سندی کاهء تبهکاران و در نتیجه به جزایر قومی و گروهی و مذهبی بدل نمود. آمریکا توانست تا با استفاده از ضعف سیاستگران افغانستان به اندازهء کافی تخم نفاق میان مردم افغانستان را کشت کند و اکنون که حاصلش به ثمر رسیده و افغانستان را ترک می کند. سیاستگران جاه طلب و خودخواه و ثروت جو و تن پرور افغانستان که بسیاری از آنان نفوذی ها و افراد وابسته به امریکا اند؛ با دامن زدن نفاق قومی و گروهی جاده را برای توطیهء امریکایی در افغانستان هموار نمودند. حالا آمریکا در حالی افغانستان را ترک می کند که در این کشور به بزرگ ترین تولد کنندۀ مواد مخدر تبدیل شده است و به مرکز داد و ستد مافیای جهانی قاچاق مواد مخدر و اسلحه بدل شده است و پر و مملو از سیاست گران فاقد نفوذ ملی است و کسی در میان شان وجود ندارد که مردم افغانستان بی توجه به قوم و مذهب و وابستگی گروهی به او اقتدا کنند.
حالا که ۲۰ سال از آن حادثه سپری شده است و آمریکایی ها افغانستان را ترک می کنند، با همان شدت هیاهو و وحشت آفرینی را به راه افگنده اند. آنان با این بهانه می خواهند، به بهای بزرگ ترین جفا به مردم افغانستان بر روی شکست افتضاح بار خود پرده بکشند. آمریکا جنایتی را که با آمدن خود در افغانستان مرتکب شد و طالبان را از کندز در تبانی با پاکستان با طیاره ها به کراچی و پشاور و اسلام آباد انتقال داد و به همین گونه حالا برای آمدن آنان تبلیغات وحشت بار را با رویکردی ماجراجویانه به راه افگنده است. سخنان مقام های ارشد امریکایی مبنی بر سقوط حکومت بعد از خروج خارجی ها و ناتوان خواندن نیرو های دفاعی افغانستان و بسته شدن سفارت خانهء ا سترالیا و چیز های دیگر همه گواه بر این است که خارجی در راس آنان برای طالبان لابی شده اند و جاده را برای آمدن آنان هموار می سازند.
چنانکه جنرال مارک میلی، رییس ستاد مشترک ارتش امریکا گفته است که کشورش پیش از خروج نیروهایش از افغانستان در ماه سپتامبر، به سرعت در حال برنامهریزی برای خارجکردن آنعده از شهروندان افغانستان است که برای نیروهای امریکایی کار کردهاند. وی پس از بسته شدن سفارت آسترالیا در افغانستان این سخنان را گفت، امریکا میخواهد با این رویکرد نسل تحصیل کرده و با سواد را از افغانستان بیرون کند و یا این که می خواهد با این هراس افگنی افغانستان را به بزنگاۀ تروریزم بدل کند. پیش از این کنت اف مکنزی گفته بود که در صورت خروج نیرو های امریکایی نیرو های دفاعی افغانستان توان دفع حمله های طالبان را ندارند. از سویی هم همزمان با تشدید حمله های طالبان در سراسر افغانستان استین وزیر دفاع امریکا در سنای این کشور گفت که سربازان شان را پیشتر از موعد تا یازدهم سپتمبر از افغانستان فرامیخوانند. از طرفی هم اعلام ارسال ۶۰۰ نیروی دریایی امریکا جهت محافظت از سفارت این کشور در کابل و موضوع های دیګر چون اظهارات کمیساری های سازمان ملل در افغانستان مبنی بر کاهش کمک ها به افغانستان از مواردی اند که نمایانګر هراس افګنی امریکا در افغانستان است. از هیاهوی امریکایی ها برمی آید که در تبانی با پاکستان و طالبان توطیۀ خطرناکی را برضد مردم افغانستان به راه افگنده است. امریکا حاضر شده تا در بدل اجازه یافتن داشتن پایگاه در پاکستان وعده هایش را در افغانستان بسر برساند. از رویکرد های کنونی امریکا فهمیده می شود که با خروج خود دولت افغانستان را پایان یافته معرفی کند و گویا به طالبان چراغ سبز نشان میدهد که با رفتن سربازان امریکایی دولت افغانستان را سقوط بدهند.
