شعر بنام سرنوشت؛ شرح حال مریضی هارون یوسفی طنز پرداز محبوب کشور ماست.

هارون یوسفی شاعر و طنزپرداز شناخته شده کشور یک خبر غم انگیز از مریضی اش در صفحه فیسبوک اش نشر نموده، برایش شفاء عاجل وی ازبارگاه خداوند دعا میکنیم.

سرنوشت

آن دشمن دیرینه و جانی سرطان است

گه در سر و گه در تن و گاهی به «فلان» است

چندیست که مهمان همین دشمن جانم

هرچند که خورد است ولی آفتِ جان است

آوازه‌ی این دردِ مرا هر که شنیده‌ست

یک عده خوش و عده‌ی  دیگر  نگران است

طنزی نسرودیم و دو سطری ننوشتیم

صد راز به لپتاپک این بنده نهان است

من قصه‌ی تلخ غم خود را به که گویم!

«چیزی که عیان است چی حاجت به بیان است»

این دردِ پدر لعنت و این دانه‌ی بی مهر 

گویند که حتا به تنِ شاه عمان است

ترسم نه ز مرگ است و نه از روز قیامت

تشویش من از دلهره‌ی «آمنه جان» است 

یک دوست به من گفته که ورزش بنمایم     

داروی دگر، برگِ گلِ گاو زبان است

همسایه بر آن است که «زرچوبه» و زیتون    

 با تخم کدو قاتل این دردِ کلان است

خندیدن و خوش بودن و موسیقی و شوخی

این تازه‌ترین نسخه‌ی محو سرطان است

زان‌روست که می‌خندم و می‌رقصم و شادم

زیر لب من زمزمه‌ی بابه‌قران است

پرسیدم از آخوند ز تاریخ وفاتم

گفتا! به گمانم که به ماه رمضان است

گفتم که برو زاهد بیچاره و نادان

از دستِ دروغت همه مردم به فغان است

«تا ریشه در آب است امید ثمری هست»

مرگ همه کس دست خداوند جهان است

Haroon Yousofi 

هارون یوسفی

لندن- ۱۵ نوامبر ۲۰۲۲