نشریه انیس : سیلمان لمــر

اینکه‌‌ انیس ؛ صرف نام یکی از روزنامه های مشهور و باسابقه کشور  بوده است، و یا انکه  به چیستی وچگونگی وجه تسمیه آن نیز توجه نموده و به گذشته و شناخت شخص انیس نیز نظر کرده ب بینیم که در ورای این کلمه چه فردی، باچه دردی وکدامین قصه ای نمودار میشود و بعدَش صاحب امتیاز ان چگونه بدار فنا رخت سفر می بندد.

در زمان امیر (شهید) پدر انیس ، بمنظور تجارت و نیز فراگیری علوم عربی به مصر مسافرت نموده و محی الدین نوجوان را به مرایش میبرد. نامبرده پس از وفات پدر درسال ۱۹۲۷ دوباره به تنهایی بوطن آبایی بازگشت مینماید وازینکه در قاهره و دمشق به زبان عربی تسلط یافته بود، در شهر کابل باجامعه منور عصر درتماس و از جمله ی دانشوران، میرصاحب “سید قاسم” خان که به مطالعه کتب عربی و اثار ابونصر و بوعلی و ابوریحان و رازی و سایر علمای متقدمین رغبتی داشت از آشنایی با محی الدین، ادیب ذو اللسانین (عربی و فارسی) نه تنها خرسند میشود بلکه محی الدین بی سرپناه و مسافر امده از مصر را در گوشه ی از حویلی خویش منزل گزین ساخته و چون شیوه ی انشای اورا در زبان فارسی پسند نموده موصوف را‌ که جدیدا” تخلص ” انیس” راهم اختیار نموده است در جریده امان افغان ( بمدیریت خود میر صاحب ) بکار نویسندگی می گمارد.

در نتیجه مرحوم انیس ازینکه در حلقه ی

منورین و ادبای انوقت جای پایی یافته بود

اقبال انرا می یابد تا به نشرجریده مستقلی زیر عنوان نام ( انیس) اقدام نموده و انیس ومونس ادب دوستان عصر خود شود.

درین نهاد جدید نشراتی نامبرده یکعده استعداد های نوفکر و جوان را بصفت همکار جریده جذب نموده و حتی زبان عربی را نیز باستفاده از فرصت های دست داده به انان تدریس مینماید.

ازجمله جوانان ترقی خواه ان عصر میتوان از محترمان میرعزیز ، میرمسجدی، عبدالباقی لطیفی و عبدالرشید لطیفی نوجوان، یادآوری نمود.

باتاسف که میرعزیز ومیرمسجدی که در زمره ی معلمین مکتب امانیه (نجات ) خدمت می نمودند در قضیه قتل محمد نادر خان اعدام گردیدند و از جمله چندین نفر صرف ، میر صاحب قاسم خان معین معارف از اعدام بچ گردید.

درسال ۱۹۲۸ هنگام جنبش رفع حجاب مرحوم

انیس به تایید از اقدام شاه امان الله با نشر 

مقالات و سرودن اشعار ازان داعیه حمایت مینماید…

انیس همانند نواوران سبک نو نوشتاری‌ شیوه محاوروی را( چنانیکه درکشور همسایه‌ ی همزبان توسط دهخدا وجهانگیرخان در نشریه صور اصرافیل تهداب گذاری شده بود) بطور خود جوش تعقیب مینماید، تا کافه مردم کم سواد، هم ازان بهره برده بتوانند نه اینکه صرف ادمان ادیب درسطح اشراف ازان بهره یاب شوند .، چنانچه  در کلکسیون انیس زمان وی که‌ تا‌ کنون درارشیف کتابخانه عامه‌ کابل وجود دارد  به جملات محاوری ازین قماش برمیخوریم :

– (ازگفتهء خود تق منکر شد)  ویا

– (چون میخواران مست ، لکات میخورد )

چون تشویق عامه ی مردم بزبان خودشان بیشتر موًثر بود ،موصوف ازین نوع نوشتار در رسیدن بهدف بهره میگرفت و گر نه شخص انیس با توانمندی در ادبیات زبان عرب با نویسندگان زبده ی مصر و لبنان همسنگی و همطرازی داشت.

