با کودتای داود خان در 26 سرطان 1352خورشیدی، دو مین تجربۀ دموکراسی در افغانستان پایان یافت. همان گونه که با صدرات او دموکراسی دوران شاه محمود خان نیز پایان یافته بود.
او دموکراسی زمان شاه را دموکراسی قلابی خواند و از نیاز افغانستان به دموکراسی واقعی سخن گفت. در حالی که با کودتای او بر دروازۀ پارلمان قفل آویخته شد. به فعالیت احزاب سیاسی پایان داده شد. آزادی بیان خاموش گردید. نشرات نشریههای حزبی و غیردولتی متوقف شد. رشته اعدام های سیاسی بار دیگر آغاز یافت. در حکومت تک محوری داود خان، او خود رییس شورای انقلابی بود، صدر اعظم بود، وزیر خارجه بود و وزیر دفاع.
داودخان با کودتای خود با همان سیاستهایی به میدان آمد که آن سیاستها را در دوران صدرات خود دنبال میکرد.
در نخستین بیانیۀ رادیویی خود گفت: اختلاف تاریخی که با پاکستان داریم هم چنان بر جای خود باقی است. او در پیوند به اتحاد شوری گفت: دوستی ما با شوری خلل ناپذیر است. چنان بود که کشورهای غربی نظام او را یکی از اقمار اتحاد شوروی پیشین تلقی کردند.
پاکستان از همان نخستین روزها کارزار بزرگ تبلیغاتی را بر ضد نظام او آغازکرد. برنامۀ رادیویی«کاکا جان و برخوردار» از پشاور پاکستان به زبانهای پارسی دری و پشتو به نشرات آغاز کرد که در افغانستان شنوندهگان زیادی داشت. این جا جز همان برنامهء ” دا پشتونستان زمونژ” دیگر هیچ کارزار تبلیغاتی بر ضد نشرات پاکستان وجود نداشت!
نظام جمهوری داود خان چنان پلی بود که زمینۀ نفوذ روز افزون اتحاد شوری به کشور را فراهم ساخت. میشود گفت که تجاوز شوروی بر افغانستان از همین پل گذشت.
داود خان بانی کودتای مدرن در افغانستان است. راهی را که برای رسیدن به قدرت کشود، بعداً خودش با کودتای خونین ثور 1357 قربانی همان راه گردید.
مرد خودرای و یکه تازی بود؛ اما مرد وطن دوستی بود به دور از فساد مالی و اخلاقی. خواهان توسعۀ اقتصادی بود و اما هر گونه صدای مخالف را به شدت سرکوب میکرد. صدیق فرهنگ در پیوند به جاه طلبی های او گفته است که داود خان خوش داشت ولسوال یک ولسوالی باشد تا این که معاون صدر اعظم.
بزرگترین اشتباه او در آخر نظامش در برخورد او با رهبری حزب کمونیست شوری، با بریژنیف بود که نشست رسمی را ترک کرد و از نشست بدون رعایت هر گونه اداب دپلوماتیک بیرون شد. این کار او فرعون سرخ روزگار را سخت خشم گین ساخت تا این که به دادش رسید. میشود گفت که افغانستان تا امروز بهای همان اشتباه را می پردازد.
روحش شاد باد! تاریخ دادگر بیرحمی است!
پرتو نادری