پس ازآنکه امریکاجنگجویان داعش راکه ازسوریه و عراق شکست خورد بیهوده به افغانستان نه آوردند ودرفرایند آناین سربازان جنگیده وآ بدیده به کمک آمریکادرشمال افغانستان جابجاشدند واینها راهرابرای سربازان جنوبافغانستان یعنی طالبان بازکردند. وطالبان دوباره به قدرترسیدند
پس از پیروزی طالبان این سربازان با زمینه سازی آمریکا و پاکستان و طالبان باید به کشور های شان بر می گشتند و آتش آشوب را روشن می ساختند.
و ایدون در مورد قزاقستان :
نارضایتی همیشه در همه جاهای جهان وجود دارد. در قزاقستان نیز مردم تنها برای اعتراض به قیمت گاز مایع به جاده ها ریختند . اما با اینکه دولت کرنش نمود مگر ، ناگهانی خواسته های معترضان فزونی گرفت و به آشوب مبدل شد.
واقعیت این است، که گروههای اسلامگرای تندرو در منطقهٔ آسیای میانه جای پا دارند و منتظر چنین فرصتهایی هستند.
در قزاقستان دو مرکز قدرت وجود دارد.
یکم: توقایوف به مثابه رئیس جمهور انتخابی
دوم: نظربایف به مثابه رئیس شورای امنیت.
توقایف رئیس جمهور موجود از وضعیت استفاده کرد، تا قدرت را در کل به دست بگیرد. جالب است، که هیچ شعاری علیه توقایف داده نشده است. ، چون او را بازیچهٔ نظربایاف میدانستند. اما حالا او نظربایاف را از قدرت حذف کرد. دیروز برای حفظ چهره از دفتر نظربایاف اعلام کردند، که نظربایاف خود، با توجه به وضع متشنج در کشور، تصمیم گرفت، که از پست ریاست شورای امنیت کنار برود.
این روش تسخیر قدرت توسط توقایف از نزد نظربایاف بود. یک بخش رویداد
بخش دوم رویداد امریکا در طول ده ها سال بوضوح نشان داده است، که آماده است از نیروهای اسلامگرا برای رسیدن به اهداف سیاسی و منافع آمریکایی خود استفاده کند. در حقیقت آمریکا اسلامگرایی و جنبشهای جهادی را برای مقابله با اتحاد شوروی و اندیشههای کمونیستی راه انداخت بود.
«بهار عربی» یک طرح امریکایی بود و نتیجهاش به قدرت رسیدن اسلامگرایان شد (به جز جاهایی که به این یا آن روش ورق برگشت – مصر و سوریه). اگر روسیه و ایران در سوریه دخالت نمیکردند، وضعیت خیلی بد تر میشد. ما دیدیم که امریکا داعش را ایجاد کرد و به شرق میانه و افغانستان فرستاد . امریکا و ناتو برای مقابله با داعش گویا دست به کار شدند، اما واقعیت این است، که دخالت آنها بیشتر وجههٔ نمایشی داشت. تلاشهای واقعی برای نابود کردن داعش را روسیه و ایران انجام دادند و موفق هم شدند. کار امریکا مثل مقابله با طالبان بود. امریکا براحتی میتوانست طالبان را در افغانستان نابود کند، اما نکرد. وقتی طالبان تضعیف شدند، امریکا اجازه داد، تا به کمک کرزي و غنی تا دو باره جان بگیرند و قدرت یابند، تا نیروهای امریکایی بتوانند در کشور ما به بهانهٔ جنگ با طالبان در درازمدت، بماند و اگر هم لازم شد، قدرت را به طالبان منتقل کنند. چنانی که چنین کرد.
حوادث قزاقستان نیز تلاش دیگر امریکا بود برای به هم ریختن وضعیت در قزاقستان، در واقع در مرز جنوبی روسیه، در زیر ریش روسیه رویداد های قزاقستان را بار آورد.
. حوادث قزاقستان در اصل یک بازی منطقوی و ژئوپلتیک میان امریکا و روسیه است.
بیهوده نیست، که در سال گذشته، امریکا توسط «وقفهٔ ملی برای دموکراسی» (National Endowment for Democracy)، که یک سازمان وابسته به دولت امریکا است، پولهای هنگفتی در قزاقستان مصرف کرد برای پیاده کردن روابط عمومی علیه دولت و برای آموزشدهی برای بهترین روشهای اعتراضی در خیابانها علیه دولت را در خفا سازماندهی کرد . از طرف دیگر، مشغول انتقال پیکارجویان داعش که اهل آسیای میانه هستند، از عراق و سوریه به افغانستان بود. همانها را براحتی پس از قدرت گرفتن طالبان در افغانستان، وارد کشورهای اصلی خود شان نمود.
رویداد قزاقستان که ایدون پای روسیه، تاجیکستان و بیلاروس نیز به آن کشیده شده است.آغاز تحولات جدیدی است که زیر ریش روسیه از سوی آمریکا، و ناتو در تمام کشور های آسیای میانه و فردا در چین و خود روسیه سازماندهی می گردد.
با درود ومهر