او نه تنها ساده مینوشت بلکه از استعمال کلمات تازی نیز تا حد ممکن اجتناب میورزید.

نامبرده چون در عصر امانیه از خدمتگاران

صدیق زمان بود ،ناگذیر درتحولیکه باعث سقوط دولت امانی گردید شهر کابل را ترک و به ولایات جنوب کشور پناهگزین گردید، که

  به استفاده ازین بی پناهگاهی نامبرده،

جنرال محمد نادر خان بوی هدایت  میدهد تا کرونولوژی وقایع جنگ را برشته تحریر در اورد. بناء” وی بنوشتن کتاب “بحران و نجات”

مجبور ساخته میشود. ازینکه در موقع چاپ  کتاب در کابل هدایت داده شد تا عنوان بحران را به انقلاب تبدیل نماید و شاید هدف خاصی دران مضمر بود. مرحوم انیس که تعریف واقعی کلمه انقلاب را درک مینمود ، از تبدیل عنوان امتناع  ورزیده  و بحران را کلمه مناسب تر میدانست، لذا مورد سوء ظن مقامات  قرار گرفت.

در عصر نادری نظر به مصایب وغمهای روزگار  انیس ،مسلول گردیده ،در سناتوربم علی اباد بستری گردید.

(شفاخانه علی اباد بابتکار اطبای ترکی اعمار شد بطوریکه دریک کتیبهء سنگی هم تا این‌ اواخر از رفقی بیگ طبیب ترکی تقدیر بعمل آمده  بود).

 روزی داکتر موظف مسلولین از انیس پرسشی میکند که اسباب مرگ ویرا فراهم‌ 

میسازد. طبیب بوی میگوید که نمیداند چرا فواد بیگ و حکمت بیگ اطبای کم پایه تر

 در مقایسه با وی نزد حکومت از محبوبیت بیشتری برخوردار اند ، در حالیکه چندان لیاقتی هم ندارند، انیس درجواب‌ میگوید:

 که انان “راز ” محبوب شدن‌درین رژیم

 را یافته اند.  داکتر مجددا” میپرسد که ان

” راز”چی بوده میتواند انیس در جواب میگوید: این راز  “مخبری ” بوده و انها برای دولت مخبری میکنند که معتبرشده اند.

در یکی از روزهای عقرب ۱۳۱۲ (که باید تاریخ ۱۷) بوده باشد ،انیس به حالت بهتری در باغ سناتوریم درحال قدم زدن است که همان طبیب ویرا دیده صحتمندی اش را تبریک 

میگوید؛ که انیس اینگونه ازو تشکر مینماید:

من زیاد هم  مریض نبودم و لئ مکروبی که مرا مریض ساخته بود دیروز کشته شد.

که اشاره به قتل نادر خان بود( بیخبر ازانکه 

همین طبیب هم خودش مخبر بوده).

طبیب موضوع رابه سردار هاشم خان راپور میدهد که در نتیجه از علی اباد مستقیما” بزندان دهمزنگ نقل داده شده و اورا تاحدی شکنجه میدهند، تا اینکه مفلوج گردیده و باردوش زندان بانان گردد . لذا آزادش میکنند، تا انکه درخانه بحالت زمینگیری ازدنیا برود. یکی از دلایل شکنجه وی در زندان اینبود که سفیر برطانیه قرار نقل قول منابع معتبر به   محمد هاشم خان شکایت برده بود که انیس در کتاب( بحران ونجات)  سقوط امان الله خان را بواسطه انگریزها قلمداد کرده است. 

(نوت؛ نسخه رهایی از زندان قرار شنفتگی در مورد مرحوم داکترعبدالرحمن محمودی نیز 

تطبیق گردیده بود ، چنانچه نامبرده صرف چندروز بعداز رهایی اززندان وفات مینماید.)

منابع:

-افغانستان در مسیر تاریخ

-از ظهور سلطنت تا سقوط جمهوریت

-تاریخ افغانستان

-ژورنالیزم در افغانستان

امکان ثبت دیدگاه وجود ندارد.