هوابازان : شعر از گرداب

اینجا عیاران و هوابازان نشسته اند

در شهر هامبورگ کشور آلمان نشسته اند

شعله ور است آتش کین در وطن هنوز

در سوگواری میهن ویران نشسته اند

هیهات عقابان دیارم کنار هم

در حسرت و آه یتیمان نشسته اند

زاغ و زغن گُلبن و بوستان سیاه نمود

سوگ فضای کشور باستان نشسته اند

مردان راستین، دَژ دشمن فرو زدند

فخر و وقار و عزت مایان نشسته اند

ملت بخاک خون ستمگار کشیده شد

امروز بیاد خون شهیدان نشسته اند

انگار چُغد به شاخه گُل لانه کرده است

بازان به سوگواری، بوستان نشسته اند

کشور در چنگ مُشتی شغالان کرگسان

شیر و پلنگ، زار و پریشان نشسته اند

بودیم قهرمان دیار و نوای خلق

دور از دیار و ظلم غلامان نشسته اند

مام وطن بار دغا را بدوش کشد

داغ وطن به سینه بریان نشسته اند

بلبل فرار و گُلبن و بوستان خراب شد

زاغ و زغن به لانه بازان نشسته اند

گرداب بنال، ناله ها از رنج ملت است

همسنگران به دیده گریان نشسته اند

….. گرداب ۲۰۱۹-۲-۲