جنگ ناکام و شکست افتضاح بار آمریکا در افغانستان از این حقیقت پرده برمی دارد که پاکستان در سازش پنهان با چین و روسیه و حتا ایران؛ با وعده های میان تهی با پاکستان تیغ از دمار آمریکایی ها بیرون کرد. پاکستانی ها با وعده های میان تهی و نفوذ در استخبارات آمریکا و لابی سازی های مقام های ارشد آمریکایی توانستند، خیلی قشنگ آمریکایی ها را فریب بدهند و هنوز هم آمریکایی ها در دام فریب پاکستانی ها سخت ضجه می کشند و در دام مکر های شیطانی آنان اسیر هستند. آمریکایی ها که به گفتۀ بایدن برای ملت سازی در افغانستان نیامده اند، تمامی توجۀ شان را متوجه پاکستان کردند و پاکستان را ۵۰ مرتبه بیشتر از افغانستان اهمیت دادند. این سبب شد که افغانستان را به حال خود رها کنند و دار و ندار مردم افغانستان را بدست مافیا های سیاسی و اقتصادی د اسلحه و مواد مخدر رها کردند و گرون این مردم را در زیر دسته های زهرآلود حکام فاسد نهادند. از این سبب هرچه در افغانستان پس از حضور آمریکایی ها شکل گرفته، در حوزه های گوناگون سیاسی و اقتصادی و نظامی و حقوق بشر و آزادی بیان و رسانه ها ناپایدار و مقطعی است. این ارزش ها آنقدر ناپایدار اند که پیش از رفتن آمریکایی ها در حال فروپاشی هستند.
حال که آمریکایی ها افغانستان را ترک می کنند، چیزی از آنان باقی نمانده است که پایه های حامیان آنان در افغانستان را پس از رفتن شان استوار و محکم نگهدارد. آمریکا در حالی می رود که صلح در افغانستان برقرار نشده و اوضاع سیاسی و نظامی و اقتصادی و امنیتی به شدت شکننده و غیرقابل اعتبار است. حال که آمریکایی ها می روند، احتمال آن می رود که آمریکایی ها با استفاده از غفلت های زمامداران و سیاستگران افغانستان به گونۀ عمدی خواستند که یک افغانستان شکسته و ریخته را بعد از خود برجای بگذارند تا مردم افغانستان برای همیش مرهون آمریکایی ها باشند و برای سلامتی کفن کش قدیم دعای خیر کنند. این حرکت هوای بازگشت و یا هوای حضور استخباراتی امریکا در افغانستان را تقویت میکند. این از رویکرد های قدیم استعمار انگلیس است که حالا آمریکا بحیث وارث انگلیس ادامه دهندۀ آن است. هرچند انگلیس ها زیاد سلاح های شان را دفن کردند و بالای آن یک توف و بیرق بلند کردند و اما آمریکایی ها اکنون چنان مصروف تخریب پایگاه های خود در افغانستان هستند که یک ساختمان ده ها هزار دالری را کبال کرده و به صد دالر به فروش می رسانند. به همین گونه بسیاری اسلحه و سایر وسایل کارآمد را پارچه پارچه کرده و بصورت کهنه می فروشند. چنانکه ویدو های تخریب کمپ بوستون در هلمند گواه بر این ادعا است. این گونه تخریب به شدت در تمام پایگاه های آمریکایی ادامه دارد. تاسف بار این که آمریکایی ها بسیاری اسلحه و وسایل و ساختمان ها را تخریب می کنند که نظامیان افغانستان به شدت به آنها نیاز دارد. احتمال می رود که آمریکایی ها این بار نیز مانند زمان اوباما که بایدن معاون آن بود. بسیاری سلاح ها را به پاکستان تحویل بدهند. چنانکه در آن زمان به ارزش هفت میلیارد دالر سلاح را به پاکستان تحفه دادند. این در حالی بود که نیرو های دفاعی افغانستان حتا راکت هایی در اختیار نداشتند که پاسخ راکت پرانی های پاکستان را در کنر و ننگرهار و پکتیا بدهند.
