من چهار سال پیش چنین نوشتم. اگر این نوشته از یک آمریکایی میبود حالا به تزس هیاهوی رسانه ها تبدیل میشد.
هموطن:
طالب، غنی، کرزی، عبدالله، آمریکا و انگلیس و ایران و پاکستان و جهان همه من و ترا میکُشند و وطن ما را ویران می کنند. البته در این نوشته آن چه به استاد عطامحمد نور میشود مربوط زمانیست که ایشان تسلیم ارگ نه شده بودند. .
چون آمریکا در نظر دارد، به هر شکلی شده، منفذی برای عبور داعشی هایش از شمال افغانستان به آسیای میانه و روسیه بگشاید، استاد عطامحمد نور و جنرال دوستم را مانع کامل تحقق این اهداف پلیدش می داند. پس ارگ را وسیله یی برای برکناری استاد عطامحمد نور ساخته، با جنرال که چنان رفتار کرد.
آماده گی ها بر ای مقابله و دفع هر اقدام سرکوب گرانه که از سوی ارگ صورت گیرد، باید در سرخط کار های رهبران مردمی کشور در شمال قرار گیرد و برخلاف نظر آقای رحمانی، نهتنها فرماندهان شمالی، بلکه تمام فرماندهان محلی و قدرتمند سراسر کشور، اگاه باشند که روزی، روی این قافله برخواهد گشت و یک یک آن ها را نیز نشانه خواهد گرفت.
اقدامات احتمالی ارگ در توصل به زور، به طور طبیعی بدون موافقت جامعه ی جهانی مسقر در کشور نه خواهد بود.
و این امر، ضربه ی بزرگی به بزرگ ترین کشور ها و اتحادیه ها از جمله اروپا و امریکا و آلمان خواهد بود، که با وجود سر دادن شعار دفاع از دمو کراسی و عدم مداخله در امور دخلی کشور ما، به دفاع از دیکتاتوری و سلطه ی مطلق العنانی قرار گیرند.
در این حالی است که به دست خود باب جدید و بسیار پر هزینه ی مالی، مادی وجانی جنگ را در دفاع از هیچ، باز میگشایند، به خصوص در شرایطی که روسیه همچو اژده های خوابیده، انتظار ورود قدوم شان را به تهلکه دارد، تا مانند سوریه، ببلعدشان.
شکی نیست که بخش عظیم ملت ما را، با این کوته فکری احتمالی، اگر کنند، هم علیه شان دارند. که آنگاه بسیار سنگین خواهد بود.
من، برخلاف آقای رحمانی، جانبدار مانور نیستم، بلکه همسویی بیشتر برای دفاع حق طلبانه و اقدامات گسترده تر از یکمانور، البته و البته در زمان ضرورت، اقدام دفاع برضد حمله هستم.
گزینه های الزامی در رویکرد های سیاسی اخیر، نه التوای اقدامات و روش های مدنی و نه انتظار حمله ی مجدد ارگ و نه دل بستن به آمد و شد هایی است، که فرصت ترفند جویی دیگر را علیه استاد عطا و همراهان و هم پیمانان اش مساعد میسازد.
درنبرد نابرابر، بی تصمیم قرار گرفتن و نظاره کردن، هزینه های هنگفت و جبران ناپذیر دارد.
برای بقا و حفظ حرمت و جایگاه تان، خاموش نه باشید، جدا نه باشید، هوشیار باشید که خنجر ها از هر سو پرتاب می شوند. تحولات چند روز محدود، چند پارچه گی و لابی گری های گونه گون و سمت و سو دادن جریان ها توسط اشخاص به نفع خود شان است. چنانی که پیش بینی شده بود، حالا وا مانده گی سیاسی چنان دامنگیر برخی رهبران و کادرهای جمعیت اسلامی شده و گیچ شان کرده، که حتا فراموش کرده اند، دیگر آن صلابت دیروز را نه دارند.
نیرومندتر از نیروی جنبش ملی، با پایگاه تر از دوستم، در کشور نیرویی نیست. اما ترفند های سیاسی ا استخباراتی آمریکا چی گونه بر علیه آن ها باشتاب روان است.
چی فکر می کنند، آنهایی که مثل صالح و ادیب عمل می نمایند؟
شما مارشال فهیم با اقتدار و ناترس و با پایگاه مردمی نیستید، و صلابت او را هم ندارید. همه ی تان به پرتگاه های نا پیدا پرتاب می شدید، اگر نام مارشال بالای تان نه می بود. در گذرگاه امتحان خرد، که شما سوادی برابر الفبای مکتب ابتداییه نه دارید. از سیاست هم که خبری و تعریفی نه دارید. کرزی، حتا از مرگ مارشال فقید هراس داشت که پسرش را در آغوش گرفت. در غیرآن، بسیار شایسته هایی در هر سویی وطن خوابیده اند و (دربیشه های غروب) افتیده اند که باید جاگزین شما شوند.
وقتی دیروز معین وزارت امورخارجه و امرالله صالح را پایین تر از چوکیدار ها جا دادند و تحقیرشان کردند، که امروز فریاد آن را سر می دهد، فردا که زمینه مساعد شود، نه ادیبی می ماند، نه صالحی و امی یی. فراموش کردید، که مارشال تا آخرین لحظات حیات از استاد عطامحمد نور حمایت مقتدرانه و آگاهانه کرد. و با دوستم، علی الرغم ملاحظاتی که بین شان بود، همچنان در خط همسویی خاموش قرار داشت.
او، می دانست که یک داعیه باید همیشه بیدار و در کمین دادخواهی باشد. جنرال دوستم، استاد عطامحمد، استاد محقق باوجود خبط بزرگی که اخیرن در ایران کرد، امیر اسماعیل خان، جنرال رازق، ظاهر قدیر که پدرش خود، قربانی این توطئه شد، شورای های مردمی زابل، کندهار و ننگرهار از شرق تا غرب،از شمال تا جنوب کشور، به شمول شخصیت های سیاسی و مردمی شان از نظر کین توزانه ی ارگ دور نیستند. نه تنها از نظر ارگ که از نظر آمریکا و سازمان های استخباراتی منطقه و جهان همدور نیستند.
حالا که در کمتر از دو هفته جمعیت را چند پارچه کردند، فکر نه می کنید که شما در هیچ جایی از آن اداره، راه نه دارید که تشکیلات اش در ارگ روی میز است؟ …اکثر شما تخته ی خیز ارگ و اتمر برعلیه داعیه ی برحق تساوی خواهی و حق خواهی هستید، مثل مدیر سپیدار. به هوش آیید. مانور های سیاسی، شخصیت ها را تثبیت می کند و تاریخ باخطا هایش نفرینش خواهد کرد.