بربنیاد گزارش رسانه های بین المللی امریکایی ها پایگاه ها و مراکز نظامی و حتا بسیاری سلاح و مهمات خود را به گونۀ شتاب زده و حتا وحشتناک تخریب کرده و به شکل مواد اضافی به فروش رسانده اند. این تخریب های بی رویه نشانگر فساد در میان نظامیان امریکایی است تا در تبانی با قراردادی های افغانی وامریکایی آنان بجای آهن پاره ها حتا سلاح ها و تجهیزات کار آمد را تخریب کنند. چنانکه مجلۀ نیوز ویک از تخریب ۱۳۰۰ قطعه تجهیزات نظامی امریکا خبر داد که بوسیلۀ نظامیان آن کشور تخریب شده و به صورت مواد بیکاربه به فروش رسیده است. در حالیکه نیرو های دفاعی افغانستان به تجهیزات یادشده نیاز دارند.
از گفته های بالا فهمیده می شود که آمریکا بربنیاد توافق های پنهانش با پاکستان و طالبان به گونهء سازمان یافته برضد مردم افغانستان و به سود طالبان غول تبلیغاتی خود را در سطح گسترده به راه افگنده تا روحیهء مردم افغانستان را ضعیف و اعتماد به نفس کاذب طالبان را تقویت می کند. از جمله به بسته شدن سفارت آسترالیا و اعلان دولت امریکا و بریتانیا مبنی بر انتقال ترجمانان و کارمندان محلی آنها به مکان های امن و به کشور های شان خصمانه ترین تبلیغات و حتا خطرناک تر از تروریزم برضد مردم افغانستان است و معلوم می شود که غرب در راس آن آمریکا توافقات پنهانی را با طالبان امضا کرده اند و به گونهء سازمان یافته احساسات کاذب آنان برای پیروزی تقویت می کنند. این رویکرد آمریکا برنده تر از تیغ زهر آلود است که آمریکا آن را بر گلوی مردم افغانستان نهاده و در موجی از تبلیغات خصمانه آن را بر استخوان های مردم افغانستان فروتر می کند. حال که آمریکا قربانی توطئه های پاکستان شده و به گونهء افتضاح بار در افغانستان شکست خورده و با ایجاد فضای وحشت از مردم افغانستان انتقام می گیرد. حال بر دولت افغانستان است تا مقام های غربی از این گونه تبلیغات خصمانه برحذر نماید. ورنه آمریکا در تبانی با پاکستان توافق برای به قدرت رساندن طالبان را دارد و با نوعی وقت کشی و تبلیغات و وعده های کمک به دولت افغانستان هم دولت و هم مردم افغانستان را فریب می دهد. چنانکه در این روز ها تماس ها میان مقام های امریکایی و پاکستانی تماس ها زیاد شده است. پاکستان با در اختیار قرار دادن منگل و شلیمزی و حاجی زوی برای آمریکا ساخت و ساز های پنهانی را انجام داده است. چنانکه پاکستان در زمان حمله به افغانستان توانست تمامی طالبان و رهبران آنان را به پاکستان منتقل کند. از سکوت نظامیان پاکستان در رابطه به پایگاهء یادشده معلوم می شود که بازهم سازشی صورت گرفته است. احتمال دارد در بدل این امتیاز افزودن بر وزنهء طالبان باشد. طوری برمی آید که آمریکا بخاطر حضورش در منطقه باج فراوانی به پاکستان داده است که راه اندازی تبلیغات خصمانه و وحشتناک ب خشی از آن باشد .یاهو
منابع :
۱- رادیوآزادی، اخبار صبح ، 30 اپریل
۲ – سرنوشت ، شمارۀ 601 ، 14 می
۳ – رادیو آزادی ، اخبارصبح ،24 می